تا بود نسخه عطري دي سود از ده را -----از خط غاليه ساي تو سوادي طلبيم
تا بود نسخه عطري دي سود از ده را -----از خط غاليه ساي تو سوادي طلبيم
ماه سرخست و مشوش
و بر این بام که ھر لحظه در او بیم فرو ریختن
است
ابرھا، ھمچون انبوه عزاداران
لحظهء باریدن را گوئی منتظرند
لحظه ای
و پس از آن، ھیچ.
پشت این پنجره شب دارد می لرزد
و زمین دارد
باز می ماند از چرخش
پشت این پنجره یک نامعلوم
نگران من و تست
اره خیلی خوبه
چه انعطاف پذیری شما
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان بر افروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
ز فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع
به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد
چه جای صحبت نا محرم است مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
ز خانقاه به میخانه می رود حافظ
مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد
دلتنگي من را رنج مي دهد و باعث خستگي من شده است
تنها هنگاميکه در کنار تو هستم احساس آرامش مي کنم
من عاشق تو هستم
و در عشق تو مي سوزم
و زندگي من به خاطر وجود توست اي هستي من
نقطه عشق به تو نمودم سهو مكن--------------ورنه چون بنگري از دايره بيرون باشي
سلام
صبح بخير
ديشب يه مشكل پيش اومد مجبور شدم سريع برم
یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر مهمان ماست
بعد روی صبح پرپر می شود
راهی شبهای دیگر می شود
سلام
حالا خوبی؟
دارم امي بر اين شك چو باران دگر ---------برق دولت كه برفت از نظرم باز آيد
نه بابا خودت كه بهتر مي دوني
دلم از صحبت این چرب زبانان بگرفت
بعد از این-دست من و دامن لب دوختگان
عاقبت-بر سر بازار فریبم بفروخت
نا جوانمردی این عاقبت اندوختگان
امیدوارم اتفاقات خوب هم به زودی شروع بشن تا تلخی این اتفاقات بد کم رنگ تر بشه
خدا از دهنت بشنوه من يه مشكل واسم پيش اومد مخم قفل كرده نمي تونم شعر به ياد بيارم!!
نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد-------مگر از مردمك ديده مدادي طلبيم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)