بـســاز یعنی چی ؟
نه معنی بساز همه این ها که گفتین نیستند.
معنیش اینه که اگر زن چیزی رو تو زندگیش می خواد خودش باید برای بدست آووردنش تلاش کنه چه موفق بشه و چه نشه. نه اینکه وظیفه مرد بدونه تا اون رو براشون بدست بیاره و اگر مرد نتونست اون رو سرزنش کنه.
معنیش این نیست که از کلیه حقوق انسانی و اجتماعیش صرف نظر کنه.
با این تعریف پس مفهوم زندگی مشترک چیه ؟ چرا انواع و اقسام حمایت ها از طرف خانم برای همسرش وجود داره ولی برای بدست آوردن چیزی که میخواد باید خودش به تنهایی تلاش کنه ؟
تو بقیه موارد هم چنین آزادی به خانم داده میشه ؟ یا فقط زمان به دست آوردن خواسته هاش باید خودش به تنهایی تلاش کنه ؟
بحث منم همینه زندگی مشترک به اون مفهوم در فرهنگ ما نبوده. مرد باید بیرون کار میکرده و زن جاش تو خونه بود. بعد زن میبینه همسایشون ماشین خریدن به شوهرش سرکوفت میزد و خودش رو مسئول نمی دونست. یعنی نمی گفت بیا با هم پس انداز کنیم که ماشین بخریم. میگفت برو از مرد همسایه یاد بگیر که...
الان هم هنوز میبینم این فرهنگ وجود داره . بعد از این هم که مرد یه هر شکلی ماشین خرید خانوم میره میگه ما ماشین خریدیم. ما خونه خریدیم. ما یک شرکت تولیدی احداث کردیم... نمیگه شوهرم اینکارو کرده.
بقول یکی از دوستان که متعهل هم هست. خانوم ها میگن پول ما مال خودمونه پول شوهرمون مال دوتاییمونه![]()
بساز یعنی کم توقع باشه یا اصلا از شوهرش توقع نداشته باشه ؟ یا اینکه هرجا به نفع شوهرش بود پشتش باشه و وقتی احتیاج به کمک داره باید دست به زانوی خودش بزنه ؟
آره واقعیت همینه
تلخه ؟ ولی واقعیت اینه ...
کسی میتونه بیاد فرهنگ شاید بالای 30 یا 40 سال رو تغییر بده بیاد تغییرش بده
البته داره تغییر میکنه ولی زمان میخواد و صبر ...
دیشب از صفحه ی اول تا 20 این تاپیک رو خوندم و بالکل قید ازدواج رو زدم... البته چون فکر میکنم از هر 10 نفری که اینجا نظر دادن 9 تاشون آقا بودن و 1 خانم، اینجا تفکر آقایون غالبه ...
واقعا با اینکه آقایون خودشون هزاران توقع دارن بعد میخوان یه دختری باهاشون ازدواج کنه که توقع زیادی نداشته باشه !!!
بهتره که آقایون قبل خواستگاری رفتن یه نگاه به خودشون بندازن ... اگه توقع ازدواج با دختری زیبا رو دارین ، خودتون هم زیبا هستین ؟؟؟ ... دیگه گذشت اون دوره ای که چهره ی یک مرد واسه ی ازدواج مهم نبود ... به نظر من اون موقع هم خانمها روشون نمیشد که بگن ... ولی چرا خانمها نباید به اندازه ی آقایون توقع داشته باشن که شوهرشون قیافش هم خوب باشه ؟؟؟
چرا همه میخوان با یکی ازدواج کنن که از خودشون بالاتره ؟؟؟ ... شما که توقع دارین دختری باهاتون از صفر شروع کنه ، چرا دست روی دختری میذارین که تو خونه ی باباش همه چی داشته ؟؟؟ ... خوب وقتی همه شرایط تو خونه باباش واسش فراهمه واسه چی باید بیاد از صفر شروع کنه ؟؟؟ ... دختری که تو خونه ی باباش به راحتی داره زندگی میکنه و تا حالا غصه ی پول رو نخورده، نمیتونه بیاد با کسی زندگی کنه که هر ماه نگران اجاره خونش باشه ...
به عنوان مثال یه خانمی رو میشناسم که جایی کار میکنه و خیلی دختر خوبیه ولی زیبا نیست ... الان 27 سالشه و تا حالا خواستگاری نداشته ... یعنی پسری در حد این خانم پیدا نمیشه؟ ... نه دلیلش اینه که پسرها میرن دست روی دختری میذارن که از خودشون بالاتره ...
یا یکی از دوستای مامانم از من خواستگاری کرده بود واسه پسرش ... بعد که مامانم گفته بود نه دخترم هنوز خیلی کوچیکه به مامانم گفته بود که یه دختری مثل دختر خودت اگه سراغ داری معرفی کن ... بعد صاف تو چشم مامانم نگاه کرده بود و گفته بود که یعنی بجز اینکه خوشگل باشه و تحصیلات داشته باشه و خودش دختر خوبی باشه و خانواده ی خوبی داشته باشه ، خدمات پس از فروش هم داشته باشه.. یعنی وضع باباش هم خوب باشه!!!! بعد پسر خودش چی ... 27 سالش بود ، رفته بود یه رشته ی در پیت خونده بود ، یه مغازه باباش واسش باز کرده بود ... منتظر بود باباش خونه ویلاییشون رو بکوبه و بسازه و یه واحد به ایشون بده که بره با یه دختری تو اون خونه زندگی کنه ... به شخصه از پسری که تا این حد وابسته با باباش باشه متنفرم ... چنین پسری خیلی بچه است و عرزه ی ازدواج کردن نداره و نمیتونه مردی باشه که واسه ی یک زن آرامش بیاره ...
اما در مورد مهریه ، یه مدت خودم جوگیر شده بودم میگفتم نه مهریه اصلا مهم نیست ... من حاضرم بدون مهریه هم با شخصی که از نظر خودم و خانواده ام فرد مناسبی باشه ازدواج کنم ... ولی چنین تصوری فقط از یک ذهن بچگانه نشات میگیره ... الان اگه کسی بگه مهریه ام 14 تا سکه باشه مردم فکر نمیکنن که چقدر دختر خوبیه همه میان میگن که معلوم نیست دختره چه مشکلی داشته که حاضر شده مهریه اش انقدر کم باشه ... یا اینکه دختره دیگه داشته میترشیده ،ترسیده واسش شوهر پیدا نشه ...
الان نظرم اینه که علاوه بر مهریه حتما حق طلاق رو هم بگیرم ...
در آخر خواستم به عنوان یه دختری که شاید از بقیه اینجا کم سن و سال تر باشم (21) ، نظرم رو داده باشم ... و مطمئنا نظرم خالی از ایراد نیست ...
سلام
این دو تا پستی که شما دادین بر عکس همدیگه هستن کجای این پست اصل زندگی مشترک رو تایید میکنید ؟ وقتی دو نفر باهم زندگی مشترک رو شروع کردن چرا باید مهم باشه یه خانم بگه مال ما نگه مال همسرم ؟!!
واقعا هم همینطوره هر مالی که بعد از ازدواج دو نفر به دست میارن مال هر دوست چون با تلاش و حمایت از همدیگه پیشرفت کردن .. این اصلا ربطی به شاغل بودن یا خانه دار بودن خانم نداره یه خانم حتی اگه تو خونه
هم باشه حمایتی که از همسرش میکنه آرامشی که بهش میده حتی پذیرفتن مسئولیت های داخل خونه و بچه ها همه باعث آرامش خاطر و پیشرفت همسرش میشه به نظرتون این خانم سهمی از زندگی همسرش نداره ؟
تو قانون کشور ما حالا درست یا اشتباهش رو کاری ندارم ولی خرج و مخارج خانم و فرزندان بر عهده مرد هست .شاید خانم هایی که حقوق خودشون رو مال خودشون میدونن اینجوری فکر می کنن .
ولی خیلی از دختر ها هم هستن که دوست دارن تو اداره زندگی سهیم باشن .
دقیقا این همون واقعیت تلخیه که اکثر آقایون باهاش موافقن این همون واژه بساز هست که معنی میده :
همین الان تو همین فروم چند نفر معیارشون همین "بساز "بودن هست ؟ چرا فرهنگ تغییر نکنه ؟ الان دقیقا زمانیه که اون فرهنگ غلط گذشته در حال تغییره...چیزی که تو ذهن تداعی میشه اینه : ساکت باش ، اعتراض نکن ، چیزی نخواه ، احساست رو خاموش کن، عصبانیتت رو قورت بده، فدای همسر و فرزند شو،
برای پیشرفت شریک زندگیت از حقوقت بگذر، از حقوق مالیت بگذر، از خواسته ها و آرزوهات چشم پوشی کن ،دلیل انجام هیچ چیز رو نپرس، آرامش بخش باش ولی طلب آرامش نکن ، تمام مسئولیت های داخل خانه
رو به عهده بگیر، در مقابل حرف همسرت از واژه چشم استفاده کن ===== >> تو یک خانم بساز هستی و ایده آل برای بهترین زندگی
تا زمانی که خودمون نخوایم نمیتونیم نسلمون رو عوض کنیم
ممنون از شما یه نظری راجب این حرف شما (بساز) که بارها اینجا تکرار کردید و نظر اون آقایونی که فرمودید معیارشون بساز هستش میگم (کاری به درست و غلطش هم ندارم ) و کلا اینکه چرا نگرش آقایون در سطح وسیعی(درکشور ما)نسبت به خانوم ها مالکیت و درپی اون زور گویی و پر توقع بودن و ... هستشدقیقا این همون واقعیت تلخیه که اکثر آقایون باهاش موافقن این همون واژه بساز هست که معنی میده :
چیزی که تو ذهن تداعی میشه اینه : ساکت باش ، اعتراض نکن ، چیزی نخواه ، احساست رو خاموش کن، عصبانیتت رو قورت بده، فدای همسر و فرزند شو،
برای پیشرفت شریک زندگیت از حقوقت بگذر، از حقوق مالیت بگذر، از خواسته ها و آرزوهات چشم پوشی کن ،دلیل انجام هیچ چیز رو نپرس، آرامش بخش باش ولی طلب آرامش نکن ، تمام مسئولیت های داخل خانه
رو به عهده بگیر، در مقابل حرف همسرت از واژه چشم استفاده کن ===== >> تو یک خانم بساز هستی و ایده آل برای بهترین زندگی
همین الان تو همین فروم چند نفر معیارشون همین "بساز "بودن هست ؟ چرا فرهنگ تغییر نکنه ؟ الان دقیقا زمانیه که اون فرهنگ غلط گذشته در حال تغییره...
تا زمانی که خودمون نخوایم نمیتونیم نسلمون رو عوض کنیم
ببینید این طرز تفکر آقایون (بساز و ... در مورد خانوم ها ) و شاید قبول کردن خانوم ها در نسل های قبلی و عدم پذیرش این طرز تفکر خانوم ها در حال حاظر گذشته از فرهنگ دیرینه شاید چندین و چند ساله ما به دین مبین اسلام هم که اکثر قوانین کشور ما بر این اساس هست هم مربوط هستش واضح ترش این میشه که وقتی یه مرد توی جریان ازدواج چیزی به عنوان مهر رو قبول میکنه این یعنی چی ؟ (که برای خودم همیشه سوال بوده !!) مگه هر دو انسان نیستیم و از هر لحاظی مساوی ؟ پس این مهر یعنی چی این وسط ؟
محتوای مخفی: [RIGHT
پس با توجه به جمله بالا تمام سوال های زیر به صورت ناخواسته و غیر مستقیم در ذهن مرد ایرانی جواب داده خواهد شد و رفتار غیر قابل قبولش از نظر بقیه باز هم با توجه به قوانین که بر اساس چنین نگرشی نوشته شده است جواب داده خواهد شد .
آیا داریم کالایی میخریم ؟
آیا داریم مالک چیزی میشویم که میتونیم بر جسم و روحش تسلط پیدا کنیم ؟
آیا کالایی که ما خریداری کردیم حق اعتراض به ما یا رفتار ما دارد ؟
آیا به ما اجازه داده شده است تحت همین عنوان و توانایی مالی چند تا کالای اضافی هم خریداری کنیم ؟
و در صورت خریداری مجدد کالا بعد از چند سال زندگی کالای اول توانایی اعتراض دارد ؟
قانون به کالای اول یا کالاهای اول اجازه اعتراض میدهد ؟
این قانون بر چه اساسی نوشته شده است ؟
طرز تفکر مالک نسبت به کالا یا کالا ها از کجا می آید ؟
آیا مالک اجازه هرگونه برخوردی رو با کالای خریداری شده توسط خود ندارد ؟
طرز تفکر کالا نسب به خود و مالکش چیست ؟
قانون تا چه حدی اجازه آزادی و اعتراض به کالا را میدهد ؟
و این قانون بر چه اساسی نوشته شده است ؟
و ...
پس حالا راحتر میشه فهمید تفکری که تبدیل به قانون شده خارج از بحث درست بودن یا غلط بودن میشه در مورد اون آقایونی که خودشون رو مالک خانوم میدونند و بهش میگن باید بسازی و در مورد اون خانوم هایی که سازش و قبول زور گویی و مرد سالاری در خانواده رو برای خودشون قبول شده میپندارند و در ادامه تبدیل به فرهنگی شده که بالای 30 یا 40 سال در حال اجرا شدن هست وشاید حالا حالاها ادامه داشته باشه از کجا اومده و در ادامه خیلی سخته هستش یه دفعه بیای بگی چرا !! و نباید این باشه !! و همه چیز رو از ریشه ببری زیر سوال ...
پ.ن = تنها تغییر نسل ها و در پی اون تغییر افکار در شکل کلی نه جزئی این قوانین و مشکلات رو طی سالیان زیاد حل میکنه .
Last edited by Mr_100_dolari; 20-12-2012 at 17:47.
سلام
من با صحبتتون موافقم
به نظرم مهریه باید برحسب تمایل داماد باشه (البته در صورتی که کلیه حقوق فردی یک خانم از طرف آقا در نظر گرفته بشه).. ولی عرف و سنت باعث شده مهریه دادن اجباری باشه و خارج از توان داماد، این اجبار هم به
قول شما باعث ایجاد نگرش مالکیت شده .ولی سوا از قضیه مهریه نحوه تربیت و بزرگ شدن پسر ها هم تو این نگرش سهم داره .
خیلی از خانم ها هستند که مهریه ناچیزی داشتن مثل نسل های قبلی خودمون ولی این احساس تحکم و مردسالاری و تضییع حقشون باز هم تو زندگیشون دیده شده .پس عامل دیگه غیر از مهریه تو ایجاد حس
مرد سالاری و مالکیت وجود داره . از جمله همون فرهنگ و سنت و نحوه تربیت شدن دختر ها و پسرها در خانواده های ایرانی..
درسته باید زمان طولانی برای از بین بردن این حس که نسل به نسل به پسرها و حتی دختر ها(خیلی از دخترها این تحکم و ضایع شدن حقشون قبول دارن و جزو حقوق مردشون میدونن) منتقل میشه طی بشه ..
برای تغییر این فرهنگ میشه از معیارهای ازدواج بساز بود تغییر کنه به>> همراه بودن برای هر دو طرف نه فقط یک طرف.
در کل اگر خانم و آقا تو هر چیزی هم حقوق و هم وظایفشون برابر باشن (با در نظر گرفتن بعضی تفاوت های جسمی ، فکری ، احساسی و ..) وجود مهریه مفهومی نداره .
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)