17................آبان................۹۳
47ـمین..........روز............پـایـیـــز
خسته از گرما
دلتنگ پاییز
پشت پنجره
تماشای بارون
شب های سرد
صدای بارون
عشقه!
پاییز و زمستون
17................آبان................۹۳
47ـمین..........روز............پـایـیـــز
خسته از گرما
دلتنگ پاییز
پشت پنجره
تماشای بارون
شب های سرد
صدای بارون
عشقه!
پاییز و زمستون
18................آبان................۹۳
48ـمین..........روز............پـایـیـــز
غمــگینمـ
مــثل خورشیــدی کهـ پشـتـ ابـرها مانـدهـ و تــلاشـ میکنــد تا نـورشـ بهـ زمیـنـ برسد ولیـ افسوسـ
غمــگینمـ
مــثل برگـــ پاییــزیــ کهـ آرامـ بهـ زمینـ میافتد و چهـ بی رحمانهـ لگــد میخورد و لهـ میشــود
غمــگینمـ
مــثل درختانـ بی جانـ و خوابیدهـ
غمــگینمـ
19................آبان................۹۳
49ـمین..........روز............پـایـیـــز
وقتــی کـه مـی رفتــی، بهـار بود
تــابستان که نیــامدی، پــاییز شد
پــاییز که بــرنگشتـی، پـاییز مـاند
زمـستان که نیایی، پاییز می ماند
تـــو را به دل پــاییزی اتــــ، فصـــل ها را بهــم نـــریز . .
- عباس معروفی
با تشکر مهران...
20................آبان................۹۳
50ـمین..........روز............پـایـیـــز
صدایی ناب
از جنس
پائیز
"خِش خِش"
21................آبان................۹۳
51ـمین..........روز............پـایـیـــز
تو مى روى
پاييز مى آيد.
جابجايىِ دلگيرى ست ...
22................آبان................۹۳52ـمین..........روز............پـایـیـــز
باغ بیبرگی
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر، با آن پوستين سرد نمناكش.
باغ بیبرگی
روز و شب تنهاست
با سكوت پاك غمناكش.
ساز او باران،
سرودش باد.
جامهاش شولای عريانی است.
ور جز اينش جامهای بايد
بافته بس شعله زر تارپودش باد.
گو برويد، يا نرويد
هر چه در هر جا كه خواهد،
يا نمیخواهد.
باغبان و رهگذاری نيست.
باغ نوميدان
چشم در راه بهاری نيست.
گر ز چشمش پرتو گرمی نمیتابد
ور به رويش برگ لبخندی
نمیرويد؛
باغ بیبرگی كه میگويد كه زيبا
نيست؟
داستان از ميوههای سربه
گردون سای اينك خفته در تابوت
پست خاك میگويد.
باغ بیبرگی
خندهاش خونیست اشكآميز.
جاودان بر اسب يال افشان زردش
میچمد در آن
پادشاه فصلها پاييز.
م.اميد/خرداد 1335
23 ...............آبان................۹۳
هشـتمین......جمــعه........پـایـیـــز
آن
تنومند هم
در مقابل
اندوه دنیا
برگ ریزان
گریه
سرداد،
درخت را میگویم ...
.
.
پاییز زیباست،
ولی ...
باید آموخت،
حاصل زیبایی،
داشتن
قربانیست ...
23 ...............آبان................۹۳
هشـتمین......جمــعه........پـایـیـــز
عصر پاییزی
مرتضی پاشایی
1363-1393
بهت پیله کردم نمیمونی پیشم
نه میمیرم اینجا نه پروانه میشم
از عشق زیادی تورو خسته کردم
تو دورم زدی خواستی دورت نگردم
بازم شوری اشک و لبهای سردم
من این بازی و صد دفعه دوره کردم
نه راهی نداره گمونم قراره
یکی دیگه دستامو تنها بذاره
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمیده
منو تو یه عمره دوتا خط صافیم
شده عادت ما که رویا ببافیم
بشینیمو عشقـو به بازی بگیریم
واسه زندگی کردنامون بمیریم
چه سخته تو تنهایی شرمنده میشی
ماها قهرمانیم و بازنده میشیم
مثه عصر پاییزی رنگ و رومون
واسه خیلیا خاطرست آرزومون
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
![]()
23 ...............آبان................۹۳
هشـتمین......جمــعه........پـایـیـــز
پـازل
(رزرو)
با تشکر مهران...
23 ...............آبان................۹۳
هشـتمین......جمــعه........پـایـیـــز
پـازل
(رزرو)
با تشکر مهران...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)