پیش آن چشمهای خوابآلود...
نالهٔ عاشق و فسانه یکیست.
***
بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ ...
پیش آن چشمهای خوابآلود...
نالهٔ عاشق و فسانه یکیست.
***
بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ ...
که چنان کشنده ای را نکند کس انتقامی.
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی....
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی...
چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی.
***
بتي دارم كه گرد گل ز سنبل سايبان دارد...
بتي دارم كه گرد گل ز سنبل سايبان دارد
بهار عارضش خطی ز خون ارغوان دارد
_
غم زمانه که هیچش کران نمی بینم
دواش...
غم زمانه که هيچش کران نمی بينم ...
دواش جز می چون ارغوان نمی بينم.
***
جام میگیرم و از اهل ریا دور شوم ...
جام می گيرم و از اهل ريا دور شوم
يعنی از اهل جهان پاکدلی بگزينم
بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز
بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز.
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم...
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم...
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم.
***
چشم همت نه به دنیا که به عقبی نبود ...
عارف عاشق شوریده سرگردان را.
دریای شور انگیز چشمان تو زیباست...
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست...
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست.
***
بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است ...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)