تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 13 اولاول ... 456789101112 ... آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 130

نام تاپيک: سنایی غزنوی

  1. #71
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    مرا به غزنین بسیار دوستان بودند
    به نامه‌ای ز من آن قوم را نیامد یاد
    مگر که جمله بمردند و نیز شاید بود
    خدای عزوجل جمله را بیامرزاد

  2. #72
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    روح مجرد شد خواجه زکی
    گام چو در کوی طریقت نهاد
    خواست که مطلق شود از بند غیر
    دست به انصاف و سخا بر گشاد
    داده‌ی هر هفت فلک بذل کرد
    زاده‌ی هر چار گهرباز داد

  3. #73
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    صدر اسلام زنده گشت و نمرد
    گر چه صورت به خاک تیره سپرد
    در جهان بزرگ ساخت مکان
    هم بخردان گذاشت عالم خرد
    پس تو گویی که مرثیت گویش
    زنده را مرثیت که یارد برد

  4. #74
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    به گرمای تموز از سرد سوزش
    صد و پنجه مسافر خشک بفشرد
    رهی رفت و غلام برده برده
    زهی قسمت رهی و ژاله شاکرد
    زه ای پستت بمانده ماه بهمن
    زهی زنگی زن کیسه کج افسرد
    ای شده خاک در تواضع و حلم
    زیر پای که و مه و زن و مرد
    آز ما گرسنه‌ست سیرش کن
    کار را خاک سیر داند کرد

  5. #75
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    ای عمیدی که باز غزنین را
    سیرت و صورتت چو بستان کرد
    باز عکس جمال گلفامت
    حجره‌ی دیده را گلستان کرد
    باز نطق زبان در بارت
    صدف عقل را در افشان کرد
    خاطر دوربین روشن تو
    عیب را پیش عقل عنوان کرد
    خاطر دور یاب کندورت
    عفو را بارگیر عصیان کرد
    آنچه در طبع خلق خلق تو کرد
    بر چمن ابرهای نیسان کرد
    و آنچه در گوش شاه شعرت خواند
    در صدف قطره‌های باران کرد
    چون بدید این رهی که گفته‌ی تو
    کافران را همی مسلمان کرد
    کرد شعر جمیل تو جمله
    چون نبی را گزیده عثمان کرد
    چون ولوع جهان به شعر تو دید
    عقل او گرد طبع جولان کرد
    شعرها را به جمله در دیوان
    چون فراهم نهاد دیوان کرد
    دفتر خویش را ز نقش حروف
    قایل عقل و قابل جان کرد
    تا چو دریای موج‌زن سخنت
    در جهان در و گوهر ارزان کرد
    چون یکی درج ساخت پر گوهر
    عجز دزدان برو نگهبان کرد
    طاهر این حال پیش خواجه بگفت
    خواجه یک نکته گفت و برهان کرد
    گفت آری سنایی از سر جهل
    با نبی جمع ژاژطیان کرد
    در و خرمهره در یکی رشته
    جمع کرد آنگهی پریشان کرد
    دیو را با فرشته در یک جای
    چون همه ابلهان به زندان کرد
    خواجه طاهر چو این بگفت رهیت
    خجلی شد که وصف نتوان کرد
    لیک معذور دار از آنک مرا
    معجز شعرهات حیران کرد

  6. #76
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    سرخ گویی همیشه غر باشد
    شبه از لعل پاکتر باشد
    این چنین ژاژ نزد هر عاقل
    سخنی سخت مختصر باشد
    لعل مصنوع آفتاب بود
    شیشه مصنوع شیشه‌گر باشد
    سرخ اگر نیست پس بر هر عقل
    سخن مرتضا دگر باشد
    چون به یک جای رسته سرخ و سیاه
    سرخ پیوسته بر زبر باشد
    من چه گویم که خود به هر مکتب
    کودکان را ازین خبر باشد
    چون که سرخ‌ست اصل عمر به دوست
    جایش اندر دل و جگر باشد
    چون سیه گشت هم درین دو مکان
    اصل دیوانگی و شر باشد
    زیر لعلست لاله را سیهی
    دودکی خوشتر از شرر باشد
    علم صبح سرخ آمد از آنک
    بر سپاه شبش ظفر باشد
    سیهی بی‌نهاد و بی‌معنی
    زان ز تو خلق بر حذر باشد
    نزد ما این چنین سیه که تویی
    مرد نبود که ... خر باشد
    روز کزین فعل زشت روز قضا
    نامت از تو سیاه‌تر باشد
    پشک چون تو بود چو خشک شود
    مشک چون من بود چو تر باشد

  7. #77
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    هیچ کس نیست کز برای سه دال
    چون سکندر سفرپرست نشد
    پایها سست کرد و از کوشش
    دولت و دین و دل به دست نشد

  8. #78
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    از جواب و سوال ما دانی
    شاید ار زیر کی فرو ماند
    گرد گفت محال را چه عجب
    کاینه‌ی عقل را بپوشاند
    زان که خورشید را ز بینش چشم
    ذره‌ای ابر تیره گرداند

  9. #79
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    چرا نه مردم دانا چنان زید که به غم
    چو سرش درد کند دشمنان دژم گردند

  10. #80
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    معجزی خود ز معجز ادبار
    نزد هر زیرکی کم از خر بود
    خود همه کس برو همی خندید
    زان که عقلش ز جهل کمتر بود
    زین چنین کون دریده مادر و زن
    ریشخندش نیز درخور بود

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •