تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: آیا احترام به عقاید دیگران لازم و ضروری است؟

راي دهنده
91. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • بله ، ضروری است که به عقاید دیگران احترام بگذاریم.

    39 42.86%
  • خیر ، ضرورتی وجود ندارد.

    47 51.65%
  • نمی دانم

    5 5.49%
صفحه 8 از 14 اولاول ... 456789101112 ... آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 138

نام تاپيک: احـترام به عـقـایـد دیـگـران :: بحث و تبادل نظر

  1. #71
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    نه یک گروه بلکه تمام همون 7,123,662,900 هم بیان توی خیابون بگن زمین مربع هست منی که یقین دارم به اینکه زمین گرد هست هیچ ناراحتی و نگرانی نخواهم داشت
    مثل گالیله که نتها ناراحت نشد بلکه اینقدر روی حرفش وایساد که دیندارن معتقد یه صاف بودن زمین میخ بودن ستارگان اون رو در اتش انداختن!!!

    این شک هست که باعث ناراحتی و نگرانی میشه
    اون که به عقیده و باورش شک داره نگران میشه وقتی کسی باهاش مخالفت میکنه و میترسه باور عقیدش زیرسوال بره و نابود بشه بهمین خاطر دچار ناراحتی و نگرانی میشه دست به هر راهی میشه تا کاری کنه این شک رو خفه کنه در خودش و راهترین راه از بین بردن چیزهایی هست که باعث این شک مشه

      محتوای مخفی: ......... 

    حالا 8 نه 7
    هفت نه 6
    اصلا فقط 1 نفر اونم شما که چی؟
    الان مشکل غیر قابل حل تمام برادران جمعیت جهان شده

    یعنی شما حتی اگه قدرتش رو داشته باشید ، هیچ واکنشی نشون نمیدید و مثل گالیله اجازه میدید شما رو بکشن ؟

    شمابرای حفظ جانتون ، امنیت زندگیتون و منافعتون هیچ کاری انجام نمیدید.

      محتوای مخفی: منظورم اون عدد نبود 

    منظورم جمعیت جهان نبود .

    مسیحی ها پنج میلیارد نیستن دومیلیاردو نیم هستن .

    نه چون اشاره به اعتقادات میشه گفتم آمار رو در اختیارتون بزارم. قصد جسارت نداشتم ...

  2. #72
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    به نظرم پست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به صورت کامل منظور رو از احترام گذاشتن یا نذاشتن مشخص میکنه

    درباره این سوال:

    سوال اینه: آیا من حق دارم به کیم ایل سونگ بگم ظالم و روانی، با در نظر گرفتن این که یک عده ممکنه خوششون نیاد؟
    من کسانی که کیم ایل سونگ رو رهبر خودشون میدونن احترام میذارم چون:

    B1- احترام به اینکه هرشخص حق دارد عقیده ی خاصی داشته باشد :: احترام به اینکه هرشخص حق دارد عقیده ای را انتخاب کند و حق انتخاب داشته باشد.

    ما نمیتوانیم دیگران را از داشتن عقیده منع کنیم ، بنابراین باید به آنها اجازه دهیم که هر عقیده ای که دوست دارند داشته باشند.
    من به افرادی که کیم ایل سونگ رو دوست دارن احترام میذارم چون:

    B2- احترام به خود افراد:

    ما نمیتوانیم به افراد بی احترامی کنیم تنها به این خاطر که آنها عقیده ی خاصی دارند که مطلوب ما نیست.
    من نمی توانم قبول کنم کیم ایل سونگ ظلمی رو مرتکب نشده و درستی رفتار کیم ایل سونگ رو تایید نمیکنم چون:

    B3- احترام به عقیده:

    عقیده ، ملزم به محترم شمرده شدن نیست. اصلن ما نمیتوانیم یک عقیده را محترم بشماریم. عقیده تنها یک ادعا است که یا حقیقت دارد و یا خیر. اگر خلاف یک عقیده ثابت شود یا نشود ، نه به آن عقیده بی احترامی شده و نه به آن احترام گذاشته شده است. بنابراین "احترام به عقیده" از لحاظ معنایی دچار مشکل است.

    {

    نمونه:

    شخص معتقد: دلیل رعد و برق ، بدون شک خشم خدایان است.
    شخص منتقد: دلیل رعد و برق ، تخلیه ی الکتریکی میان دو ابر با یکدیگر و یا یک ابر با زمین می باشد.
    شخص معتقد: تو به عقیده ی من احترام نمیگذاری!!

    }

    { توضیح: در اینجا شخص معتقد عقیده ای را اذعان می نماید. ولی شخص منتقد به نادرستی عقیده ی معتقد اشاره میکند و دلیل صحیح آن رخداد را برمی تابد. روشن است که هیچ گونه بی احترامی صورت نگرفته است. بلکه تنها عقیده ی صحیحی جایگزین عقیده ی نادرست شده است. بدیهی هست که شخص معتقد حق دارد به این عقیده ی نادرست ادامه بدهد یا ندهد و کسی جلوی او را نخواهد گرفت }

    من گزینه دوم رو انتخاب کردم با دلایل B3 و توضیحات پست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  3. 4 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #73
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    یعنی شما حتی اگه قدرتش رو داشته باشید ، هیچ واکنشی نشون نمیدید و مثل گالیله اجازه میدید شما رو بکشن ؟

    شمابرای حفظ جانتون ، امنیت زندگیتون و منافعتون هیچ کاری انجام نمیدید.

      محتوای مخفی: منظورم اون عدد نبود 

    منظورم جمعیت جهان نبود .

    مسیحی ها پنج میلیارد نیستن دومیلیاردو نیم هستن .

    نه چون اشاره به اعتقادات میشه گفتم آمار رو در اختیارتون بزارم. قصد جسارت نداشتم ...
    ایا ما داریم درباره عقاید حرف میزنیم یا اعمال دیگران؟
    اینجا بحث عقاید دیگران هست نه کسی که جان و امنیت و منافع!!! من رو بخطر انداخته
    کسی بیاد توی خیابان از صبح تا شب بر علیه من شعار و پلاکارد بده هیچ ضرری برای من نداره و من کاری بهش ندارم بلکه اون ادم فقط داره وقت خودش رو تلف میکنه
    ولی اگر این ادم جلوی راه من رو بگیره و نزاره من به کارم و زندگیم برسم بله که در مقابلش قد علم میکنم و این دیگه هیچ ربطی به احترام و بی احترامی نداره

    اینکه کسی با مانتو کوتاه بیاد خیابان ربطی به من نداره که اسمش رو توهین بزارم یا بخطر انداختن منافع! اسمش رو بزارم
    اینکه کسی بگوید فلان مسئول فلان طور است به خطر انداختن منافع چه کسیست که باهاش مقابله میکنن؟در حالی این اولین حق هر شهروند هست هرچه درباره مسئولین نظرش هست رو بگه
    اینکه کسی بگوید فلان مرهب فلان اشتباه درش هست یا سوالی ازش مطرح کنه این حق هر فرد هست نظرش رو بگه و طرف مقابل وضیفش هست جواب بده نه اینکه با انگ توهین فقط بخوان دیوار برلین دور اشتباهاتشون بکشن
    منافع فردی و گروهی هست که چیزی به اسم احترام به عقاید رو ساخته تا به هرکسی که باهاشون مخالفت کنه و منافعشون رو در خطر بندازه سریع انگ توهین به عقاید بزنن و از میدان خارجش کنن

    پس بحث عقاید رو عمدا با بحث اعمال افراد قاطی نکنید که این چیزی نیست جز ......

  5. 3 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #74
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    ایا ما داریم درباره عقاید حرف میزنیم یا اعمال دیگران؟
    اینجا بحث عقاید دیگران هست نه کسی که جان و امنیت و منافع!!! من رو بخطر انداخته
    کسی بیاد توی خیابان از صبح تا شب بر علیه من شعار و پلاکارد بده هیچ ضرری برای من نداره و من کاری بهش ندارم بلکه اون ادم فقط داره وقت خودش رو تلف میکنه
    ولی اگر این ادم جلوی راه من رو بگیره و نزاره من به کارم و زندگیم برسم بله که در مقابلش قد علم میکنم و این دیگه هیچ ربطی به احترام و بی احترامی نداره

    اینکه کسی با مانتو کوتاه بیاد خیابان ربطی به من نداره که اسمش رو توهین بزارم یا بخطر انداختن منافع! اسمش رو بزارم
    اینکه کسی بگوید فلان مسئول فلان طور است به خطر انداختن منافع چه کسیست که باهاش مقابله میکنن؟در حالی این اولین حق هر شهروند هست هرچه درباره مسئولین نظرش هست رو بگه
    اینکه کسی بگوید فلان مرهب فلان اشتباه درش هست یا سوالی ازش مطرح کنه این حق هر فرد هست نظرش رو بگه و طرف مقابل وضیفش هست جواب بده نه اینکه با انگ توهین فقط بخوان دیوار برلین دور اشتباهاتشون بکشن
    منافع فردی و گروهی هست که چیزی به اسم احترام به عقاید رو ساخته تا به هرکسی که باهاشون مخالفت کنه و منافعشون رو در خطر بندازه سریع انگ توهین به عقاید بزنن و از میدان خارجش کنن

    پس بحث عقاید رو عمدا با بحث اعمال افراد قاطی نکنید که این چیزی نیست جز ......
    بهترین عقیده رو هم اگه شما ارائه بدی و دفاع کنی ازش ، وقتی نتونی توی عمل توضیحش بدی و بگی صورت عملیش چطوریه فاید نداره .

    خب پس شما هم وقتی عقیده ی یه نفر نزاره به کار و زندگیت برسه ، جلوش وایمیستی ...

    این که یه نفر با مانتو بیاد توی خیابون ربطی به شما نداره و منافع شما رو به خاطر نمیندازه ، چون شما باهاش هم عقیده هستی ... ممکنه نظر برای یه عقیده ی دیگه تهدید محسوب بشه ...

    من میخوام بگم اکثر عقاید منفعت طلبی خودشون رو دارن ، حتی اگه گاندی میره جلوی تفنگ وایمیسته ، به خاطر اینه که در عقیده ی اون مردن برای آگاهی دیگران از وجود ظلم ، منفعت محسوب میشه و جنگ ضرر ...

    من فکر میکنم ، منافع فردی و گروهی نیست که"احترام ب عقاید" رو مطرح میکنه ، بلکه نیاز به صلح و امنیته که " سازش " رو به اسم "احترام به عقاید " مطرح میکنه ...

    اینکه افکار و عقاید ضعیف و غیر قابل دفاع موضوع "احترام به عقاید " رو مطرح میکنن ، لزوما به خاطر منفع طلبیشون نیست ، بلکه قسمتیش برمیگرده به این که "جنگ طلب" نیستند ....

  7. #75
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    بهترین عقیده رو هم اگه شما ارائه بدی و دفاع کنی ازش ، وقتی نتونی توی عمل توضیحش بدی و بگی صورت عملیش چطوریه فاید نداره .

    خب پس شما هم وقتی عقیده ی یه نفر نزاره به کار و زندگیت برسه ، جلوش وایمیستی ...

    این که یه نفر با مانتو بیاد توی خیابون ربطی به شما نداره و منافع شما رو به خاطر نمیندازه ، چون شما باهاش هم عقیده هستی ... ممکنه نظر برای یه عقیده ی دیگه تهدید محسوب بشه ...

    من میخوام بگم اکثر عقاید منفعت طلبی خودشون رو دارن ، حتی اگه گاندی میره جلوی تفنگ وایمیسته ، به خاطر اینه که در عقیده ی اون مردن برای آگاهی دیگران از وجود ظلم ، منفعت محسوب میشه و جنگ ضرر ...

    من فکر میکنم ، منافع فردی و گروهی نیست که"احترام ب عقاید" رو مطرح میکنه ، بلکه نیاز به صلح و امنیته که " سازش " رو به اسم "احترام به عقاید " مطرح میکنه ...

    اینکه افکار و عقاید ضعیف و غیر قابل دفاع موضوع "احترام به عقاید " رو مطرح میکنن ، لزوما به خاطر منفع طلبیشون نیست ، بلکه قسمتیش برمیگرده به این که "جنگ طلب" نیستند ....
    اگر اینطور که شما میگید باشه پس کلا زندگی انجتماعی انسان کاملا باید منحل بشه
    من چادر سیاه رو تهدید میدونم شما مانتو(خواستم بگم مینیژیوب که دیگه دیدم حتی شما با مانتو هم مشکل دارین)
    خب وضعیت چیه؟شمل چادر میپوشی به من توهین و تهدید میکنی من مانتو میپوشم به شما توهین و هدید میکنم بله؟پس چیکار باید کرد؟

    فردی که جلوی من رو میگیره که مانتو کوتاه نپوشم منو بازداشت میکنه و کتک میزنه جنگ طلب نیست؟
    فردی که من از عقیدش سوال میکنم و عقیده خودم رو میگم من رو از حق شهروندیم محروم میکنه و منو اخراج میکنه جنگ طلب نیست؟

    صلح و امتیت نمیگه هرکسی قدرت داشت عقیدش حاکم شد بقیه حق ندارن با اجرای و گفتن عقایدشون بهش توهین کنن و باید با خفه شدن بهش احترام بزارن
    صلح و امنیت میگه تمام افراد در اجتماع از همه جهت مساوی هم هستن و هر کس حق داره هر عقیده ای داشته باشه و عقیدش رو انتشار بده و بر اساس عقیدش زندگی کنه و هیچ کس با هیچ دلیلی حق نداره کسی رو بخاطر عقیدش دچار مشکل کنه
    صلح و امنیت میگه عیسی به دینش موسا به دینش
    صلح و امنیت میگه شما با چادرت بیا بیرون و من با مانتوم بیام و بیرون و هیچ کدوم حق نداریم عقیده خودمون به دیگری تحمیل کنیم
    صلح و امنیت میگه من مدرسه خودم رو بسازم و توش بچم رو بر اساس عقیده خودم تربیت کنم شما مسجد خودت ر بسازی و توش بچت رو پروش بدی

    بازم میگم کلمه"احترام به عقاید" فقط و فقط و فقط یک کلمه کاملا بیمعنی حتی در لغت هست و فقط ساخته شده برای کسانی که قدرت حاکم هستن برای توجیه خفه کردن مخالفان
    احترام به عقاید فقط ابزاری هست برای مورد سوال قرار نگرفتن توسط کسانی که جوابی در مقابل سوالات ندارن

    خب پس شما هم وقتی عقیده ی یه نفر نزاره به کار و زندگیت برسه ، جلوش وایمیستی ...
    عقیده اون نفر برای من مشکل ساز نشده بلکه فعل و عمل اون فرد جلوی راه من رو گرفته
    اون فرد هرچقدر میخواد عقیدش رو ترویج کنه برای من هیچ حقی نیست در مقابلش بیستم ولی اگر این عقیده باعث بشه اون فرد به خودش حق بده به من اسیبی بزنه من حق دارم از خودم دفاع کنم
    نه اینکه من از اینطرف خیابان با مانتو رد بشم شما بگید این برای من تهدید و توهین هست و به خودت حق بدی بیای من رو کتک بزنی و بازداشت کنی
    من میخوام بگم اکثر عقاید منفعت طلبی خودشون رو دارن ، حتی اگه گاندی میره جلوی تفنگ وایمیسته ، به خاطر اینه که در عقیده ی اون مردن برای آگاهی دیگران از وجود ظلم ، منفعت محسوب میشه و جنگ ضرر ...
    دوست عزیز بازم شما عقیده رو با عمل دارید قاطی میکنید
    گاندی در مقابل عمل ظالمانه می ایسته و مرگ رو ترجیح میده نه اینکه بره کسی رو بخاطر عقایدش محکوم به مرگ کنه

  8. 4 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #76
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    من چادر سیاه رو تهدید میدونم شما مانتو(خواستم بگم مینیژیوب که دیگه دیدم حتی شما با مانتو هم مشکل دارین)
    برای چندمین بار توی پست های شماست که دارم میبینم ، وگرنه علاقه ای به گفتن این موضوع ندارم چون حاشیه ی بحثه .

    شما بدون داشتن اطلاعات نیت خوانی میکنید و در مورد طرف مقابل قضاوت میکنید ، این مناسب نیست ، من هیچ چیزی در مورد اعتقادات خودم

    توی بحث نگفتم .

    شما بدون داشتن هیچ اطلاعاتی از عقاید من ، الان گفتید که من با مانتو و مینیژیوب مشکل دارم و با چادر سیاه مشکل ندارم . ازکجا؟باکدوم استدلال ؟

    لطفا توی بحثها این قضاوت زود و بی دلیل در مورد فردی که در بحث شرکت میکنه رو نداشته باشید ، گذشته از برچسب زدن به فرد مقابل ، بحث به

    حاشیه کشیده میشه .

    الان داریم روی یه موضوع خاص صحبت میکنیم ، این شیوه ی شما باعث میشه که بحث به جای موضوع تاپیک شخصی بشه و عقاید من و شما بشه موضوع تاپیک .

    (این قسمت از حرفهای من رو اگه دوستان مدیریت خواستن پاک کنند ، ممنون میشم اون قسمتی که نقل قول کردم از پست ایشون رو هم پاک کنند)


    خب وضعیت چیه؟شمل چادر میپوشی به من توهین و تهدید میکنی من مانتو میپوشم به شما توهین و تهدید میکنم بله؟ پس چیکار باید کرد؟

    1.فردی که جلوی من رو میگیره که مانتو کوتاه نپوشم منو بازداشت میکنه و کتک میزنه جنگ طلب نیست؟
    2.فردی که من از عقیدش سوال میکنم و عقیده خودم رو میگم من رو از حق شهروندیم محروم میکنه و منو اخراج میکنه جنگ طلب نیست؟

    صلح و امتیت نمیگه هرکسی قدرت داشت عقیدش حاکم شد بقیه حق ندارن با اجرای و گفتن عقایدشون بهش توهین کنن و باید با خفه شدن بهش احترام بزارن
    صلح و امنیت میگه تمام افراد در اجتماع از همه جهت مساوی هم هستن و هر کس حق داره هر عقیده ای داشته باشه و عقیدش رو انتشار بده و بر اساس عقیدش زندگی کنه و هیچ کس با هیچ دلیلی حق نداره کسی رو بخاطر عقیدش دچار مشکل کنه
    صلح و امنیت میگه عیسی به دینش موسا به دینش
    صلح و امنیت میگه شما با چادرت بیا بیرون و من با مانتوم بیام و بیرون و هیچ کدوم حق نداریم عقیده خودمون به دیگری تحمیل کنیم
    صلح و امنیت میگه من مدرسه خودم رو بسازم و توش بچم رو بر اساس عقیده خودم تربیت کنم شما مسجد خودت ر بسازی و توش بچت رو پروش بدی
    ببین اون دوتا سوالی که نوشتید معلوم میکنه که لازمه کمی بیشتر دقت کنید روی حرفام ..

    منظور من اینه که شما وقتی توی یه جامعه ای هستی (مثلا جامعه ی مسیحیان) ، شما باید "سازش " نشون بدید ، در غیر اینصورت عواقبش با خودتونه .

    هرچه در پیروان عقیده ی شما کمتر باشند ، شما خطر بیشتری تهدیدتون میکنه .

    این قانون رو من نذاشتم ، در پستهای قبلی جناب Saeed dz گفت :

    بعضی موقعیت ها هستش که به مرگ یکی از دو جریان باید بی انجامه و این مورد اجتناب ناپذیر هست به نظرم. اگر شما اونها رو حذف نکنید مطمئن باشید طرف مقابل این کار رو خواهد کرد.
    البته به نظرم این گزینه بعداز تست کردن تمامی راه حل ها گزینه مناسبی هست و نه اینکه از ابتدا با پیش فرض برخود و درگیری و خشونت پیش رفت. مطمئنن با کسی که خواستار تعامل و گفتگو و مهمتر از بقیه مذاکره (که هر دو طرف به منافع مشترکی میرسن) نیست نمیشه بهش احترام گذاشت و یا ... چون این مسیر یک مسیر متقابل هست.
    من میگم ، اونی که در اقلیت قرار داره و قدرت دستش نیست ، بهتره از راه سازش پیش بره ، وگرنه به جنگ می انجامه ...

    مثل همون مثالی که جناب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] در پست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] زدن در قسمت B5 و من در [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گفتم که اون شخص منتقد بهتره که قسمت توهین رو حذف کنه وقتی میدونه ممکنه مستقیم یا غیر مستقیم به اون شخص توهین کنه .

    جدا از افکار آرمانی ما یه سری موارد اجتناب ناپذیر هستن ، جنگ بر سر عقیده اجتناب ناپذیره ولی میشه تا حدی با سازش کمترش کرد .

    زمان کار خودش و میکنه ، نیاز نیست برای انتقال عقاید و از بین رفتن عقاید ضعیف ،حتما جنگ صورت بگیره . حالا چه بین افراد چه بین حزب ها چه بین ملت ها.

    وقتی درمورد عقاید نظر میدید ، اولا باید قابل اجرا و عملی باشه و درمرحله ی بعد هم باید بررسی کنید ببینید اگه روابط افراد و احزاب و

    ملتها رو برپایه ی نظر شما قرار بدیم چه اتفاقی میافته . کسانی که به طور مطلق میگن ضرورتی در احترام گذاشتن نمیبینن ، و سازش رو اصلا

    صلاح نمیدونن ، بین انسانهای با عقیده ی متفاوت راهی جز جنگ نمیگذارند ...

    مثالش میشه جورج بوش که گفت : شما یا بامایید یا علیه ما ... ، صورت عملی اون هم سوزاندن خشک و تر باهم در افغانستان و عراق شد.

    عقیده اون نفر برای من مشکل ساز نشده بلکه فعل و عمل اون فرد جلوی راه من رو گرفته
    اون فرد هرچقدر میخواد عقیدش رو ترویج کنه برای من هیچ حقی نیست در مقابلش بیستم ولی اگر این عقیده باعث بشه اون فرد به خودش حق بده به من اسیبی بزنه من حق دارم از خودم دفاع کنم
    نه اینکه من از اینطرف خیابان با مانتو رد بشم شما بگید این برای من تهدید و توهین هست و به خودت حق بدی بیای من رو کتک بزنی و بازداشت کنی
    هر عقیده ای صورت عملی داره ، عقیده ی بی عمل ندارم .

    ممکن نیست عقیده ی شخصی کاملا مخالف شما باشه و جلوی شما واینسته ، مگر بخواد سازش کنه و از راه تعامل وارد بشه ،که گفتم ...

    دوست عزیز بازم شما عقیده رو با عمل دارید قاطی میکنید
    گاندی در مقابل عمل ظالمانه می ایسته و مرگ رو ترجیح میده نه اینکه بره کسی رو بخاطر عقایدش محکوم به مرگ کنه
    هیچ فرقی بین اونی که حکم مرگ برای عقیده اش صادر میکنه و اونی که به خاطر عقایدش میمیره وجود نداره .

    هردوی اینها فقط عقیدشون رو به مرحله ی اجرا گذاشتن ...

    پ.ن : من دارم تاکید میکنم به عمل ، چون شاید رد تئوری این درست باشه که هیچکس به عقاید دیگری احترام نذاره ولی در عمل یه سری محدودیت ها وجود داره که مانع از مفید واقع شدن این تئوری میشه .
    اگر هم کسی داره بحث میکنه صرفا به خاطر این که یه تئوری غیر قابل عمل توی ذهنش داشته باشه ، من مطمئنا اون شخص نیستم .

  10. #77
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    برای چندمین بار توی پست های شماست که دارم میبینم ، وگرنه علاقه ای به گفتن این موضوع ندارم چون حاشیه ی بحثه .

    شما بدون داشتن اطلاعات نیت خوانی میکنید و در مورد طرف مقابل قضاوت میکنید ، این مناسب نیست ، من هیچ چیزی در مورد اعتقادات خودم

    توی بحث نگفتم .

    شما بدون داشتن هیچ اطلاعاتی از عقاید من ، الان گفتید که من با مانتو و مینیژیوب مشکل دارم و با چادر سیاه مشکل ندارم . ازکجا؟باکدوم استدلال ؟

    لطفا توی بحثها این قضاوت زود و بی دلیل در مورد فردی که در بحث شرکت میکنه رو نداشته باشید ، گذشته از برچسب زدن به فرد مقابل ، بحث به

    حاشیه کشیده میشه .

    الان داریم روی یه موضوع خاص صحبت میکنیم ، این شیوه ی شما باعث میشه که بحث به جای موضوع تاپیک شخصی بشه و عقاید من و شما بشه موضوع تاپیک .

    (این قسمت از حرفهای من رو اگه دوستان مدیریت خواستن پاک کنند ، ممنون میشم اون قسمتی که نقل قول کردم از پست ایشون رو هم پاک کنند)
    متاسفانه این شما هستین که دوست دارین بحث رو شخصی کنید تا موضوع اصلی تاپیک رو بر مباحث شخصی منحرف کنید

    ایا این جمله شما هست یا خیر؟
    این که یه نفر با مانتو بیاد توی خیابون ربطی به شما نداره و منافع شما رو به خاطر نمیندازه ، چون شما باهاش هم عقیده هستی ... ممکنه نظر برای یه عقیده ی دیگه تهدید محسوب بشه ...
    من هم فقط و فقط بر اساس این جمله شما از مثال مانتو خوده شما استفاده کردم و مثال مانتو و چادر رو زدم
    پس اگر کسی قضاوت کرده درباره کسی و به کسی انگ زده و کسی رو بهش توهین کرده! این شما هستین که اول بنده رو هم منافع با مانتو عنوان کردین
    ولی من همچین برداشتی نکردم و این"شما" رو شمای نوعی فرض کردم و بر اساس همین یه شمای نوعی رو مثال زدم و نه شخص ایدی کاربری شما رو
    ولی متاسقانه شما دوست دارید اینطوری مبحث احترام به عقاید رو به اثبات برسونید که من مثلا حالا به شما با این مثالی که زدم توهین کردم و باید به عقاید شما احترام میزاشتم ولی این هجو شما راه به جایی نداره چون حتی من شخص شما رو گفته باشم بر اساس حرف خودتون بوده و نه اینکه من با این حرفم به عقیده شما توهین کرده باشم که این حرف کاملا بی معنی هست و عقیده شما با این حرف من توهینی بهش نشده بلکه اگرم اتفاقی افتاده اشتباه خوده شما در گفتارتون بوده


    ببین اون دوتا سوالی که نوشتید معلوم میکنه که لازمه کمی بیشتر دقت کنید روی حرفام ..

    منظور من اینه که شما وقتی توی یه جامعه ای هستی (مثلا جامعه ی مسیحیان) ، شما باید "سازش " نشون بدید ، در غیر اینصورت عواقبش با خودتونه .
    دوست عزیز الان ما اینجا بر سر اینکه الان چه وضعیتی هست در کجا دنیا و یا اینجا بحث نمیکنیم بلکه بحث ما بر سر فلسفه وجودی این مورد هست
    در جزیره ادمخواران ادمها رو سلاخی میکنن و میخورن این حرفا شما یعنی من برم اونجا و برای این حرکت احترام قائل باشم و باهاشون همراه هم بشم و بگم چون اونها حاکم هستن پس سلاخی ادمها چیز خوبیه
    یا برم منطقه تحت حکومت طالبان و بگم خب خیلی خوبه من با خفه کردن زنان مشکلی ندارم و کستار غیرمسلمانان فقط به دلیل مسلمان بودن مشکلی نداره و خیلی هم برای این عقیده و عمل احترام قائلم
    بحث ما اینجا الان این هست که این کلمه"احترام به عقاید" چی هست و ایا درسته یا خیر
    ولی بحث حاکم بودن اکثریت هم باز چیزی نیست جز یک روش ساخته شده از طرف دیکتاتورها و افراد تمامیت خواه برای حذف کردن مخالفان وگرنه در جامعه فقط و فقط قانون باید حاکم باشه نه خواست اکثریت و این قانون رو هم اکثریت و اقلیت باید و باید با هم بنویسن و برای همه بنویسن نه برای راحتی فقط اکثریت با کشتار اقلیت


    وقتی درمورد عقاید نظر میدید ، اولا باید قابل اجرا و عملی باشه و درمرحله ی بعد هم باید بررسی کنید ببینید اگه روابط افراد و احزاب و

    ملتها رو برپایه ی نظر شما قرار بدیم چه اتفاقی میافته . کسانی که به طور مطلق میگن ضرورتی در احترام گذاشتن نمیبینن ، و سازش رو اصلا

    صلاح نمیدونن ، بین انسانهای با عقیده ی متفاوت راهی جز جنگ نمیگذارند ...
    تقکر تمامیت خواه و مستبد بله هیچ راهی جز جنگ و کشتار به فکرش نمیرسه ولی یک تفکر سالم و باز و و با معلومات بالا بسیار راه بر ذهنش میرسه و رسیده
    این همه جامعه و کشور میشه مثال زد که با تکثر عقیدتی بدون مشکل و در صلح دارن در کنار هم زندگی میکنن و هیچکدوم هم خواستار حذف یا خفه شدن یا هم عقیده شدن گروه دیگه نیست
    و هر گروه عقیدتی حالا چه سیاسی چه مذهبی چه عقیدتی داه زندگی خودش رو میکنه و گروه های دیگه هم همینطور
    و راهی که کشف کردن این هست تمام انسانها برابر هستن و همه حق حیات مساوی داره و با نوشتن قانون و اجرای اون دارن در کنار هم زندگی میکنن
    حالا جرج بوش مسیحی با استفاده از عقاید مذهبی برطبل جنگ با کفار میزنه دلیل نمیشه تمام جهان اینطور باشن و شما یک مطالعه درباره کشورهای اسکاندیناوی بکنبد که با چه تکثر فرهنگی و نژادی و مذهبی و ... دارن کاملا در صلح و ارامش در کنار هم زندگی میکنن و هیچ کس هم خودش رو اکثریت نمیدونه و با حکم اکثریت بخواد دیگران رو از دور خارج کنه(در بعضی از اون کشورها از هر 8نفر 7نفر مهاجر هستن ولی قانون بدون استثنا برای همه یکثان هست نه اکثریت قانون خودش رو تحمیل کنه به اقلیت)

    هر عقیده ای صورت عملی داره ، عقیده ی بی عمل ندارم .

    ممکن نیست عقیده ی شخصی کاملا مخالف شما باشه و جلوی شما واینسته ، مگر بخواد سازش کنه و از راه تعامل وارد بشه ،که گفتم ...
    دوست عزیز صورت داشتن عمل مطرح نیست بلکه دایره این عمل مطرح هست
    کسی تا وقتی عقیدش در چهار دیواری خونش باشه چه کاری ممکنه به من داشته باشه که من مقابلش وایسم؟ولی وقتی این دایره رو به چهار دیواری خونه من هم بخواد بکشه مشکل ایجاد میشه
    کسی که اونور خیابان داره راه میره من لزومی در وایسادن جلوش نمیبینم حالا هرلباسی هم بخواد بپوشه حتی اگر از دید من نباید اون رو ببینم خب من مسئول چشم خودم هستم نه اون فرد مسئول دیدن یا ندیدن من

    این فکر شماست که همه رو دشمن و جنگجو میبینه وگرنه همه دننال جلوی هم وایسادن و جنگیدن نیستن بلکه سرشون توی زندگی خودشونه

    هیچ فرقی بین اونی که حکم مرگ برای عقیده اش صادر میکنه و اونی که به خاطر عقایدش میمیره وجود نداره .

    هردوی اینها فقط عقیدشون رو به مرحله ی اجرا گذاشتن ...
    پس بین یزید و حسین هم هیچ فرقی نیست بله؟

    ولی از دید من خیلی فرق هست بین کسی که عقیدش رو تبدیل به شمشیر میکنه و در قلب کسی دیگه فرو میکنه و کسی که فقط بر عقیده خودش پایبنده نه اینکه اون هم عقیدش رو بر قلب دیگران فرو کنه


    پ.ن : من دارم تاکید میکنم به عمل ، چون شاید رد تئوری این درست باشه که هیچکس به عقاید دیگری احترام نذاره ولی در عمل یه سری محدودیت ها وجود داره که مانع از مفید واقع شدن این تئوری میشه .
    اگر هم کسی داره بحث میکنه صرفا به خاطر این که یه تئوری غیر قابل عمل توی ذهنش داشته باشه ، من مطمئنا اون شخص نیستم .
    متاسفانه شما کلا از مسیر بحث خارج شدین و عقیده رو با اعمال قاطی کردین که این دو مقوله کاملا از هم مجزا هستن

  11. این کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #78
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    شما این رو نوشتی دیگه ...
    اینکه کسی با مانتو کوتاه بیاد خیابان ربطی به من نداره که اسمش رو توهین بزارم یا بخطر انداختن منافع!
    و من گفتم :
    این که یه نفر با مانتو بیاد توی خیابون ربطی به شما نداره و منافع شما رو به خاطر نمیندازه ، چون شما باهاش هم عقیده هستی ... ممکنه نظر برای یه عقیده ی دیگه تهدید محسوب بشه ...
    ---------
    شما با خودت مثال زدی و من هم با "شما" جواب دادم ، اون "من" که شما در اول نوشتی منظور هر فردی از جامعه اس ، این شما هم که من گفتم باز منظور افراد جامعه اس ...
    در جواب شما هم بنده هیچ اشاره ای به عقاید خودم نکردم ، گفتم ممکنه نظر شما "برای یه عقیده ی دیگه " تهدید محسوب بشه ...

    در گفتگوی بالا ، اون "من" و"شما" ، منظور از هردو ، افراد جامعه اس ....

    اما وقتی شما میای و در جواب من میگی :


    من چادر سیاه رو تهدید میدونم شما مانتو(خواستم بگم مینیژیوب که دیگه دیدم حتی شما با مانتو هم مشکل دارین)
    یعنی این که شما ، توی جوابی قبلی که من دادم دقت نکردید که من نوشتم ممکنه" برای یه عقیده ی دیگه" ، حرفی از خودم نزدم که این شمای آبی که نوشتید ، معنای کل افراد رو بده ، شما خصوصا با خود بنده بودید ، حرف اینجاست ...

    ولی متاسقانه شما دوست دارید اینطوری مبحث احترام به عقاید رو به اثبات برسونید که من مثلا حالا به شما با این مثالی که زدم توهین کردم و باید به عقاید شما احترام میزاشتم ولی این هجو شما راه به جایی نداره چون حتی من شخص شما رو گفته باشم بر اساس حرف خودتون بوده و نه اینکه من با این حرفم به عقیده شما توهین کرده باشم
    باز هم نیت خوانی کردید ...

    شما از کجا میدونید من نیتم چیه ؟ کجای حرفام من گفتم که شما باید به عقاید من احترام میگذاشتی ؟
    من گفتم :
    لطفا توی بحثها این قضاوت زود و بی دلیل در مورد فردی که در بحث شرکت میکنه رو نداشته باشید ، گذشته از برچسب زدن به فرد مقابل ، بحث به حاشیه کشیده میشه .
    من نگفتم به عقاید من احترام بزارید ، من گفتم به من برچسب نزنید و بحث رو به حاشیه نکشید . چون شما حتی اگه اجازه ی بی احترامی کردن به عقاید من رو داشته باشید طبق مباحثی که در تاپیک شده ، اجازه ی این رو ندارید که بی دلیل به من بگید که فلان اعتقاد رو دارم ، شما فقط میتونید عقایدی رو که ازش دفاع میکنم رو نقد کنید ، نه این که یه عقیده رو به من نسبت بدید و بعد اون عقیده رو نقد کنید .
    دوست عزیز الان ما اینجا بر سر اینکه الان چه وضعیتی هست در کجا دنیا و یا اینجا بحث نمیکنیم بلکه بحث ما بر سر فلسفه وجودی این مورد هست
    در جزیره ادمخواران ادمها رو سلاخی میکنن و میخورن این حرفا شما یعنی من برم اونجا و برای این حرکت احترام قائل باشم و باهاشون همراه هم بشم و بگم چون اونها حاکم هستن پس سلاخی ادمها چیز خوبیه
    منظورم این نبود احترام قائل باشید و باهاشون همراه بشید ...

    میگم شما فقط گزینه ی مبارزه با اون ها و از بین بردنشون رو نداری ! شما گزینه ی همراهی با اون ها و گزینه ی رفتن از اونجا رو هم داری ... حالا اختیار باشماست که هرکدوم از گزینه ها رو که صلاح میبینید انجام بدید ...

    اگرتوانایی مقابله دارید ، مقابله کنید ، اگه توانایی مقابله ندارید ، میتونید تازمانی که خودتون صلاح میدونید سازش نشون بدید یا از اون مکان برید ...
    شما میتونی سکوت هم بکنی ...
    لازم نیست همیشه یا همراهی کنی یا مبارزه ...
    بحث ما اینجا الان این هست که این کلمه "احترام به عقاید" چی هست
    "احترام به عقاید" ، یعنی تایید اون عقاید و کسانی یک عقیده رو تایید میکنن که پیرو اون هستن ، احترام به عقاید بی معنیه ، من هم دارم سعی میکنم این رو توی بحثهام مطرح کنم که ما "احترام به عقاید" نداریم ولی سازش چرا... و این سازش به اون شکلی که گفتم ، چیزیه که من قبول دارم ...
    ولی بحث حاکم بودن اکثریت هم باز چیزی نیست جز یک روش ساخته شده از طرف دیکتاتورها و افراد تمامیت خواه برای حذف کردن مخالفان وگرنه در جامعه فقط و فقط قانون باید حاکم باشه نه خواست اکثریت و این قانون رو هم اکثریت و اقلیت باید و باید با هم بنویسن و برای همه بنویسن نه برای راحتی فقط اکثریت با کشتار اقلیت
    خب این قانون رو با چه روشی تصویب میکنید و به تایید میرسونید ؟
    رای گیری میکنید ؟ رضایت تک تک افراد رو جلب میکنید؟ چطوری این قانون تصویب میشه ؟
    این همه جامعه و کشور میشه مثال زد که با تکثر عقیدتی بدون مشکل و در صلح دارن در کنار هم زندگی میکنن و هیچکدوم هم خواستار حذف یا خفه شدن یا هم عقیده شدن گروه دیگه نیست
    و هر گروه عقیدتی حالا چه سیاسی چه مذهبی چه عقیدتی داه زندگی خودش رو میکنه و گروه های دیگه هم همینطور
    و راهی که کشف کردن این هست تمام انسانها برابر هستن و همه حق حیات مساوی داره و با نوشتن قانون و اجرای اون دارن در کنار هم زندگی میکنن
    اکثر این جاهایی که شما میگی رای گیری انجام میشه ، یعنی اکثر قوانین مطابق میل اکثریته .
    همه ی اون ها این موضوعی که شما میگی رو کشف نکردن ، بلکه اکثریت ، این رو قبول کردن که باید با دیگران مدارا و سازش کرد ...
    در این کشورهایی که شما میگی ، اونایی که اعتقاد مخالف با اکثریت دارن کشف نکردن هیچ چیز رو ، فقط دارن مدارا و سازش میکنن برای زندگیشون ... بعضی از اونها حتی حق حیات رو هم اگه بتونن سلب میکنن از بقیه ، اما سازش میکنند چون قدرت کمی دارن ...

    الان توی خاورمیانه ، هست کشورهایی که بهترین کار رو نابود کردن کشورهای دیگه میدونن ،اما چون قدرتشون کمه این کار رو نمیکنن ...
    پس در نتیجه جنگی میان بعضی از کشورهایی که از بنیان با هم دیگه مشکل دارن اتفاق نمی افته ...
    این یعنی سازش .... این ها هیچی رو کشف نکردن ، فقط دارن سازش میکنن ...

    حالا جرج بوش مسیحی با استفاده از عقاید مذهبی برطبل جنگ با کفار میزنه دلیل نمیشه تمام جهان اینطور باشن و

    شما یک مطالعه درباره کشورهای اسکاندیناوی بکنبد که با چه تکثر فرهنگی و نژادی و مذهبی و ... دارن کاملا در صلح و ارامش در کنار هم زندگی میکنن و هیچ کس هم خودش رو اکثریت نمیدونه و با حکم اکثریت بخواد دیگران رو از دور خارج کنه(در بعضی از اون کشورها از هر 8نفر 7نفر مهاجر هستن ولی قانون بدون استثنا برای همه یکثان هست نه اکثریت قانون خودش رو تحمیل کنه به اقلیت)
    درباره ی جورج بوش : من هیچوقت جورج بوش رو یک مسیحی تلقی نمیکنم ، هیچوقت کارهای اون رو به عقاید مذهبیش ربط نمیدم ، من اگه بخوام جورج بوش رو نقد کنم ، با جمله ای که خودش گفته نقد میکنم چون جمله ای که میگه اعتقادشه .
    نقد مسیحیت جدا ، نقد جورج بوش جدا ، تاثیر مسیحیت بر عقاید جورج بوش و ارتباط این دو موضوع هم جدا ، هرکدوم رو جدا بررسی میکنم . چون شاید بررسی کنم معلوم بشه اظهارات خود جورج بوش در تضاد با عقاید مسیحیت بوده .

    در مورد کشورهای اسکاندیناوی به عنوان مثال سوئد که رای گیری میکنن ، رای گیری هم یعنی اکثریت بر جامعه حکمرانی میکنه ، حالا
    اکثریت هرچی میخواد باشه و اقلیت هم از قوانینی که اکثریت میگذارند تبعیت میکنند ...

    دوست عزیز صورت داشتن عمل مطرح نیست بلکه دایره این عمل مطرح هست
    کسی تا وقتی عقیدش در چهار دیواری خونش باشه چه کاری ممکنه به من داشته باشه که من مقابلش وایسم؟ولی وقتی این دایره رو به چهار دیواری خونه من هم بخواد بکشه مشکل ایجاد میشه
    کسی که اونور خیابان داره راه میره من لزومی در وایسادن جلوش نمیبینم حالا هرلباسی هم بخواد بپوشه حتی اگر از دید من نباید اون رو ببینم خب من مسئول چشم خودم هستم نه اون فرد مسئول دیدن یا ندیدن من

    این فکر شماست که همه رو دشمن و جنگجو میبینه وگرنه همه دننال جلوی هم وایسادن و جنگیدن نیستن بلکه سرشون توی زندگی خودشونه
    هیچکس عقیده اش رو توی چهار دیواریش نگه نمیداره ، همین الان شما عقیده ات رو داری در سطح جهانی منتشر میکنی...

    ما درباره ی اعتقاداتی که توی ذهن شخص میمونه یا توی چهاردیواریش صحبت نمیکنیم ، بحث درباره ی روابط اجتماعیه ، این که شما وقتی حرف از اعتقادات پیش بیاد چطور عمل میکنی ، احترام میذاری یا نه ، اینجا دقیقا حرف از عمله نه از عقیده ...

    من هرچه قدر به شما گفتم که قضاوت نکنید باز به این کارتون دارید ادامه میدید ، توی بحث رفتار مناسبی نیست .

    شما تکلیف همه رو روشن کردید ، حالا یه عده ای هستن که کم هم نیستند و جزو این همه ی شما نیستن و بعضی دیگر رو دشمن میبینن . شما بزن سایتهای خبری ببین چطور کشورها همدیگر رو دشمن هم میدونن و چطور با هم رفتار میکنن ، این در سطح بین الملل ، در سطح محله ی خودتون هم اگه یه ضربدر بزرگ قرمز روی نماد اعتقادی اکثریت محله بزنین و دم درتون آویزون کنین ، اونوقت میفهمید که شمارو دشمن میبینن یا نه ...

    پس بین یزید و حسین هم هیچ فرقی نیست بله؟

    ولی از دید من خیلی فرق هست بین کسی که عقیدش رو تبدیل به شمشیر میکنه و در قلب کسی دیگه فرو میکنه و کسی که فقط بر عقیده خودش پایبنده نه اینکه اون هم عقیدش رو بر قلب دیگران فرو کنه
    موضوع اصلی این قسمت از نقل قول رو یادتون رفته ،موضوع بر سر این بود که هر کس برای منافع خودش تلاش میکنه و در جهت عقاید خودش مبارزه میکنه ، ما اینجا کاری به شیوه ی مبارزه نداریم ، اون یه مبحث جداست ربطی به موضوع ما نداره ...

    مهم نیست شما چطور مبارزه میکنی ، در نقل قول های من که مربوط به این قسمت بحث بود اگه برید میبینید که منظور من این بوده که

    با شمشیر یا با گل ، شما داری مبارزه میکنی نه سازش ، شما شیوه ی مبارزه رو پیش گرفتی ...

    من بحثم درباره ی گاندی یا دیگری نیست ، در مورد عملی هستش که گاندی با توجه به اعتقادش انجام میده ، یعنی گاندی یا هرکس

    دیگه ای که اون کار رو انجام میده ، سازش نمیکنه ، بلکه دقیقا عین عقیده اش رو عمل میکنه ...

    شاید گاندی یا یزید ، توی عقایدشون یه جاهایی سازش هم از خودشون نشون داده باشن ، اما حرف سر گاندی و یزید نیست ، حرف سر

    اینه که شمشیر کشیدن ، جلوی تفنگ وایستادن ، تسخیر لانه ی جاسوسی ، تحریم ، بمباران ، همه ی اینا اسمشون مبارزه اس نه

    سازش ... سازش یعنی اکثریت میگه و شما طبق اون عمل میکنی ...


    متاسفانه شما کلا از مسیر بحث خارج شدین و عقیده رو با اعمال قاطی کردین که این دو مقوله کاملا از هم مجزا هستن
    بحث درباره ی احترامه ، زیر شاخه ی اخلاق و مربوط به فلسفه ی اخلاق و اخلاق نظری ...

    من این قسمت حرف خودم رو اصلاح میکنم :

    ولی در عمل یه سری محدودیت ها وجود داره که مانع از مفید واقع شدن این تئوری میشه .
    و به جاش میگم " احترام نگذاشتن به عقاید دیگران ، یعنی بی احترامی کردن به اونها ، باعث جنگ میشه "

    محدودیت هایی که من ازشون حرف میزنم درگیری و جنگ میان عقایده .

    شما در حتی در انتخاب گزینه ها هم با"رای گیری" مخالفت کردید ، چون رای گیری بر پایه ی احترام گذاشتن به نظر اکثریته ، حالا نظر اکثریت هرچیزی که میخواد باشه ... در واقع شما با سیستم سیاسی کشورهای اسکاندیناوی هم مشکل داری چون در اون کشورها باید به نظر اکثریت جامعه احترام بذارید ....

    گزینه ی دو این نظر سنجی ضرورتی در این نمیبینه که اگه در یک رای گیری ، اکثریت قانون گذاری کردن ، اون رو قبول کنه ...
    Last edited by کاربر شماره ی یک; 19-11-2013 at 02:06.

  13. این کاربر از کاربر شماره ی یک بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #79
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی Saeed Dz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    پست ها
    1,855

    پيش فرض

    به نظر من اگر خود درست بینی، خود حق بینی، خود برتر بینی رو کنار بذاریم بیشتر این مشکلات اصلن بودجود نمیاد.

    یعنی منظورم اینکه در قدم اول این فرهنگ و این روحیه لازمه تا در مرحله بعد بپردازیم به احترام به عقیده دیگران. کسی که به بعضی اصول و حقوق در این زمینه اشنا نباشه میتونه به شما توهین کنه و بگه این نظر من هستش و شما هم باید بهش احترام بذاری.

  15. 2 کاربر از Saeed Dz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #80
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    به نظر من اگر خود درست بینی، خود حق بینی، خود برتر بینی رو کنار بذاریم بیشتر این مشکلات اصلن بودجود نمیاد.

    یعنی منظورم اینکه در قدم اول این فرهنگ و این روحیه لازمه تا در مرحله بعد بپردازیم به احترام به عقیده دیگران. کسی که به بعضی اصول و حقوق در این زمینه اشنا نباشه میتونه به شما توهین کنه و بگه این نظر من هستش و شما هم باید بهش احترام بذاری.
    بله اخلاق رکن اصلی و عامل همبستگیست ...

    شاید ضرورتی در این که شما به عقیده ی یک نفر احترام بذاری نباشه ولی مسئله ی اخلاق ، باعث میشه شما بدونی که ضرورتی هم در توهین کردن به اون نداری ...

  17. این کاربر از کاربر شماره ی یک بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •