مرده را که ديگر از مرگ هراسي نيست
اگر خواستي
هزار بار ديگر هم
مرا بکش
مرده که از تو چرا نمي پرسد
که حتي پاسخ زندگانش نيز
نمي دانمي به
آزردگي است
مرده شايد
گور و تابوت و کفن بخواهد
نه اطاق و تخت و رخت
اين مرده اما
ديگر هيچ نمي خواهد
هيچ
هيچ
هيچ