ابجی خانوم دیگه اگه جسارتی - بدی از ما دیدی حلال کن
مبادا عزيزان که در مرگ من
بنالد به جز مطرب و چنگ زن
ابجی خانوم دیگه اگه جسارتی - بدی از ما دیدی حلال کن
مبادا عزيزان که در مرگ من
بنالد به جز مطرب و چنگ زن
نشد که هیچ بیابم دلیل تشنهگیام
اسیر حس عطش، التهاب را دیدم
کبوترانه در این آبی هزار کلاغ
بدون پر زدن از خود عقاب را دیدم
چه قدر فاصله با خود ،چه قدر دور از خود
شگفت ؛ در دلِ شب، خوابِ خواب را دیدم
سلام این چه حرفیه اختیار دارید
معبدي بودم هزار ساله
در دل نا کجاي کويري بي رد پا
من نمي دانستم تنهايي چيست
تا زائري راه گم کرده
يک بار
بر آستانم نماز گزاشت!
تو که گفتی فکرت ناراحت است
پس چرا فکرهايت
روياهای سفيد و سرخت
که از سرت پريده بودند روی کف خيابان
اين قدر قشنگ بودند
لباس عروسی من بود
پسرها روی تخت دامادی نشسته بودند
خانه مان بزرگ بود
و بچه هايمان
پشت درخت های شرمنده و گريان پياده رو
قايم باشک بازی می کردند
و ..........
بيابان تا بيابان در غبار است
چراغ چشم ها در انتظار است
بار هر بيابان را سواري است
غبار اين بيابان بي سوار است
چه حكايت است
وحشت از باد مخالف ؟
وقتي شرطه قصه ها
شمايلي آشنا ندارد
در اين غرقاب ؟
در اين پيجاب ها
كه باد هيولا
از
شش سو مي وزد و باد زار
از هزار جاي زمهرير درون
چه هراس
آن را
كه به زورق گردباد
به جانب جزيره توفان
لنگر گرفته است ؟
رهايم كن
مي توانم عبور كنم از تو
همچو ردپايي كه در برف
مي توانم ذوب شوم در تو
تمام زمين
دو راهي پيچيده اي ست
پر از علامت ممنوع
و هيچ نقشه اي مرا به راه نبرده است
هميشه اشتباه مي كنم
و آن سوي هر دو راهي ساده
تكه هاي سرنوشت مرا
باد مي برد
به اين ديار عرق جبين به انحصار نيست
گل لاله ونسترن به اين بهار نيست
چون بنگري به جانب خويش در فراغ بهار
اشك چشم آشيانه ها روان ، و ديده خمار نيست
به اين ديار غم انگيز وغبار آلود
ديده ها به در ، در انتظار يار نيست
يا رب چه كرده ام من اسير
گناه ناكرده به جهنم و راه فرار
طفلي كه گاهگاه
آيينه در مقابل خورشيد مي گرفت
تا ديدگان پير و جوان را
از بازتاب نور بيازارد
اكنون كه آفتابش رو مي نهد به بام
آيا چگونه نور جواني را
در چشم پير خويش ، فرود آرد ؟
اين طفل سالخورده
طرفي ازين خيال نخواهد بست
زيرا كه آفتاب كهنسالي
ديگر نه آن فروغ سحرگاه نیست
خسته نباشی دوست عزیز.
ممنون از شعرای قشنگی که میزاری
فک نمی کنی بهتر باشه که فقط یک پست بدی و منتظر بشی تا بقیه جواب اون پست رو بدن؟
معمولاً هم شعر بعدی باید با حرف آخر شعر قبلی شروع بشه.
با تشکر
Last edited by hamidreza_buddy; 28-04-2007 at 16:08.
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)