خوشحالم...خوشحالم از اینکه حداقل یک سریال اون هم با ذائقه من امسال عید از تلویزیون خودمون سردآورد...سریالی که منی که دنبال یه برنامه تو تلویزیون داخلی خیلی میگشتم و چندین ماهی میشد که هیچ چیز دل پسندی رو توش نیافته بودم دیدم و از حسم که نسبت به تلویزیون داخلیمون بدم میومد و متنفر بودم از اینکه بگم من از صدا و سیمای داخلی متنفرم ولی این بار سریالی اجتماعی و واقع گرا از کارگردانی که هر کار بهتر از قبلی از آب درمیاد می بینم سریالی سراسر هیجان بدون آنکه تیری از اسلحه ای خارج بشه
پایتخت
سریالیه که منو خیلی خیلی جذب خودش کرد....لهجه مازندرانی بازیگرانی پرسابقه و بازیهایی روان و واقعی از محسن تنابنده,احمد مهرانفر و ریمارامین فر با هنرنمایی فوق العاده علیرضا خمسه ای که این بار نه در نمای مکمل بلکه در نمای بک گراندی فوق العاده برای پس زمینه چینی بازی تنابنده و رامین فر
با بازی گرفتن ازیک دستگاه دوقلوی فوق العاده شیرین سارا و نیکا که بازی این دو کودک خردسال حقیقت بازی رو دوچندان در نظر مخاطب که بنده باشم میکنه
با موسیقی سنتی دلچسبی که در تیتراژ اول,میانه سریال و آخر سریال هست و به میزانسنها کمک خاصی در جذب بیننده کرده
به کار گیری لهجه و گویش مردم منطقه علیآباد کتول هم به خوبی در کار جا افتاده است به نحوی که بازیگران فیلم، ضمن آنکه طنز نهفته در این گویش را به خوبی انتقال میدهند، گویش یادشده،حالت هجو و تمسخر به خود نگرفته و اگر در نتیجه صحبت شخصیتهای این فیلم لبخندی بر لبهای مخاطبان مینشیند،نه از منظر طنز و تمسخر، بلکه واقعیت وجودی این گویش است که چنین کارکردی را برای آن فراهم ساختهاست.
نکتهای که شاید بیش از دیگر نکات این مجموعه مورد توجه نگارنده قرار گرفت، موسیقی به کار گرفته شده در این فیلم است.موسیقی منطقه علیآباد کتول که توسط آهنگساز خوشذوق این اثر( آقای عظیمینژاد) در اثر به خوبی نشسته و علاوه برآن طعم و رنگ طنز کار را به خوبی جلا و جلوه داده است.
استفاده از سازهای بومی این منطقه همانند کمانچه و دوتار و سازهای کوبهای( مثل دو سر کوتن که عموما در مراسم شادیانه و سرور به کار میرود) نشان از تامل و پژوهش نسبتا فکر شده روی موسیقی این منطقه دارد. این نکته را از این منظر میگویم که دوست خوبم و محقق سینه سوخته و پیشکسوت فرهنگ و فولکلور و موسیقی نواحی ایران،آقای هوشنگ جاوید، هم نامش در عنوان بندی آمده است و نگارنده میداند که اگر آهنگسازی با چنین چشمه جوشانی از فرهنگ و فولکلور مناطق ایران وصل شود که بیش از سهدهه است به شکل میدانی وجب به وجب نواحی ایران را گشته و با عمده خنیاگران و نوازندگان مناطق مختلف ایران نه تنها آشنا که زندگیکرده است، قطعا اثر از محتوا وماهیتی متفاوت با سایر کارها برخوردار خواهد بود. چرا که آقای جاوید این ویژگی را دارد که فرد مراجعهکننده را به سمت جریانات وآدمهای اصلی هر منطقه ارجاع میدهد که نمونه آن حضور خانواده حسینیها در زمره نوازندگان این سریال است که از جمله نوازندگان شناختهشده و با سابقه فراوان در موسیقی این منطقه به شمار میروند.
بازی پرهیاهوی احمد مهران فر با لهجه ی زیبای مازندرانی که گاه از پس از بین بردن لهجه ادای کش دار لغات و گاه از پس لهجه دار بودن تلفظات چندین بار تکرارکردن کلمات شیرینی خاصی به محفل عیدانه خانه ها اضافه کرده
و بازی متفاوتی از فیلمنامه نویس و بازیگردان کار محسن تنابنده که این بار در ردای یک مازندرانی زحمت کش که عاشق و شیفته پدر,همسر و فرزندانش هست نقش محسن تنابنده را هم میتوان در آن بسیار پررنگ دانست، چرا که یکی از نویسندگان این متن بوده و چنانکه در عنوانبندی اثرآمده ،نویسنده اولیه متن هم او بوده است و با شناختی که از او به جای مانده است، میتوانیم به ضرس قاطع بگوییم که یکی از محوریترین افراد این مجموعه محسنتنابنده است که توانسته ضمن خلق کاراکتری تازه در فضای فیلمهای کمدی ایران،سطح سریالسازی طنز در تلویزیون را هم ارتقاء دهد.
با موضوعی جدید و اتفاقات غیر منتظره ای که هر سکانس بیننده را با تکرار این جمله مواجه میکند:"چقدر اینا بیچاره ان!کِی میشه اینا برسن به خونه زندگیشون!"
سیروس مقدم که پرونده پرباری از سریالهای پرطرفدار تلویزیونی دارد این بار بهتر از گذشته به مسئله طنز پرداخته سریال سال گذشته عیدانه مقدم رو که فراموش نکردید سریال پرطرفدار چاردیواری که اون هم فوق العاده بود و بعدش به سراغ تم دلهره رفت و زیر هشت رو ساخت...
حال باید دید مقدم تا آخر این هیجان زیبای پایتخت رو نگه خواهد داشت یا نه...........
نظر شما چیه؟من که میگم آره.......