خجالتی بودن داریم تا خجالتی بودن!!
مثلا کتاب راهنمایی رانندگی من رو بردن،و هیچ کاری نکردم در صورتی که رفیقم در کمال پررویی کتاب هایی تمام افراد حاظر در کلاس رو صفحه ای که من اسمم رو روش نوشته بودم رو گشت و اخرش کتاب رو پیدا کرد و کلی طرف رو ضایع کرد و من فقط بهش میگتم که جعفر ول کن عیبه زشته!!!
ولی مثلا تو کلاس،وقتی قراره یکی بره کنفرانس بده همه میدونن که دومین نفرن چون من اون جلو نشستم که اول باشم و در هر صورت اول میرسم!!
تو حرف زدن،وقتی از چیزی اطلاع داشته باشم یا جا برای بحث کردن باشه،معمولا مگر در صورتی که بحث به دعوا و توهین کشیده بشه کنار میکشم!!!(حوصله نداشتن هم میتونه گاهی دلیل کناره گیری باشه!!) ولی هیچوقت از اطرافیانم خجالت نمیکشم که بحث بکنم.....
یا مثلا تو اولین جلسه ی دانشگاه جلو دختر پسرایی که نمیشناختم،با استاد در مورد روابط خواهر و برادری و اینکه خاک تو سر برادرهایی که اونقد بی جنبن که خوارهشون مجبوره تو خونه با چادر بیاد و بره!!!
به ظنرم مشکل ماها از جایی دیگس!! اکثرا وقتی حقمون رو میخورن،کاری نمیکینم!!
راه حلی هم من براش ندارم...