خوب باشه هر جور راحتي فقط مواظب باش نسوزي!!!!
اين آواترتو بر چه اساسي گذاشتي؟؟
به خوارزمي علاقه داري يا..
خوب باشه هر جور راحتي فقط مواظب باش نسوزي!!!!
اين آواترتو بر چه اساسي گذاشتي؟؟
به خوارزمي علاقه داري يا..
Dianella
سلام و آرزوي يك دنيا سلامتي براي آقاي مفيدي عزيز و گرامي
خيلي خيلي خوشحالم كه شما الان در اين تاپيك صندلي داغ مشغول پاسخگويي به پرسش ها هستيد
و همين طور از زحمات شما در انجمن رياضيات بي نهايت ممنونم
از مرور پاسخهاي شما واقعا لذت بردم
بنده هم از زحمات بی دریغ شما به عنوان مدیر انجمن موضوعات علمی تشکر می کنم. مدیریت شما در انجمنی که بعضی موضوعات آن از رشته تحصیلیتان بسیار دور است، واقعاً قابل تحسین است. انشاءالله در پناه حق موفق و موید باشید.
چند تا پرسش هم بنده از خدمتتون داشتم كه اينجا قرار ميدم.
پرسشهای شما پاسخهای دقیق و مفصلی می طلبد. سعی می کنم در حد امکان مختصر جواب دهم. اگر طولانی و عنان اختیار از کفم ربوده شد، بنده را معذور دارید.
1- آيا رياضيات واقعا اونطوري كه رايج هست ميگن، علم خشك و غير قابل انعطافي هست؟
بستگی به دید و شناخت آدمها دارد. بعضی بیابان را خشک و بی آب و علف و عاری از هر گونه زیبایی و بعضی بیابان را از زیباترین جلوه های طبیعت می دانند. بنده نظر خودم را عرض می کنم. رياضيات نه تنها علم خشك و غير قابل انعطافي نیست، بلکه از زیباترین و قابل انعطاف ترین علوم بشری است. اجازه دهید دو مثال بزنم:
همان مثال بیابان را در نظر بگیرید. اگر فرد ناآشنایی را بدون هیچ توشه ای و راهنمایی در آن رها کنید، این فلک زده بعد از مدتی سرگردانی زیر گرمای طاقت فرسای آن تلف خواهد شد. اگر خیلی شانس بیاورد و به آبی یا برکه ای یا کسی برخورد و از مرگ حتمی نجات پیدا کند، تا آخر عمر از بیابان متنفر خواهد بود. اما کسی را فرض کنید که از قبل اطلاعات جامعی از بیابانها دارد و فایده آنها را برای ادامه ی حیات در کره ی زمین می داند و از طرف دیگر کسی با اوست که به راههای بیابان آشنا ست و نقشه ای دقیق همراه با توشه ای کافی در اختیار دارد، در اینصورت بیابان برای این شخص نمادی از زیبایی و عظمت خواهد بود و به راحتی سختی های مسافرت در آن را تحمل می کند و خاطرات زیبای آن را هرگز فراموش نمی کند.
باغ مصفا و زیبایی را تصور کنید که برای رسیدن به آن چندین راه مختلف وجود دارد. چند راه طولانی و چند راه کوتاهتر. آیا کسی که فقط از راه طولانی و خسته کننده به آن به آن باغ مشرف می شود، حق دارد بگوید چرا این باغ اینقدر خشک و غیر قابل انعطاف است؟! مطمئناً خیر، چرا که می توانست قبل از رسیدن به باغ پرس و جو و راه کوتاهتر را انتخاب کند. از طرف دیگر حتی اگر با زحمت فراوان راه طولانی را طی کرد، بعد از رسیدن به باغ باز هم لذت می برد و گاهی سختیهای مسیر را هم فراموش می کند و در کنارش به این تجربه ذیقیمت دست می یابد که باید قبل از طی طریق، استاد طریقت را یافت و راه درست را ازو پرسید. حال فرض کنید او برای رسیدن به این باغ زیبا که در آن گنجی گرانبها نهفته است و به آن گنج هم نیاز مبرم دارد، زحمت می کشد اما از راه آن وارد نمی شود و به باغ هم نمی رسد آیا می تواند اعتراض کند که ای کاش باغ نبود و این باغ به چه درد من می خورد؟!
ریاضیات به تعبیری همان بیابان وسیع و بی انتها و به تعبیر دیگر همان باغ مصفاست. اینکه تحصیل در رشته ریاضی یا حل مسائل آن سخت است، درست. اما اگر از راه آن وارد شویم و در این راه از معلم و استاد خوب و دلسوزی که خود قبلاً این راه را طی کرده مدد جوییم و سخنانش را بر دیده ی منت نهیم و پشتکار و صبر را هم ضمیه ی آن کنیم، به لذتی وصف ناشدنی خواهیم رسید.
2- يه خاطره ي زيبا از دوران تدريس خودتون بفرماييد.
با اجازه ی شما سه خاطره خدمتتان عرض می کنم. البته برای خودم خیلی زیبا هستند.
- اوایل شروع تدریسم بود و در امر تدریس نیز بسیار جدی و سخت گیر بودم. کلاسی هم به تور من فلک زده خورده بود که در آن اراذل و اوباش حکومت می کردند. حال چه مصیبتهای کشیدم بماند. روزی این کلاس، بنده را به فوتبال دعوت کرد و بنده هم قبول کردم. وسط بازی قرارشد که پنالتی را من بزنم. سطح حیاط مدرسه هم شیب دار و لازم بود کسی توپ را با پایش نگاه دارد و کسی دیگر پنالتی را بزند. بنده از توپ فاصله گرفتم و با سرعت به سمت توپ دویدم تا آنرا شوت کنم. هنگامی که خواستم به توپ ضربه بزنم در همان لحظه دانش آموزی که توپ را با پای خود نگاه داشته بود، توپ را از زیر پای من خالی کرد و بنده با کله روی زمین افتادم و صدای خنده ی بچه ها هم فضا را پر کرد. بعد فهمیدم که این کارشان قبلا برنامه ریزی شده بود!!
- روزی خواستم تناظر یک به یک را برای دانش آموزان سال اول دبیرستان توضیح دهم. به چند نفر از آنها گفتم که سر تخته سیاه بیایند. به همگی فرمان دادم!! که کفش های مبارک را از پا در بیاورند و روی هم بریزند (در مرحله بعد می خواستم هر یک کفش خود را بردارد تا مفهوم تناظر یک به یک را توضیح دهم). بعد از اینکه بچه ها کفش هایشان را در آوردند، انگار زلزله ای در کلاس اتفاق افتاده بود. یکی جوراب نداشت، یکی با جورابهای سوراخ مدرسه آمده بود، یکی جورابهایش به قدری کثیف بود که حال آدم را به هم می زد، یکی پایش چنان عرق کرده بود که می توانست موزائک ها را مهر بزند. به این بلبشو اضافه کنید بوی گند جورابها را که فضای اتاق را معطر !! کرده بود و داشتیم خفه می شدیم. بالاخره مجبور شدیم پنجره را باز کنیم و این فعالیت فرح بخش علمی را ادامه دهیم.
- اواسط زمستان بود و با مینی بوس عازم شهرستان شدیم برای تدریس. آنهم ساعت 5 صبح. اواسط راه چنان برفی باریدن گرفت که جاده به طور کامل پوشیده شد و جاده را از کناره های آن نمی توانستی تشخیص دهی. به همین دلیل ماشین از جاده خارج شد و در گل و لای اطراف جاده گیر کرد. به ناچار آقایان از مینی بوس خارج شدند تا هر طور شده مینی بوس را از داخل برف و گل و لای خارج کنند. بارش برف به قدری شدید بود که چشم چشم را نمی دید. باور کنید حدود یکساعت طول کشید که ماشین را نجات دهیم و در این گیر و دار ساعتم هم خورد و خمیر شد. بعد از اینکه سوار ماشین شدیم برای اینکه باز هم از جاده خارج نشویم یکی از آقایان بیرون از ماشین روی جاده حرکت می کرد و ماشین هم پشت سر او!! باید ساعت 7.5 در مدرسه حاضر می شدیم، ساعت 10.5 رسیدیم آنهم با وضعیتی دیدنی. جالبتر این که برای بنده غیبت زدند و از حقوق بنده هم کسر شد!!
3- نظرتون راجع به وضعيت كلي معلمان، مدرسان و آموزگاران در كشورمون چي هست؟
هر چند بنده مخالف بعضی شایعات هستم که وضعیت معلمان کشور را فلاکت بار می داند اما وضعیت معلمین اصلا مناسب شان و عظمت مقام آنها نیست. به خداوندی خدا قسم باید دست و پای آنها را بوسید. معلمین سالخورد ه ای را می شناسم که دانش آموزانش هم اکنون دکتر و مهندس و استاد دانشگاه هستند و حتی به مقامات بزرگ مملکتی رسیده اند اما معلمشان هم اکنون گرد پیری بر جبین نشسته، از مشکلات مادی بسیار رنج می کشد و دم بر نمی آورد. به یاد نمی آورند که او برای تربیتشان صبح و شبش یکی بوده و نمی دانند یا نمی خواهند بدانند که هر چه دارند از صدقه سری همین معلمین دارند. با وضعیتی که هم اکنون نظام آموزش و پرورش کشور دارد بعید است به این زودیها مشکلات مادی و معنوی معلمین حل شود. متاسفانه مدیر شجاع، لایق و توانا به ندرت در این وزارتخانه ی عریض و طویل پیدا می شود و ...
4- تا حالا شده با دانش آموزي برخورد داشته باشين كه مسايل رو نياز هست چندين بار براش توضيح داده بشه تا متوجه بشه؟
بله بسیار زیاد، ما معلمها به این چیزها عادت کرده ایم.
چه طوري مساله اي رو براي اين طور دانش آموزان تفهيم مي كنين؟
مثالهای متفاوت، تکرار مثالها، امید دادن به او، تشویق او و در نهایت اجبارش به حل تمرینات اضافی
5- بهترين فايده ي رياضيات در زندگي شخصي شما چي بوده تا الان؟
اگر حرفم را شوخی فرض نکنید، گرداندن خانواده!!!
11 تیر 1386
dimah2005
نظر تون در باره اینکه میگن ریاضی اثبات نشدنی هست چیه؟
نظرتون در مورد اینکه میکن وجود خداوند را از طریق ریاضیات اثبات کرده اند (توسط عده ای از جمله مهندس بازرگان) چیه؟
نظرتون در رابطه با اثبات عدم وجود خداوند توسط کمونیست ها از طریق ریاضی چیه ؟
قبلا توضیحاتی را در باره ی سوال اول خدمتتان عرض کردم. سعی می کنم درباره ی دو سوال بعدی کمی بیشتر توضیح دهم. ابتدا خواهش می کنم نظر بنده را قطعی فرض نکنید. بنده استدلال شخصی خودم را بیان می کنم. برای توضیحات بهتر باید به یک متخصص فلسفه ی اسلامی که از ریاضیات نیز اطلاعات جامعی دارد، مراجعه کنید.
آغاز این بحثها و استدلالها احتمالا بر می گردد به سالهای ملی شدن صنعت نفت. در آن زمان علوم غربی در ایران به شدت ترویج می شد و هر کس که می خواست نظریه ای را اثبات یا رد کند باید از اندیشه های فیلسوفان غربی برای به کرسی نشاندن استدلالهای خود استفاده می کرد. این نظریات وحی منزل تصور می شدند و به ندرت کسی را یارای مبارزه با این عادت خطرناک بود. مباحثی همچون وجود یا عدم وجود خداوند هم از مباحث داغ روز بود و به ویژه حزب توده با اندیشه های ماتریالیستی خودش - که به ظاهر بسیار مترقی و عالمانه بود - جوانان بسیاری را جذب کرده بود. افرادی دلسوزی همانند مهندس بازرگان و مرحوم دکتر شریعتی که در میان دانشجویان شهرت بسیاری داشتند، به دنبال راهی برای جذب جوانان به سمت اسلام بودند. از طرف دیگر به مفاهیم ناب اسلامی - همچون فلسفه ی ملاصدرا - تسلط لازم را نداشتند، چون تخصص آنها چیز دیگری بود. بنابر این با استفاده از مفاهیم جدید روز سعی می کردند مفاهیم اسلامی را اثبات - یا به طور درست تر توجیه کنند. احتمالا مطالبی که شما بیان کردید در همین زمان توسط مهندس بازرگان مطرح شد و اگر اشتباه نکنم با اعتراض امثال شهیدان بزرگوار مطهری و بهشتی مواجه شد.
استدلال بنده به طور خلاصه برای پوچی اینگونه استدلالها:
در یکی از پستهای قبل عرض کردم که سه فلسفه ی اصلی در ریاضیات وجود دارد: منطق گرایی که ریاضیات را شاخه ای از منطق می داند و راسل چهره ی معروف این نظریه است، شهود گرایی که اعداد طبیعی و چیزی شبیه استقراء را اساس ریاضیات می داند و اولین مبتکر آن براوئر بود و در آخر فلسفی صوری گرایی که ریاضیات را مجوعه ای از اصل موضوعها همراه با دستگاه های نمادی صوری می داند و توسط هیلبرت بنا شد. هر کدام از طرفداران این فلسفه ها، فلسفه ی دیگر را به نقد می کشد و آنرا با دلایل خود ناقص می شمارد.
حال دقت کنید. در ریاضیات هر قضیه ای براساس یکی از این سه فلسفه بنا می شود. اگر قضیه ی ما این باشد که «خدا وجود دارد» و یا «خدا وجود ندارد» و بخواهیم آنرا اثبات کنیم به ناچار باید بر اساس یکی از فلسفه های بالا استدلال کنیم که آنوقت با توجه به نقایص هر یک از این فلسفه ها اسمش «استدلال» نخواهد بود زیرا کلمات «خدا» و «وجود» در هیچ یک از این فلسفه ها دارای معنا و مفهوم نیستند و اصولا این دو موضوع ربطی به ریاضیاتی که از این فلسفه ها ناشی می شوند، ندارند.
شما از طریق دانشگاه هم به اینترنت وصل میشید؟
نه
موفق باشید.
11 تیر 1386
فکر می کنم اگر منصفانه به این طرح نگاه کنیم، تصدیق خواهیم کرد که بالاخره باید روزی این طرح اجرا می شد. تغییر ذائقه هم خوب بسیار سخت است به ویژه برای ما ایرانیها که در مصرف گرایی و اسراف باید جایزه نوبل بگیریم!! ترافیک کم نظیر و وقایعی هم که در تهران در آن شب تاریخی اتفاق افتاد به نظر بنده طبیعی بود هر چند میشد با برنامه ریزی و پیش بینی های قبلی خسارتها را کمتر کرد.
جوک جدید را که هم شنیده اید: مهریه ی خانمها امسال، 1386 لیتر بنزین
11 تیر 1386
*PINK PANTHER*
سلام دوباره.
نظرتون در مورد سمپاد چیه؟
سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان!!
یک نفر میتونه بدون کلاس تقویتی وارد این مدارس بشه؟
بله
11 تیر 1386
در پستهای قبلی به همه ی این سوالات جواب دادم.نوشته شده توسط hojjat_game_carbon [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نگران نباشید، اگه همکار بشید هیچ پول و پله ای در کار نیست. فقط مسئولیت آدم رو زیاد تر می کنه. خدا وکیلی از مسئولیت اضافی خوشتون می آد یا از معروفیت؟!
موفق باشید.
11 تیر 1386
hamishebahar
آقاي مفيدي شما از كجاي پي سي خوشتون مياد؟
خوب مشخصه از انجمن ریاضیات.
2.تا حالا نرم افزار دانلود كردي؟
بله
3.دوست داري به ديگران كمك كني يا اونا رو بخندوني؟
دوست دارم به ديگران كمك كنم و اونا رو خوشحال کنم.
4.كدوم سايت رو از همه بيشتر ترجيح ميدين (اسم رو نگو فقط چه سايتي باشه)؟
سایتهای علمی و سیاسی
5.از صندلي داغ خوشت مياد؟
بله به شرطی که کاربرا به جاده خاکی نزنن!! سوالاتی کنن که به درد دنیا و آخرتشون می خوره نه سوالاتی که دو زار نمی ارزه!!
6.دوست داري شيطنت كني؟
نه
7. در بچه گي چه بازيي رو از همه بيشتر دوست داشتي؟
فوتبال
11 تیر 1386
IcY
1.اگه بتونید به گذشته برگردید دوست دارید با کدوم دانشمند دیدار داشته باشید؟چرا؟ازش چی میپرسید؟
با بوعلی سینا چون ایشون رو یک دانشمند چند بعدی می دونم که عرفان و فلسفه و ریاضی و نجوم و پرشکی رو در خودش جمع کرده بود. ازش هم رمز این چند بعدی بودنش رو می پرسم.
2.بنظر شما هرچیزی رو میشه درقالب ریاضیات توجیه کرد؟
نه
3.فرض کنیم دانشجویی دارید که بهترین شاگرد شماست اما به علت مشکلات خانوادگی نمیتواند در امتحان پایان ترم تمرکز کند برخورد شما با این دانشجو چگونه است؟
در حدی که بتونم کمکش می کنم.
11 تیر 1386
سلام علیکم
نه
کسی هست که زنجانی باشه و محمودخان ذوالفقاری رو نشناسه؟!
11 تیر 1386
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)