تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 80 از 100 اولاول ... 307076777879808182838490 ... آخرآخر
نمايش نتايج 791 به 800 از 993

نام تاپيک: خدا [ عارفانه ]

  1. #791
    در آغاز فعالیت hjhma2's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    11

    پيش فرض

    خدایا! در این شب دیجور( سیاه و تاریك) و در این وادی ظلمات، بر فراز این صخره های دهشتناك، پرتوی از نور طاعتت را بر اندیشه پاهای خسته ما بتابان و ما را در لغزشهای سنگین معصیت دست بگیر. و در مسیر نسیم هایی كه از بهشتت وزیدن می گیرد قرار ده و ابرهای تیره شك و تردید را كه بر فراز آسمان دلمان حجاب خورشید تو گشته اند به باران یقین بدل كن و بر جگر سوخته ما ببار.

  2. #792
    در آغاز فعالیت hjhma2's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    11

    پيش فرض

    دعاهایی از مثنوی
    ای دهنده عقلها، فریادرس تا نخواهی تو نخواهد هیچکس
    هم طلب از توست و هم آن نیکویی ما کییم اول تویی آخر تویی
    هم بگو تو هم تو بشنو هم تو باش ما همه لاشیم با چندین تراش

    هم دعا ازمن روان کردی چو آب هم ثباتش بخش و دارش مستجاب
    هم تو بودی اول آرنده دعا هم تو باش آخر اجابت را رجا

    ای مبدل کرده خاکی را به زر خاک دیگر را بکرده بوالبشر
    کار تو تبدیل اعیان و عطا کار من سهوست و نسیان و خطا
    سهو ونسیان را مبدل کن به علم من همه خلمم مرا کن صبر و حلم
    ای که خاک شوره را تو نان کنی وی که نان مرده را تو جان کنی
    ای که جان خیره را رهبر کنیوی که بی ره را تو پیغمبر کنی
    می کنی جزو زمین را آسمانمیفزایی در زمین از اختران هر که سازد زین جهان آب حیات زوترش از دیگران آید ممات

  3. #793
    در آغاز فعالیت hjhma2's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    11

    پيش فرض

    ما بی‌سرپرست بودیم، سرپرستی‌مان را به عهده گرفتی؛ بی‌نوا بودیم، به ما نوا دادی؛ بی نان و آب بودیم، نان و آب دادی؛ بی نام بودیم، ما را مشهور كردی؛ بی جام و جامه بودیم، به ما جام و جامه دادی؛ بی لانه و آشیانه بودیم، به ما لانه و آشیانه دادی؛ بی نان بودیم، بی آب بودیم، همه این امور را به ما مرحمت كردی. می‌ترسیدیم، به ما امنیّت دادی؛ اقتصاد نداشتیم، به ما دادی. بیمار بودیم، شفا دادی؛ گمنام بودیم، نامدار كردی؛ همه این نقص‌ها مال ما، همه آن كمال‌ها مال شما. گنه كار بودیم، بخشودی. ستّار بودی، غفّار بودی؛ لغزیدیم، دست ما را گرفتی. ابوحمزه ثمالي

  4. #794
    در آغاز فعالیت hjhma2's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    11

    پيش فرض

    پروردگارا ! من كوچكی بودم كه تربیت كردی؛ جاهلی بودم كه تعلیم كردی؛ گمراهی بودم كه هدایت كردی؛ پستی بودم كه بلند كردی؛ ترسانی بودم كه امنیّت دادی؛ گرسنه‌ای بودم كه سیر كردی؛ تشنه‌ای بودم كه سیراب كردی؛ برهنه‌ای بودم كه پوشاندی؛ فقیری بودم كه توانگر كردی. تو تُهیدست را توانگر كردی. ضعیفی بودم كه قوی كردی؛ فرومایه‌ای بودم، عزیز كردی؛ بیمار بودم، شِفا دادی؛ از تو سئوال كردم، چیزی خواستم، عطا كردی، ناامید نكردی؛ گناه كردم، پوشاندی؛ اشتباه كردم، استقاله كردم، تو عِقاله كردی؛ یعنی پشیمان شدم، پشیمانی ما را پذیرفتی؛ اندك بودم، تكثیر كردی؛ مستضعف بودم، یاری كردی؛ رانده بودم، بی مكان و بی جا بودم، جا دادی. ""فَلَكَ الحَمْد" دعاي ابوحمزه ثمالي

  5. #795
    داره خودمونی میشه miss leila's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    160

    پيش فرض

    من و خدایه قول و قراری با هم گذاشتیم ، اون به من قول داد همیشه مراقبم باشه و کمتر از عالی ترین بهم نده، و من بهش قول دادم، حتی اگه دل بی قرارم در حسرت آرزویی بال بال می زد و شوق استجابت دعایی آتیشم می زد، با تموم وجودم بدون ذره ای تردید، اول بگم اجازه خدایا ؟ خدایا تو اجازه می دی؟ و صلاح می دونی؟


    اعتراف می کنم قول سنگینیه و عمل کردن بهش مثل به زبون آوردنش کار ساده ای نیست .


    واسه همین از خودش خواستم و بهش گفتم: من فقط یه بنده ام چیزهایی هست که تو میدونی و من هیچ وقت نمی دونستم و شاید هیچ وقت هم نفهمم .


    اتفاقاتی می افته که ذهن محدود من قادر به تعبیرش نیست، چشم های قاصر من قادر به دیدن اون چه پشتش هست، نیست .دلایلی مخفی هست که شاید واسه همیشه مسکوت و مکتوم باقی بمونه .


    اسراری هست که شاید دونستنش ،فهمیدنش، تو ظرف ادراک و گمان من نگنجه .


    اینو تو می دونی ،پس واسه لحظه های دشوار، به من قدرت تحملش رو ببخش .


    من و به اون نقطه برسون که همیشه یادم بمونه ،همه چیز از سوی تو خیر مطلقه ،حتی اگه ظاهراً همه چیز عذاب آور و دشوار باشه .


    گاهی اوقات، آرزوهایی داشتم و تو زیر نامه آرزوهام نوشتی موافقت نمی شه .راستش اولش حس خوبی نداشتم ، دلم می گرفت ؛شاید به خاطر جنسم که شیشه حس و عاطفه بود.


    منو ببخش که یه وقتایی از سر بی صبری و نا شکیبایی ،تو خلوت تنهاییم ازت می پرسیدم آخه چرا؟وقتایی که هر چی فکر می کردم ،فکر اسیر خاکیم به هیچ جا نمی رسید .دنبال دلیل می گشتم و دلیلی پیدا نمی کردم ، پیش می اومد که با یه بغض تو گلوم تکرار کنم، آخه واسه چی؟چی می شد اگه ......


    یه وقتایی از سر بی حوصلگی و فراموشکاری بهت گله می کردم .


    چقدر از بزرگواریت شرمنده ام ،که منو در تموم لحظه های ناشکریم ،توی تموم لحظه های بی صبریم ،با محبت تحملم کردی،نه تنبیهم کردی ، نه حتی ذره ای محبتت رو از من دریغ کردی.گاهی وقتا توی تنها ترین لحظات تنهائیم ،درست تو لحظه هایی که فکر می کردم هیچ کس نیست ،اون موقع که به این حس می رسیدم که چقدر تنهام ،واسم نشونه می فرستادی که من خودم تا آخرین لحظه باهاتم ،واسه تمومی لحظه هات همراهتم .


    من تنها بنده تو، نبودم ،اما یه لحظه هم تنها رهام نکردی.


    تو تنها و محکم ترین قوت قلب دل تنهام ،تو طوفان های زندگیم ،تو ابتدا و اصل آرامشم ،تو از من به من نزدیکتر بودی ،موندم که چطور گاهی اوقات چشم های غافلم ندیدنت ، اما تو هیچ وقت حتی لحظه ای منو ترک نکردی .


    روزایی رسید که فکر کردم با من قهری ،تو حتی در همون لحظه ها ،با همون فکر اشتباه که حتی از به خاطر آوردنش شرمنده می شم ،از من قهر نکردی منو به خاطر این فکر کودکانه نادرست ،طرد نکردی.


    من دوستت دارم منو ببخش اگه قولم مثل خودم کوچیکه ،اما دلم به بزرگی بی حد تو خوشه و پشتم به کمکهای تو گرم .


    از تو سپاسگزارم که با بزرگواری همیشه کمکم کردی .


    تو همونی که هر وقت ازت یاد کردم ،بهم امید بخشیدی .


    توی یادت چیزی هست ، که منو زیرو رو می کنه ،غصه هام و می شوره و دل شکستگی هامو ترمیم می کنه ؛ چیزی که در هیچ چیز غیر از یاد تو نیست .هر وقت خواستم ببینمت ، بی درنگ ، با مهربونی در رو به روم باز کردی ؛ نگاه نکردی گناهکارم ،حذفم نکردی .


    من همیشه دست خالی به دیدنت اومدم ، وتو همیشه با دست پر روانه ام کردی .


    هر وقت صدات کردم ،طوری بهم جواب دادی انگار مدتهاست منتظرم بودی ،هر وقت ندونسته از بیراهه سر در آوردم خودت منو صدا کردی. گاهی با تلنگر اتفاقات ساده روزمره ،منو از ادامه یه راه غلط منع کردی ؛ اما حتی اون وقتی که ازم مکدر بودی با بزرگواری آبروم و حفظ کردی .


    تو همیشه خدا بودی و من همیشه حتی کمتر از یه بنده .


    به من از صفات و ذاتت چیزهایی ببخش تا جسم خاکی من به روح آسمونی تو حتی شده یه سر سوزن نزدیک تر شه .


    به حافظه ام قدرتی ببخش تا اجازه گرفتن از تو رو هیچ وقت از خاطرم نبره ،به اراده ام همتی ببخش ،تا استوار بر این عهد پابرجا بمونه .


  6. 3 کاربر از miss leila بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #796
    در آغاز فعالیت ruya's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    پست ها
    19

    پيش فرض

    خدایــــــا


    مرا به بــــــزرگی چیــــــزهایی که داده ای آگاه و راضی کن


    تـــــا کوچکی چیزهایی که نـــــــدارم
    آرامشم را به هم نریـــزد

  8. این کاربر از ruya بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #797
    آخر فروم باز SevenART's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Spadanaa_Club
    پست ها
    1,157

    پيش فرض

    خدایا
    به جوانان ما عقل عطا فرما
    به ما هم یه کیسه پول
    پاکش نکنید خیلی دعا خوبیه به خدا
    در کل من و خدا با هم رفیقیم ... و هر موقع یه چیزی دلم خواسته بدون اینکه ازش بخوام بهم میده چرا ؟... چون هرچی من خواستم و بهم داده گفتم کار خداس و خدا این کارها رو می کنه و اون هم لطفشو بیشتر می کنه و به من بیشتر چیز هایی که می خوام میده ...
    ولی در کل:
    عجب صبری خدا دارد

  10. 2 کاربر از SevenART بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #798
    در آغاز فعالیت ruya's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    پست ها
    19

    پيش فرض

    خدايا دانشي ده غم نگيرم

    بده آرامشي ماتم نگيرم

    خدايا از شهامت بي نصيبم

    شهامت ده كه آرامش بگيرم

    خدايا اين تفاوت بر من آموز

    كه در گمراهي مطلق نميرم

  12. #799
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ab2reza1360's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    268

    پيش فرض

    خواجه عبداله انصاری:

    الهی از بوده نالم یا از نابوده، از بوده محال است و از نابوده بیهوده....

  13. #800
    کاربر فعال انجمن ورزش yuseph's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2010
    محل سكونت
    زاوهاناریا
    پست ها
    1,927

    پيش فرض

    خدایا تو اونی نیستی که همه میگن،...خب میدونم.
    خدایا تواونجایی نیستی که همه میگن...خب میدونم.
    اما میدونم خدایی...خب ولی چرا نمیدونم.
    خدایی که خداست،چرا پس اینجاست....خب میدونم.
    خدایی که بی همتاست.......خب میدونم.
    اما میدونم نیستی تو خدا ...خب ولی چرا نمیدونم.
    خیلی ها مگن خدایی .....خب ولی چرا نمیدونم.
    حالا هستی خدا یا نیستی .....خب من نمیدونم.
    چه کنم خدا...عادت کردم .صدات..کنم......ولی هنوز نمیدونم.
    هستی...چرا.....نیستی...چرا خدامن نمیدونم.
    خدایی؟...پس من هم بندم....ولی خب نمیدونم.
    اگه خدایی...من کیستم؟.....اینو خب میدونم....بنده نیستم.
    نیستم اون چیزی که خلق کردی.....اینو خب میدونم.
    .
    .
    .
    .
    .
    اشکالی نداره نشنوی من کیستم....
    میگویم ومیگویم ومیگویم...توکیستی!!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •