تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 17 اولاول ... 456789101112 ... آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 164

نام تاپيک: شعر های مذهبی

  1. #71
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض

    اثر زیبای علیرضا قزوه

    نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم
    به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم

    تو را در مثنوی، در نی، تو را در‌ های و هو، در هی
    تو را در بند بند ناله‌های بی‌صدا دیدم

    تو مانند ترنم، مثل گل، عین غزل بودی
    تو را شکل توسل، مثل ندبه، چون دعا دیدم

    دوباره لیلة القدر آمد و شوریدگی‌هایم
    تب شعر و غزل گل کرد و شور نینوا دیدم

    شب موییدن شب آمد و موییدن شاعر
    شکستم در خودم از بس که باران بلا دیدم

    صدایت کردم و آیینه‌ها تابید در چشمم
    نگاهم را به دالان بهشتی تازه وا دیدم

    نگاهم کردی و باران یک ریز غزل آمد
    نگاهت کردم و رنگین کمانی از خدا دیدم

    تو را در شمع‌ها، قندیل‌ها، در عود، در اسپند
    دلم را پَرزنان در حلقه پروانه‌ها دیدم

    تو را پیچیده در خون، در حریر ظهر عاشورا
    تو را در واژه‌های سبز رنگ ربنا دیدم

    تو را در آبشار وحی جبرائیل و میکائیل
    تو را یک ظهر زخمی در زمین کربلا دیدم

    تو را دیدم که می‌چرخید گردت خانه کعبه
    خدا را در حرم گم کرده بودم، در شما دیدم

    شبیه سایه تو کعبه دنبالت به راه افتاد
    تو حج بودی، تو را هم مروه دیدم، هم صفا دیدم

    شب تنهای عاشورا و اشباحی که گم گشتند
    تو را در آن شب تاریک، «مصباح الهدی» دیدم

    در اوج کبر و در اوج ریای شام ـ ‌ای کعبه ـ
    تو را هم شانه و هم شان کوی کبریا دیدم

    دمی که اسب‌ها بر پیکر تو تاخت آوردند
    تو را‌ ای بی‌کفن، در کسوت آل عبا دیدم

    دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریه زهرا(س)
    تو را محکمترین تفسیر راز «انّما» دیدم

    هجوم نیزه‌ها بود و قنوت مهربان تو
    تو را در موج موج ربنا در «آتنا» دیدم

    تو را دیدم که داری دست در دستان ابراهیم
    تو را با داغ حیدر، کوچه کوچه، پا به پا دیدم

    تو را هر روز با ‌اندوه ابراهیم، همسایه
    تو را با حلق اسماعیل، هر شب همصدا دیدم

    همان شب که سرت بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد
    تو را در دامن زهرا(س) و دوش مصطفی(ص) دیدم

    تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت
    تو را در چاه حیدر همنوای مرتضی دیدم

    سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند
    و من از کربلا تا شام را غار حرا دیدم

    به یحیی و سیاوش جلوه می‌بخشد گل خونت
    تو را ‌ای صبح صادق با امام مجتبی(ع) دیدم

    تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه
    تو را بی‌تاب در بی‌تابی طشت طلا دیدم

    شکستم در قصیده، در غزل، ‌ای جان شور و شعر
    تو را وقتی که در فریاد «ادرک یا اخا» دیدم

    تمام راه را بر نیزه‌ها با پای سر رفتی
    به غیرت پا به پای زینب کبری(س) تو را دیدم

    دل و دست از پلیدی‌های این دنیا شبی شستم
    که خونت را حنای دست مشتی بی حیا دیدم

    چنان فواره زد خون تو تا منظومه‎ی شمسی
    که از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم

    مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو
    ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا دیدم

    تصور از تفکر ماند و خون تو تداوم یافت
    تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم

  2. #72
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض

    :اشعار عاشورایی از شاعران جوان معاصر

    عجبا وا عجبا امت كفار كه يك سر

    چشم پوشيده ز حق نمك آل پيمبر

    در شما نيست ز اسلام نه نامي و نشاني..........

  3. #73
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض

    کریمانه


    ای گوهر درّدانه، یا حضرت معصومه(س)
    ای روح کریمانه، یا حضرت معصومه(س)

    موسی به برش گلشن، شد دیده‌ی او روشن
    یاسی‌ تو به گلخانه، یا حضرت معصومه(س)

    نجمه شده روحانی، ‌از آن رخ عرفانی
    گویند به کاشانه، یا حضرت معصومه(س)

    چشمانِ رضا خندان، قلبش چو درّی غلطان
    از دیدن جانانه، یا حضرت معصومه(س)

    ای چشمه‌ی پاکی‌ها، ای مَضجَعِ خوبی‌ها
    آبادیِ ویرانه، یا حضرت معصومه(س)

    حوا شده مسرورت،‌ مریم کمی از نورت
    ای روح مسیحانه، یا حضرت معصومه(س)

    بانو نظری بنما، امشب تو بر این نجوا
    از عاشقِ دیوانه، یا حضرت معصومه(س)

  4. #74
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض

    گل گلشن فاطمى

    ز باد حوادث گلى از پيمبر(ص)
    در اين خاك عنبر فشان آرميده

    يكى لاله از لاله زار ولايت
    به گلزار قم بين چسان آرميده

    گل گلشن فاطمى بين كه چونان
    زدست قضا نوجـوان آرميده

    در اين بارگاه رفيع دل افروز
    نهان زيب تاج كيـان آرميده

    در اين ارض اقدس يكى گوهر پاك
    به تقدير چرخ زمان آرميده

    درخشان مهى دخت موسى بن جعفر
    كزو كشورى در امان آرميده

    جبين سا به خاك درش هان كه بى شك
    در اين بقعه جان جهان آرميده

    بگرد حريمش بسان كبوتر
    هزاران ز روحانيان آرميده

    به پيرامن مشغل پر فروغش
    شهان و دو صد عالمـان آرميده

    به فردوسيان گو به قم اندر آيند
    كه زينت ده حوريان آرميده

    كمال و شرف, علم و جاه و جلالت
    به هر سوى اين آستـان آرميده

    به هر جا كه گامى نهى با تامل
    فسرده تنى شادمان آرميده

    قدمها به آرامى اين جا فرو نه
    كه در اين زمين گلرخان آرميده

    به عبرت نظر كن كه بينى در اينجا
    هزاران سر و ســروران آرميده

    هزاران گل و بلبل و سرو و سوسن
    دو صد نرگس و ارغـوان آرميده

    خوش آنان كه در قم همى جان سپارند
    خوش آن كو دراين گل مكان آرميده

    خوش آن روزگارى كه در قم گذشت
    خوشا حال آن كه شبـان آرميده

    چه غم دراد از روز محشر(دوانى)
    كه در ظل اين سايبان آرميده

    (مدرك سابق, ص 89, قصيده فاضل ارجمند آقاى دوانى)

  5. #75
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض

    حريم خدا

    اى خاك پاك قم چه لطيف و معطرى
    خاكى ولى ز ذوق و صفا بند گوهرى

    گوهر كجا و شان تو نبود عجيب اگر
    گويم ز قدر و منزلت از عرش برترى

    بس باشد اين مقام ترا اى زمين قم
    مدفن براى دختر موسى بن جعفرى

    آن بانوى حريم امامت كه مام دهر
    نازاده بعد فاطمه يك همچو دخترى

    يا فاطمه, حريم خدا, بضعه بتول
    محبوبه مكرمه حى داورى

    هستى تو دخت موسى و اخت رضا يقين
    گردون نديده همچو پدر هم برادرى

    فخر امام هفتم و هشتم كه از شرف
    شايسته نيست آنكه كند با توهمسرى

    از لطف خاص و عام تو اى عصمت اله
    بر عاصيان شفيعه فرداى محشرى

    صد حيف يوم طف نبودى بكربلا
    بينى بنات فاطمه با حال مضطرى

    و آن يك شكسته بازو و آن يك دريده گوش
    وان ديگرى به چنگ لئيم ستمگرى

    زينب كشيد ناله كه يا ايها الرسول
    بين بهر ما نمانده نه اكبرنه اصغرى

    يا فاطمه بجان عزيز برادرت
    بر (احتشام) لطف نما قصر اخضرى

    (اشعار از مرحوم سيد جعفر احتشام)

  6. #76
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض

    نگين قم

    شهرها انگشترند و (قم) نگين
    قم, هماره حجت روى زمين

    تربت قم, قبله عشق و وفاست
    شهر علم و شهر ايمان و صفاست

    مرقد (معصومه) چشم شهر ما
    مهر او جانهاى ما را كهربا

    دخترى از اهل بيت آفتاب
    وارث در حيا, گنج حجاب

    در حريمش مرغ دل پر مى زند
    هر گرفتار آمده, در مى زند

    هر دلى اينجاست مجذوب حرم
    جان, اسير رشته جود و كرم

    اين حرم باشد ملائك را مطاف
    زائران را ارمغان, عشق و عفاف

    آستان بوسش بسى فرزانگان
    معرفت آموز, از اين آستان

    ديده پاكان به قبرش دوخته
    عصمت و پاكى از آن آموخته

    (حوزه قم) هاله اى بر گرد آن
    فقه و احكام خدا را مرزبان

    قم هميشه رفته راه مستقيم
    بوده در مهد هدايتها مقيم

    قم نمى بيند مگر خواب قيام
    تيغ قم بيگانه باشد از نيام

    شهر خون, شهر شرف, شهر جهاد
    شهر فقه و حوزه, علم و اجتهاد

    هر كجا را هرچه سيرت داده اند
    اهل قم را هم بصيرت داده اند

    نقطه قاف قيامند اهل قم
    برق تيغ بى نيامند اهل قم

    اهل قم, از اول ولايت داشتند
    در دل و در ديده, (آيت ) داشتند

    سر نمى سودند, جز بر پاى دين
    دل نمى دادند الا بر يقين

    دين, مطيع امر مولا بودن است
    راه را با رهنما پيمودن است

    دختر (موسى بن جعفر) را درود
    كز عناياتش تراويد اين سرود

    (سروده آقاى جواد محدثى)

  7. #77
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض

    لطف بى انتها

    آيتى از خداست معصومه
    لطف بى انتهاست, معصومه

    جلوه اى از جمال قرآن
    چهره اى حق نماست, معصومه

    عطر باغ محمدى دارد
    زاده مصطفى است, معصومه

    پرتوى از تلالو زهرا
    گوهرى پر بهاست, معصومه

    ماه عفت نقاب آل كسا
    دختر مرتضاست, معصومه

    اخترى در مدار شس شموس
    يعنى اخت الرضاست, معصومه

    زائران, يك در بهشت اينجاست
    تربتش با صفاست, معصومه

    در توسل به عترت و قرآن
    باب حاجات ماست, معصومه

    از مدينه, به قصد خطه طوس
    رهروى خسته پاست, معصومه

    تا زيارت كند برادر خويش
    فكر و ذكرش دعاست, معصومه

    روز و شب, عاشقى بيابان گرد
    خواهرى با وفاست, معصومه

    يا مگر اوست, زينب دگرى
    كز برادر جداست, معصومه

    تا بدانى كه نيمه ره جان داد
    بنگر اكنون كجاست, معصومه

    از وطن دور و از برادر دور
    حسرتش غم فزاست, معصومه

    داغ زهرا و داغ اجدادش
    وارث كربلاست, معصـــومه

    هر حسينيه بيت اوست (حسان)
    چونكه صاحب عزاست, معصومه

    (سروده آقاى حسان)

  8. #78
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض

    بضعه موسى

    آتش موسى عيان از سينه سيناستى
    يا كه زرين بارگاه بضعه موساستى

    بضعه موسى بن جعفر فاطمه كز روى قدر
    خاك درگاهش عبير طره حوراستى

    تو گلى رنگين ز طرف گلشن ياسين بود
    آيتى روشن ز صدر نامه طاهاستى

    پرتوى از آفتاب اصطفاى مصطفى
    زهره اى از آسمان عصمت زهراستى

    صحن او را هست اقصى پايه عزت چنان
    كز شرف مسجود سقف مسجد اقصاستى

    پستى از صحن حريمش را به پا طاق حرم
    كين مكان عزت و آن مسكن غبراستى

    (زندگانى حضرت معصومه, سيد مهدى صحفى, ص 102,
    شعرازفتحعلى خان صبا.(اين اشعاردورگنبد حضرت نوشته شده است).

  9. #79
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض

    باز هم شعری زیبا از رضا جعفری


    صد بار خوانده‌ای و دوباره بخوان کم است
    دنیا اگر تمام شود، روضه‌خوان کم است

    بغضی زدیده‌ام فوران می‌کند ولی
    تشبیه این دو چشم به آتشفشان کم است

    خورشید در افق همه را تشنه کرده است
    گلدسته‌ها زیاد و صدای اذان کم است

    پروانه را عطش زده‌ام آنقدر زیاد
    بر بال‌های تشنه‌ام این آسمان کم است

    دیدار ما قیامتیان هیأت بهشت
    اینجا برای سینه‌زدن جایمان کم است

  10. #80
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    پست ها
    1,115

    پيش فرض

    اثر زیبای علیرضا قزوه

    نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم
    به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم

    تو را در مثنوی، در نی، تو را در‌ های و هو، در هی
    تو را در بند بند ناله‌های بی‌صدا دیدم

    تو مانند ترنم، مثل گل، عین غزل بودی
    تو را شکل توسل، مثل ندبه، چون دعا دیدم

    دوباره لیلة القدر آمد و شوریدگی‌هایم
    تب شعر و غزل گل کرد و شور نینوا دیدم

    شب موییدن شب آمد و موییدن شاعر
    شکستم در خودم از بس که باران بلا دیدم

    صدایت کردم و آیینه‌ها تابید در چشمم
    نگاهم را به دالان بهشتی تازه وا دیدم

    نگاهم کردی و باران یک ریز غزل آمد
    نگاهت کردم و رنگین کمانی از خدا دیدم

    تو را در شمع‌ها، قندیل‌ها، در عود، در اسپند
    دلم را پَرزنان در حلقه پروانه‌ها دیدم

    تو را پیچیده در خون، در حریر ظهر عاشورا
    تو را در واژه‌های سبز رنگ ربنا دیدم

    تو را در آبشار وحی جبرائیل و میکائیل
    تو را یک ظهر زخمی در زمین کربلا دیدم

    تو را دیدم که می‌چرخید گردت خانه کعبه
    خدا را در حرم گم کرده بودم، در شما دیدم

    شبیه سایه تو کعبه دنبالت به راه افتاد
    تو حج بودی، تو را هم مروه دیدم، هم صفا دیدم

    شب تنهای عاشورا و اشباحی که گم گشتند
    تو را در آن شب تاریک، «مصباح الهدی» دیدم

    در اوج کبر و در اوج ریای شام ـ ‌ای کعبه ـ
    تو را هم شانه و هم شان کوی کبریا دیدم

    دمی که اسب‌ها بر پیکر تو تاخت آوردند
    تو را‌ ای بی‌کفن، در کسوت آل عبا دیدم

    دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریه زهرا(س)
    تو را محکمترین تفسیر راز «انّما» دیدم

    هجوم نیزه‌ها بود و قنوت مهربان تو
    تو را در موج موج ربنا در «آتنا» دیدم

    تو را دیدم که داری دست در دستان ابراهیم
    تو را با داغ حیدر، کوچه کوچه، پا به پا دیدم

    تو را هر روز با ‌اندوه ابراهیم، همسایه
    تو را با حلق اسماعیل، هر شب همصدا دیدم

    همان شب که سرت بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد
    تو را در دامن زهرا(س) و دوش مصطفی(ص) دیدم

    تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت
    تو را در چاه حیدر همنوای مرتضی دیدم

    سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند
    و من از کربلا تا شام را غار حرا دیدم

    به یحیی و سیاوش جلوه می‌بخشد گل خونت
    تو را ‌ای صبح صادق با امام مجتبی(ع) دیدم

    تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه
    تو را بی‌تاب در بی‌تابی طشت طلا دیدم

    شکستم در قصیده، در غزل، ‌ای جان شور و شعر
    تو را وقتی که در فریاد «ادرک یا اخا» دیدم

    تمام راه را بر نیزه‌ها با پای سر رفتی
    به غیرت پا به پای زینب کبری(س) تو را دیدم

    دل و دست از پلیدی‌های این دنیا شبی شستم
    که خونت را حنای دست مشتی بی حیا دیدم

    چنان فواره زد خون تو تا منظومه‎ی شمسی
    که از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم

    مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو
    ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا دیدم

    تصور از تفکر ماند و خون تو تداوم یافت
    تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •