در زندگی آدم چه چیز از "با وجود این " اسرارآمیزتر است ؟
دیوانگی در بروکلین
در زندگی آدم چه چیز از "با وجود این " اسرارآمیزتر است ؟
دیوانگی در بروکلین
وقتی مردی تصور کند با مرگ فاصله ای ندارد ، با هر که مایل به شنیدن باشد صحبت می کند .
دیوانگی در بروکلین
پوزش خواستن کار دشواری است ، حرکتی است ظریف که میان غرور خشک و ندامت توام با اشک و آه قرار دارد و اگر راه گشودن قلب خود را به سوی دیگری صادقانه نیابیم ، همه عذرخواهی ها به نظر توخالی و کاذب می آیند .
دیوانگی در بروکلین
وقتی کسی این شانس را دارد که در ماجرایی زندگی کند و در دنیای خیالی به سر برد ، دردهای دنیای واقعی ناپدید می شوند .
دیوانگی در بروکلین
دروغگوها حقیرترین کرم های روزگارند .
دیوانگی در بروکلین
وقتی از کسی که دوستش داری ناسزا می شنوی ، پس از سخنان تحقیرآمیزی که همچون پتک بر مغزت فرود می آید ، مگر روحیه ای هم باقی می ماند؟
دیوانگی در بروکلین
نانسی مازوچلی های این جهان نادر و استثنایی هستند و اگر بخت با مردی یاری کند و قلب چنین زنی را به دست آورد باید هر چه می تواند انجام دهد تا آن را نبازد . بدبختانه مردان موجودات احمقی هستند .
دیوانگی در بروکلین
هرگز نباید نیروی کتاب را دست کم گرفت .
دیوانگی در بروکلین
آخرین باری که با هم حرف زدیم ، به فکر بچه دار شدن بودی ، می گفتی ترنس مرده ی این است که پدر بشود . آن هم نه هر پدری ، بلکه پدر بچه ی تو . این حرفی است که وقتی مردی عاشق زنش باشد می زند .
دیوانگی در بروکلین
دنیای پیرامون ما چه با سرعت تغییر می کند . با چه سرعتی یک مشکل جایگزین مشکل دیگری می شود ، به طوریکه لحظه ای بیشتر فرصت نداریم بابت پیروزی ها به خود تبریک بگوییم .
دیوانگی در بروکلین
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)