وظیفه خودم دونستم تشکر کنم ممنون که آمارشو دادی
بیوگرافی لئو یاشین دروازه بان افسانه ای شوروی رو هم می خواستم می خوام بدونم چند متر بوده؟ و چرا که هنوز که هنوزه بهترین گلره جهانه!
من شنیدم خیلی کم گل می خورده لقبشم عنکبوت سیاه بوده!
وظیفه خودم دونستم تشکر کنم ممنون که آمارشو دادی
بیوگرافی لئو یاشین دروازه بان افسانه ای شوروی رو هم می خواستم می خوام بدونم چند متر بوده؟ و چرا که هنوز که هنوزه بهترین گلره جهانه!
من شنیدم خیلی کم گل می خورده لقبشم عنکبوت سیاه بوده!
اگه باشه چشم ولی تا حالا من از زبانها شنیدم : که نوار مشکی بر پای راست میبست در اصل راست پا بود ولی چون با شوتش یکی مرد با چپ بازی میکرد
البته سندیتش رو تا حالا پیدا نکردم
یوزف مایر که فوتبال - دوستان او را به نام «سپ مایر» میشناسند، نامآورترین و موفقترین دروازهبانی است که تاریخ این ورزش در آلمان به خود دیده است. او که سالها محافظ دروازهی تیم ملی فوتبال آلمان و باشگاه بایرن مونیخ بود، در دورهی شانزده سالهی فعالیت ورزشی حرفهای خود، به تمامی افتخارهایی که یک بازیکن فوتبال میتواند به آنها دست یابد، دست یافت.
سپ مایر در تاریخ ۲۸ فوریه ۱۹۴۴ در شهر «متن» واقع در ایالت باواریای آلمان چشم به جهان گشود. در هشت سالگی شروع به بازی فوتبال کرد. نخست در خط حمله بازی می کرد و حتا یکبار در نوجوانی آقای گل مسابقات محلی شد.
چهارده ساله بود که در بازی نهایی مسابقات جوانان، با تیم خود «اس.فاو. هار» در مقابل تیم جوانان بایرن مونیخ قرار گرفت. در آن بازی، دروازه بان اصلی تیم او به دلیل آسیب دیدگی نتوانست حضور یابد و مربی تیم به ناچار سپ مایر را درون دروازه جای داد.
مایر جوان و بی تجربه اگر چه نتوانست از شکست ۱۲ بر صفر تیم خود در مقابل تیم جوانان بایرن مونیخ جلوگیری کند، اما در آن بازی با پرش های شگفت ;انگیز و حرکات دلیرانه توانست مانع از شکست سنگین ;تر تیم خود شود. بی دلیل نبود که در همان بازی مورد توجه مربی تیم بایرن مونیخ قرار گرفت و وی به او پیشنهاد پیوستن به این تیم را کرد.
سپ مایر در آن زمان این پیشنهاد را رد کرد و در تیم خود ماند تا همچنان در خط حمله بازی کند. اما هر چه بیشتر می گذشت، مربی تیمش از او بیشتر به عنوان دروازه ;بان استفاده می کرد. سرانجام در سال ۱۹۵۹ به مونیخ رفت. تنها یکسال پس از آن، از طرف «هلموت شون» مربی نامدار آلمانی، برای بازی در تیم ملی فوتبال جوانان آلمان فراخوانده شد. مایر روی ;هم ۱۴ بازی برای این تیم انجام داد و از آن میان تنها یکبار درون دروازه جای نگرفت.
سپ مایر در سال ۱۹۶۴ دروازه بان ثابت تیم بایرن مونیخ و جزوی از محور اسطورهای «مایر ـ بکنباوئر ـ مولر» شد. با همین بازیکنان بود که باشگاه بایرن مونیخ به دستهی اول صعود کرد. پس از آن این باشگاه سیر صعودی بی ;وقفه ی خود را در گستره ی ملی و بعدها در سطح اروپا آغاز کرد.
در پی آن، سپ مایر به تیم ملی فوتبال آلمان دعوت شد و نخستین بازی خود را به عنوان دروازه بان این تیم در سال ۱۹۶۶ در دوبلین مقابل ایرلند انجام داد. در آن بازی آلمان با نتیجه ;ی چهار بر صفر حریف خود را درهم کوبید.
مایر در همان سال، در مسابقات جام جهانی فوتبال در لندن، همراه تیم ملی فوتبال آلمان بود، اگر چه به عنوان دروازهبان ذخیره.
آلمان در رقابتهای آن دوره، در بازی نهایی در استادیوم ویمبلی و در نتیجه ی یک گل جنجالی، مقابل تیم ملی فوتبال انگلستان شکست خورد و به مقام دوم رسید.
پس از آن دوره از مسابقات، عصر طلایی سپ مایر آغاز شد. او تدریجا با جاگیری های تیزبینانه، واکنش های سریع، شیرجه های شگفت انگیز، پرش های تماشایی و حرکات ناگهانی و غیرقابل پیش بینی، به دروازهبان شماره ی یک و بی چون ;وچرای آلمان تبدیل شد. دیگر همگان با اشاره به دهستان زادگاه او، از «گربه ی آنتسینگ» سخن می گفتند.
مایر در بازیهای جام جهانی مکزیک در سال ۱۹۷۰ دروازه بان شماره ی یک آلمان بود. آلمان در آن دوره از مسابقات در دیدار یک چهارم نهایی در مقابل انگلستان با نتیجهی سه بر دو پیروز شد، اما در بازی نیمه ;نهایی در مقابل تیم ملی فوتبال ایتالیا (در بازی قرن) با نتیجهی چهار بر سه شکست خورد و در پایان پس از برزیل و ایتالیا به مقام سوم بسنده کرد. اگر چه این برای مایر افتخار کوچکی نبود، اما دریافت شش گل در آن دو بازی تاریخی، بسیاری از کارشناسان فوتبال را به این نتیجه رساند که اگر چه تیم ملی آلمان دارای یک دروازهبان خوب است، اما این دروازهبان هنوز در اندازههای جهانی نیست.
هلموت شون مربی تیم ملی فوتبال آلمان، بیتوجه به منتقدان، همچنان به سپ مایر اعتماد کرد و او نیز در سالهای بعد شایستگی کامل خود را نشان داد و منتقدان را خاموش ساخت. مایر در سال ۱۹۷۲ با تیم ملی فوتبال آلمان در بلژیک به مقام قهرمانی جام ملتهای اروپا رسید و دو سال بعد در مسابقات جام جهانی فوتبال در آلمان قهرمان جهان شد. مایر را در این دوره، یکی از بزرگترین و موفقترین دروازهبانان جهان لقب دادند.
فرانتس بکن باوئر «قیصر» فوتبال آلمان، مایر را با فاصله ی زیاد نسبت به دیگران، بهترین دروازه بان تاریخ فوتبال آلمان می ;داند. در ستایش او میگفتند: هر گلی که وارد دروازه ;ی مایر شود، غیرقابل مهار بوده است!
از ویژگی ;های مایر، تمرینات غیرعادی او بود. برای نمونه مرغی را در میدان وسیع فوتبال رها میساخت و سپس با شیرجههای تماشایی تلاش می ;کرد پرنده را به چنگ آورد! در انتقاد از قصور بازیکنان خودی صریح بود. حتا زمانی که بکن ;باوئر، بازیکن استثنایی هم ;باشگاهی او در دو بازی پی درپی، اشتباها دو گل وارد دروازه ی خودی کرد، مایر از مربی تیم خواسته بود که یکی از مدافعان تیم را مامور کنترل «قیصر بکن ;باوئر» کند تا او دوباره به تیم خودی گل نزند!
مایر خیال داشت تا چهل سالگی درون دروازه بایستد و به رکورد ۱۰۰ بازی برای تیم ملی دست یابد، اما در سال ۱۹۷۹ بر اثر یک حادثه ;ی سنگین رانندگی که به آسیب ;دیدگی شدید او منجر گردید، به فعالیت خود در میدان های ورزشی پایان داد. با این حال وی هنوز از فوتبال دل نکنده و امروز نیز مربی دروازه ;بانان باشگاه بایرن مونیخ است.
افتخارات زیادی در کارنامه ;ی ورزشی سپ مایر ثبت شده است. وی علاوه بر قهرمانی جهان و اروپا، چهار بار با بایرن مونیخ قهرمان آلمان، سه بار قهرمان باشگاه ;های اروپا و یک بار قهرمان باشگاه های جهان شد. مایر سه بار به عنوان بهترین بازیکن آلمان انتخاب گردید و افزون بر آن، کارشناسان فوتبال او را به عنوان بهترین دروازه ;بان تاریخ فوتبال آلمان برگزیدند
Last edited by MoJtaBa.R; 17-03-2008 at 16:01.
هارالد شوماخر در جریان فعالیت ورزشی تقریبا دو دههای خود، به جایگاه یکی از بهترین دروازهبانان فوتبال آلمان و جهان دست یافت.
تیم فوتبال کلن در دههی ۶۰ دروازهبانی داشت به نام «تونی شوماخر». به یاد همین بازیکن بود که در کلن هارالد شوماخر را نیز «تونی» مینامیدند.
در کتابی که در سال ۲۰۰۰ در رابطه با تاریخچهی تیم فوتبال باشگاه اف.ث.کلن آلمان انتشار یافت، دربارهی هارالد شوماخر دروازهبان فراموشنشدنی این باشگاه و تیم ملی فوتبال آلمان در دههی ۸۰ میلادی آمده است: «آمیزهای از کارایی و درخشش، بیباکی و فرهمندی تحریکآمیز، هارالد شوماخر را به یکی از تاثیرگذارترین پدیدههای فوتبال کلن و آلمان تبدیل میکند».
هارالد شوماخر در تاریخ ۶ مارس ۱۹۵۴ در شهر کوچک دورن واقع در ایالت نوردراین وستفالن آلمان چشم به جهان گشود. او در ۸ سالگی ورزش فوتبال را آغاز کرد. پس از آن که در پستهای گوناگون به خدمت گرفته شد، سرانجام با تشخیص مربی درون دروازه قرار گرفت. خود او بعدها اعتراف کرده بود که: «دروازهبانی تنها پستی بود که به آن علاقه داشتم، زیرا من اهل دویدن نبودم».
شوماخر توانست درون دروازه تواناییهای ورزشی خود را بروز دهد. وی به سرعت پلههای رشد و تعالی را پیمود و از طریق مسابقات منطقهای و سپس ایالتی جوانان، به تیم ملی فوتبال جوانان آلمان راه یافت. در آنجا البته دروازهبان ذخیره بود. باشگاه فوتبال کلن از همان موقع در پی او بود و سرانجام در سال ۱۹۷۲ این بازیکن با استعداد را در سن ۱۸ سالگی به صفوف خود جلب کرد.
در آن سالها، در حالی که شوماخر دروازهبانی گمنام بود و بیشتر اوقات را روی نیمکت ذخیرهها میگذراند، آلمان عصر طلایی فوتبال خود را تجربه میکرد. اما یک حادثه، فرصتی تاریخی در اختیار شوماخر قرار داد و او نیز با پیگیری از این فرصت به بهترین نحوی استفاده کرد. آسیبدیدگی شدید دروازهبان اصلی تیم کلن باعث شد که شوماخر به عنوان دروازهبان شمارهی یک درون دروازه قرار گیرد. او به سرعت توانست با بیباکی فراوان، پرشهای حیرتانگیز و واکنشهای به موقع، جای خود را درون دروازه تثبیت کند.
درخشش شوماخر در بازیهای لیگ برتر فوتبال آلمان (بوندسلیگا) به گونهای بود که او در سن ۲۵ سالگی به تیم ملی فوتبال آلمان فراخوانده شد. در آن زمان دروازهبان شمارهی یک و بیچون و چرای تیم ملی آلمان سپمایر بود که الگوی شوماخر نیز به شمار میرفت. اما باز هم حادثهای دیگر باعث شد که شوماخر به دروازهبان شمارهی یک تیم ملی تبدیل شود. مایر در یک سانحهی رانندگی به شدت مصدوم شد و به ناچار با فعالیت در میدانهای ورزشی وداع کرد. به این ترتیب راه برای افتخارات ملی شوماخر گشوده شد.
شوماخر و کسب عنوان قهرمانی اروپا در سال ۱۹۸۰
شوماخر در سال ۱۹۸۰ به نخستین افتخار بزرگ خود دست یافت و با تیم ملی فوتبال آلمان قهرمان اروپا شد. پس از آن اما برای دو دورهی پیدرپی یعنی در سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۸۶ تیم ملی فوتبال آلمان در بازیهای نهایی جام جهانی فوتبال در مقابل تیمهای ایتالیا و آرژانتین ناکام شد و شوماخر در حسرت قهرمانی جهان باقی ماند.
شوماخر در مقایسه تیم ملی فوتبال آلمان سال ۱۹۸۲ با ۱۹۸۶ و یادآوری خاطرات آن سالها میگوید: «هر دو تیم خیلی خوب بودند. تیم سال ۱۹۸۶ از نظر بازیکنان فردی با داشتن مهرههایی چون رومینیگه و ماتئوس بهتر بود. اما متاسفانه در مقابل آرژانتین هم باختیم و علیرغم تلاش نتوانستیم بازی را به وقت اضافی بکشانیم، چون بیشتر با احساس خود بازی میکردیم تا با عقلمان. در هر صورت دوبار در بازی نهایی در مقابل بهترین تیمهای جهان شکست خوردیم. هنوز هم برای من یادآوری آن خاطرات جالب است».
جام جهانی سال ۱۹۸۲ در اسپانیا، همزمان یکی از نقطههای تاریک دورهی فعالیت ورزشی شوماخر بود. در دیدار نیمهنهایی این مسابقات که آلمان در مقابل فرانسه قرار گرفته بود، خطای بسیار خشن شوماخر بر روی باتیستان بازیکن فرانسوی در محوطهی جریمه، به آسیبدیدگی شدید این بازیکن منجر گردید و وی چند ماه در بیمارستان بستری بود. شوماخر پس از بازی در صدد توجیه خطای خود برآمد و از همین رو در سراسر محافل ورزشی اروپا مورد انتقاد شدید قرار گرفت.
شوماخر برای رهایی از این رسوایی ورزشی و یافتن دوبارهی چهرهای مقبول، نیازمند دو سال تلاش مداوم بود. وی توانست با بازیهای خوب و رفتار ورزشی مناسب، آن رویداد تلخ را جبران کند. در سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۶ عنوان بهترین بازیکن فوتبال سال آلمان را از آن خود کرد.
شوماخر خیال داشت فعالیت ورزشی خود را به عنوان دروازهبان تیم ملی تا مسابقات جام ملتهای اروپا در سال ۱۹۸۸ ادامه دهد، اما انتشار کتاب خاطرات او تحت عنوان «سوت آغاز بازی»، این نقشه را برهم زد. وی در آن کتاب، مسائلی خصوصی بازیکنان تیم ملی را که در اردوها شاهد آن بود مطرح و سیمای برخی از بازیکنان را در افکار عمومی لکهدار ساخته بود. همین امر باعث شد که او را دیگر به تیم ملی آلمان دعوت نکنند. پس از آن شوماخر برای سه سال به ترکیه رفت و برای تیم فنرباغچهی استانبول بازی کرد. وی در آنجا هم موفق بود.
شوماخر در سال ۱۹۹۱ به آلمان بازگشت و در آخرین سال حضور در میدان، محافظت از دروازهی بایرن مونیخ را بر عهده داشت. وی در سال ۱۹۹۲ کفشهای خود را به دیوار آویخت.
bestgoldenline.blogfa.com
پوشكاش
پوشكاش به عنوان نمادی از فوتبال برتر دهه ۵۰ میلادی اروپا، راهی رئال مادرید بزرگ شد و همراه بزرگانی چون دی استفانو و كوپا، ۵۲۸ بار با پیراهن این تیم در میادین داخلی و اروپایی حاضر شد.
فرانس پوشكاش به نسل طلایی فوتبال دهه ۵۰ میلادی مجارستان و اروپا تعلق داشت كه جدا از افتخارآفرینی با تیم ملی كشورش، با رئال مادرید نیز كارنامه ای پربار از خود بر جای نهاد.پوشكاش كه پس از حضور تانك های شوروی سابق در سال ۱۹۵۶ در بوداپست، ترك وطن كرده بود، تنهافوتبالیستی است كه با پیراهن تیم ملی ۲ كشور (مجارستان و اسپانیا) بازی كرده است.چندی پیش به مناسبت یادبود پنجاهمین سال ورود تانك های اتحاد جماهیر شوروی سابق به خاك مجارستان برای سركوبی آزادیخواهان این كشور و رژیم سركوب گر كمونیست ، مراسم باشكوهی در بوداپست و دیگر نقاط مجارستان برپا بود.
در این مراسم، تعدادی از صحنه گردان ها و قهرمانان در قید حیات شورش بوداپست حضور داشتند، در حالی كه فرانس پوشكاش، فوتبالیست افسانه ای و اسطوره ای مجارستان به خاطر ابتلا به آلزایمر و مشكلات تنفسی در بیمارستان بستری بود.پوشكاش كه سرانجام در سن ۷۹ سالگی چشم بر دنیا بست، به نسل طلایی دهه ۵۰ میلادی فوتبال مجارستان تعلق داشت، تیمی كه در ورزشگاه ویمبلی نخستین شكست را به انگلستان تحمیل كرد، تیمی كه در المپیك ۱۹۵۲ هلسینكی صاحب مدال طلا شد و سپس در جام جهانی ۱۹۵۴ سوئیس در دیدار پایانی مقابل آلمانی كه از زیر خاكسترهای جنگ جهانی دوم برپا خاسته بود، مغلوب شد و به مدال نقره قناعت كرد.
پوشكاش به عنوان نمادی از فوتبال برتر دهه ۵۰ میلادی اروپا، راهی رئال مادرید بزرگ شد و همراه بزرگانی چون دی استفانو و كوپا، ۵۲۸ بار با پیراهن این تیم در میادین داخلی و اروپایی حاضر شد. پوشكاش با رئال مادرید ۵ بار به مقام قهرمانی لیگ اسپانیا رسید و ۳ بار فاتح لیگ اروپا نام گرفت.این چهره افسانه ای با تیم ملی اسپانیا نیز در جام جهانی ۱۹۶۲ حضور یافت و پس از ۸۴ بازی ملی و به ثمر رساندن ۸۳ گل با پیراهن مجارستان و اسپانیا، با كسب افتخاری بی مانند فوتبال را كنارگذاشت.
فرانس پوشكاش كه افسر ارتش مجارستان بود، مانند بسیاری از مجارها پس از حضورتانك های اتحاد جماهیر شوروی سابق و تسلط مطلق كمونیست ها در این كشور، تابعیت اسپانیا را قبول كرد.تصویر سرشار از غم و شادی و غرور این بزرگمرد فوتبال جهان، هنگامی كه برای نخستین بار پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و بر افتادن رژیم سلطه گر بوداپست، قدم به خاك وطن گذاشت دیدنی بود و برای همیشه ماندگار شد.«مجار جادویی» كه به عنوان نماد مقاومت و غرور ملی مجارها به وطن بازگشته بود، برای مدت كوتاهی به فوتبال روی آورد كه این بار و در لباس دیگر پایداری نداشت؛ چرا كه شرایط نامناسب جسمی و ظهور نشانه های بیماری آلزایمر، او را خانه نشین و راهی بیمارستان كرد.همان گونه كه گفته شد فرانس پوشكاش، مردی كه سا ل ها با آرزوی برافتادن كمونیسم و مرگ سلطه عاملین «كرملین» در مجارستان، در غربت زندگی می كرد، هنگامی به آرزوی خود رسید كه دیگر از نظر جسمی، تاب و توان خدمت بیشتر و افتخارآفرینی دیگر برای كشورش را نداشت.
بدون تردید اگر آلزایمر و دیگر مشكلات جسمی اجازه می داد، «فرانس» با سربلندی و اشتیاقی بی پایان در مراسم پنجاهمین سال اشغال بوداپست توسط تانك های اتحاد جماهیر شوروی سابق و رهایی ملت خود از قید زنجیرهای استبداد حضور می یافت، اما فرصت نفس كشیدن دیگری را نیافت. نام و یاد او، همواره نزد مردم مجارستان و تمامی فوتبالدوستان زنده خواهد ماند.
او با منچستر يونايتد متولد شده استسرآلكس فرگوسن در 31 دسامبر سال 1941 متولد شد. وي را به عنوان رهبر بلا منازع فوتبال انگلستان ياد مي كنند. در مطلب زير گوشه هايي از زندگي وي را مرور مي كنيم.
نگاهي گذرا بر عملكرد فرگوسن در يونايتد
103 سال پيش باشگاه منچستر يونايتد را به نام نيوتن هيت مي دانستند. لوئيس روكا ، يكي از سهامداران بزرگ منچستر پس از چندي پيشنهاد مي كند تا نام باشگاه به منچستر سانترال تبديل شود و سپس منچستر سلتيك را برگزيدند تا اينكه در نهايت در سال 1878 نام منچستر يونايتد بر اين باشگاه به ثبت رسيد.
فرگوسن در ششم ماه نوامبر سال 1986 ، " ران اتكينسون " را به عنوان مربي فني تيم معرفي مي كند.
او قبل از عزيمت به منچستر يونايتد ، هدايت مستقيم و غيره مستقيم تيمهايي مثل كوبين اس. تي. جان استون، دانفرم لاين، گلاسكو رنجرز، فالكرك و ايريونايتد را به عهده داشته است و البته به عنوان كمك مربي در تيم استرلينگ شاير شرقي، اس . تي ميرن آبردين ( همه از اسكاتلند) نيز فعاليت داشته است. روزي كه فرگوسن به اولدترافورد آمد، مصادف شده بود با يك بحران جدي در باشگاه منچستر يونايتد. آنها از 13 بازي فصل، تنها 3 بازي را برده بودند. در همان سال منچستر توسط ساوتهمپتون و با نتيجه 4 بر يك از جام ليتل وود نيز كنار رفته بود. او به محض ورودش روش هاي متوقف كننده اين شكست ها را فوراً گسترش داد. تاكتيك و نوع حملات منچستر يونايتد در عرض چند ماه كاملاً عوض مي شوند. فرگوسن آن فصل را بدون خريد حتي يك بازيكن جديد به خوبي به پايان رساند و كسب مقام يازدهم جدول براي اين تيمي كه در آستانه از هم گسيختگي بود كار دشواري به نظر مي رسيد. اكنون پيرمرد مجرب انگليس وقتي به سال هاي دور آشنايي با منچستر يونايتد فكرمي كند ، متوجه مي شود كه موفقيت در آن روزها چيزي شبيه به معجزه بوده است.
البته ضعف هاي فيزيكي بازيكنان در آن زمان چيزي نيست كه بتوان انكار كرد و شايد سرآلكس هنوز هم با آن نقطه ضعف هاي تاريخي دست به گريبان است. نقطه ضعف هايي كه ليگ انگلستان هرگز طاقت تحمل آنها را ندارد ومنچسترسال هاي دور، هميشه از اين ضعف قدرت بدني و توجه زياد به تاكتيك تيمي ضرر كرده است.
سرآلكس فرگوسن در اولين فصل مربيگري جدي و رسمي خود با عقد 3 قرار داد به ياد ماندني منچستر را به يك تيم قدرتمند تبديل كرد. استيو بروث، بريان مك كلايو و ويد آندرسون، به منچستر يونايتد ملحق شدند. در فصل 89/1988 ، مقام يازدهمي و در فصل 90/89 كسب رتبه سيزدهمي ، بالاترين بهانه منچستر براي آغاز يك تحول بزرگ بود. كم كم مديران ارشد باشگاه به اين فكر افتادند كه سرآلكس فرگوسن را نه به عنوان يك طراح و برنامه ريز و مدير فني، بلكه رسماً به عنوان مربي ارشد باشگاه منچستر يونايتد برگزينند. آنها در مصاحبه ها اعلام مي كنند كه از توانايي او در هدايت تيم مطمئن هستند. يونايتد همچنان فوتبال را در سايه بدشانسي و شكست دنبال مي كند.
طرفداران منچستر يونايتد ، كم كم به تباني و مسائل پشت پرده باشگاه شك مي كنند. خرج زيادي صورت مي گيرد و نتيجه اي در برندارد. اين مسأله براي انگليسي ها باور كردني نيست. درهمان سال فرگوسن در يك مصاحبه مطبوعاتي ساده ، از تلاش هاي مديران باشگاه تمجيد مي كند و به دفاع از آنها عليه شايعات فساد مالي مي پردازد.
تا اينكه 17 مي سال 1990 سرآغاز دوره شكوهمند پيروزي هاي منچستر يونايتد مي گردد.
آنها كريستال پالاس را با نتيجه يك بر صفر در هم مي كوبند و فاتح جام اتحاديه مي شوند. حالا ديگر طرفداران سراسر خشن منچستري ، دليلي براي شادي دارند. كم كم نام آلكس بر روي پلاكاردهاي طرفداران ديده مي شود. او اكنون فرصت خوبي براي خودنمايي و كسب شهرت دارد. يونايتدي ها اثبات كردند كه توانايي قهرماني را دارند و به اذعان بازيكنان مطرح آن وقت، همه چيز را مديون تلاش هاي فرگوسن بودند.
در سال 1991 ، منچستر يونايتد فيناليست جام باشگاه هاي اروپا مي گردد. آنها در فينال ، بارسلونا را با نتيجه 2 بر يك پشت سر مي گذارند و بار ديگر قطعه اي ديگر از نوار پيروزي هاي انگليس و شياطين سرخ را رقم مي خورد.
به هر حال ، طرفداران هنوز راضي به نظر نمي رسند . آنها موفقيت بزرگتر وحساستري را انتظار دارند، قهرماني ليگ انگلستان، آرزوي ديرينه هواداران منچستر يونايتد بود.
در فصل 92-1991 ، منچستر يونايتد به قهرماني ليگ انگلستان خيلي نزديك شد. اما ليدز يونايتد ، جلوي اين شادي زودرس را گرفت . اختلاف امتياز آنها با منچستر يونايتد بسيار ناچيز بود. آنها در يك فينال ديگر با نتيجه يك بر صفر مغلوب ناتينگهام فارست مي شوند و در جام باشگاه هاي اروپا، ستاره سرخ بلگراد، شياطين سرخ را در مقابل ميليونها چشم شيفته فوتبال ، شرمزده مي كند.
در فصل 93-1992 ، تيم سرآلكس فرگوسن پروازي پر انرژي به سوي موفقيت مي كند ، آنها قهرمان انگلستان مي شوند. منچستر يونايتد 21 سال در انتظار چنين روزي بود و تنها 6 سال بعد منچستر با اقتدار تمام ، هم ليگ انگلستان و هم اف. اي كاپ را تصاحب مي كند. آنها يك سال بعد از آن ، خيلي به فينال نزديك شدند. اما اين استون ويلا بود كه در فينال، يونايتد را با نتيجه 3 بر يك در هم كوبيد.
قهرماني سال 1993 ليگ برتر انگلستان ، بدين معنا بود كه فرگوسن اولين مربي موفق منچستر است و با توجه به قدرت بي نظيرش در هدايت تيم ، بايد همچنان باقي بماند.
از طرفي او دومين مربي جهان پس از يوهان كرايف است كه توانسته مثل بارسلوناي اين مرد هلندي، منچستر را با تفكر اسكاتلندي به قهرماني اروپا برساند.
در شروع فصل 1995، به نظر مي رسيد كه همه چيز به نفع فرگوسن است در ليست برگزيدگان جايزه C.B.E( سي . بي . اي) نام سرآلكس فرگوسن بالاتر از همه اسامي ديده مي شود. او جايزه خود را دريافت مي كند.
درهمان سال منچستر يونايتد در يك خريد جنجالي ، اندي كول را از نيوكاسل خريد.
در 25 ژوئن، حادثه محروميت بزرگ اريك كانتونا ، ضربه سختي به پيكره منچستر يونايتد وارد كرد. او در برخورد شديدي كه با طرفداران كريستال پالاس داشت، فوتبال حرفه اي خود را سال ها با ركود مواجه كرد. فيفا 9 ماه وي را از بازي محروم كرد!
وقتي كه فصل 96-1995 آغاز شد ، منچستر، آندري كانچلسكي، پل اينس و مارك هيوز را در اختيار نداشت. بحران محروميت به طرز بدي دامن گير منچستر يونايتد شده بود.
بازيكناني كه نقش مهمي را در تيم ايفا مي كردند، در زمين ، ديده نمي شدند و از همه مهمتر ، نبودن كانتونا بود كه به وضوح احساس مي شد.
در آن فصل 5 بازيكن زير 21 سال در منچستر بازي مي كردند و تيم بسيار جواني وارد ليگ انگلستان داده شده بود. در همان سال ، سرآلكس فرگوسن مربي برتر دنيا شناخته شد و به گفته خود او ، اين افتخار اوج موفقيت هاي او را تشكيل مي دهد.
در تابستان همين فصل ، سرآلكس فرگوسن در راستاي جوانگرايي تيم ، دست به خريد چندين بازيكن ناشناخته و جوان مي زند.
اولگنار سولسشير، راني جانسون، ريموند واندرگو( دروازه بان)، يوردي كرايوف و كارل پوبورسكي بازيكناني هستند كه در آن تاريخ به منچستر آمدند.
در نوامبر 1996، جشن دهمين سال مربيگري خود را به طور حرفه اي در منچستر يونايتد در حالي برگزار كرد كه منچستر ديگر به يك ابر قدرت در فوتبال باشگاه هاي اروپا تبديل شده بود.
بيشترين ركورد مربيگري از آن سرمت باسبي است. اما پس از گذشت اين همه سال همه مي دانند كه در اين ركورد كسي به گرد فرگوسن نمي رسد. در فصل بعد ، آنها با شكست بورسيادورتموند، بار ديگر فاتح يك جام اروپايي مي شوند و فرگوسن در آن فصل نيز لقب مربي شماره يك جهان را از آن خود مي سازد. در زير به گوشه اي از افتخارات اين پيرمرد اسكاتلندي اشاره مي كنيم:
سال 1980 قهرماني ليگ اسكاتلند
سال 1982 قهرماني دسته اول اسكاتلند
سال 1982 قهرماني جام حذفي اسكاتلند
سال 1983 قهرماني جام حذفي اسكاتلند
سال 1984 قهرماني ليگ اسكاتلند
سال 1984 قهرماني ليگ اسكاتلند ( جام حذفي)
سال 1985 و 1986 قهرماني جام حذفي اسكاتلند
سال 1990 قهرماني جام يوفا
سال 1991 قهرماني سوپر جام اروپا
سال 1992 قهرماني ليگ برتر انگلستان
سال 1993 قهرماني ليگ برتر انگلستان
سال 1994 دو قهرماني پياپي در جام يوفا و ليگ برتر
سال 1996 قهرماني جام باشگاه هاي اروپا
سال 1997 قهرماني ليگ برتر انگلستان
سال 1999 قهرماني ليگ برتر انگلستان
سال 1999 قهرماني جام باشگاه هاي اروپا
سال 2000 قهرماني ليگ برتر انگلستان
سال 2001 قهرماني ليگ برتر انگلستان
فرگوسن ، نابغه تاكتيك هاست. او از هيچ چيزي نمي ترسد و هميشه به آينده فكر مي كند. وي به شانس خيلي معتقد است و هميشه قبل از بازي دست به يكسري كارهاي عجيب مي زند كه در رختكن يونايتدي ها به هيچ وجه خنده دار نيست و همه به اين سلسله مراتب اعتقاد دارند.
او مي گويد:" اگر شما بخواهيد پيروز شويد بايد در دستتان كيفي پر از شانس داشته باشيد!!!
فاكتورمهم او در تيم، مساله سازگاري همه بازيكنان با باشگاه است، او اين مساله را دليل تمام موفقيت ها مي داند. سيستم 4-4-2 هميشه سيستم مطلوب و مورد توجه او بوده است و اعتقاد دارد كه معني 4-4-2 اين نيست كه هميشه طبق قوانين حاكم برآن عمل شود، بلكه تنها شالوده تيم بايد بر پايه اين سيستم قرار گيرد.
در لندن وي را به عنوان مربي دقيقه 90 مي شناسند . او گاهي با يك تعويض ساده تيم حريف را در هم مي كوبد و هميشه به بازيكنانش مي گويد:" به خيلي جلوتر نگاه كنيد، در آن صورت برداشتن چند قدم كار ساده اي به نظر مي رسد."
ضرب المثل معروف اسكاتلندي در قاب مجللي بالاي سر فرگوسن در دفتر كارش است:" بدون زحمت، چيزي به دست نمي آيد."
( No Pain No Gain)
نابرده رنج گنج ميسر نمي شود.
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
بیوگرافی الكساندر پاتو بازیكن تیم فوتبال آث میلان ایتالیا
پاتو متولد دوم سپتامبر 1989 است این بازیكن 17 ساله را به كاكای جدید تشبیه كردهاند. پاتو كه اینترناسیونال را به مقصد سن سیروترك كرده، در دیدارهای دوستانه تیم از تاریخ سوم سپتامبر 2007 حاضر شدو در رقابتهای رسمی از ژانویه 2008 تیم را همراهی نمود اخبار حاكی از آن است كه پاتو قراردادی 5 سال را با میلانیها منعقد ساخته و روزنامه گاتزتا دلو اسپورت اعلام كرد كه مبلغ این قرارداد 20 میلیون دلار بوده است
الكساندرو رودريگز داسيلوا كه در دوم سپتامبر 1989 در پاتو برانكو پارانا به دنيا اومد و به نام الكساندر پاتو شناخته ميشه مهاجمي برزيليه كه طي سال هاي 2001 تا 2007 براي اينترناسيونال بازي كرد. در آگوست 2007 قراردادي رو با ميلان امضا كرد. نام مستعارش"داك" از شهر محل تولدش گرفته شده"پاتو برانكو"(كه يه فارسي ميشه"اردك سپيد").
زندگي كودكي:
او فوتسال را از 3 سالگي در شهر محل تولش آغاز كرد.به زودي تواناييش در تمام ايالت جنوب برزيل پارانا شناخته شد بعد از تشويق شدن به وسيله بسياري از مربيانش او در نوجواني به Porto Alegre, Rio Grande do Sul رفت تا براي بازي در گرميو (تيم محبوبش در كودكي)اقدام كنه اما به هر حال خانوادش تصميم گرفتند كه او بايد براي اينترناسيونال بازي كنه . در سال 2001 در 11 سالگي او به آنجا منتقل شد و به همراه 83 نوجوان ديگر كه مثل او مي خواستند در تيم اول اينترناسينال نامي براي خود دست و پا كنند.
زندگي حرفه اي(Career):
بعد از قرارداي كه درآمد سالانه او رو از 3000 به 25000 دلار مي رسوند و مدت حضورش رو تا 2009 افزايش ميداد و مبلغ آزادي او (مبلغي كه به اضاي حق رضايت نامه داده مي شود) به 23 ميليون دلار رسيد پاتو بالاخره براي شروع كردن بازي در ليگ برزيل آماده شناخته شد.
در اولين بازي او در تيم اصلي در 17 سالگي او تيمش را در برد 4-1 برابر پالميراس كمك كرد(در 26 نوامبر 2006).او سه پاس گل و يك گل در اون بازي داشت. عملكرد او نظرهارو به سمتش جلب كرد و پيشبيني ها و مقايسه ها رو با ديگر سوپراستار برزيلي رونالدينيو به وجود آورد.
پاتو اولين گل اينتر ناسينال در جام باشگاههاي جهان رو در 13 دسامبر در نيمه نهايي برابر الاهلي قاهره به ثمر رسوند كه تيمش رو در پيروزي 2-1 ياري كرد و به فينال مسابقات رسوند. او در نيمه دوم به خاطر مصدوميت پاي راست تعويض شد و جانشين او گل دوم و پيروزي بخش تيمش رو به ثمر رسوند.
قبل از بازي تيمش برابر بارسلونا در بازي نهايي ستاره برزيلي بارسلونا"رونالدينيو" او رو بازيكن بازيكن قابل توجه در فوتبال برزيل معرفي كرد. او در اون بازي درخشان نبود و قبل از اينكه تيمش توسط آدريانو گابيرو گل برتري رو به ثمر برسونه و سبب قهرماني بشه تعويض شد.
او تيم برزيل رو درقهرماني امريكاي جنوبي 2007 در پاراگوئه ياري كرد.كه سبب صعود برزيل به مسابقات جهاني زير 20 سال در كانادا و المپيك 2008 پكن شد.او بهترين گلزن برزيل در اين تورنمنت بود با 5 گل زده.
پاتو با باشگاههاي بزرگ زيادي از جمله ميلان بنفيكا يووه اينتر ليورپول چلسي و آرسنال در ارتباط بود.
ميلان رسما جذب پاتو رو در 2 آگوست 2007 اعلام كرد. مبلغ قرارداد او كمترين ميزان ذكر شده در قرارداد او با اينترناسيونال بود 20 ميليون دلار(14.7 ميليو يورو). با توجه به قوانين فوتبال ايتاليا براي غير اروپايي هايي كه به سن قانوني نرسيده اند پاتو قادر نخواهد بود در ديدار هاي رسمي ميلان تا 3 ژانويه 2008 شركت كند(زماني كه بازار نقل و انتقالات ايتاليا باز ميشود).به هر حال ميلان اجازه دارد از 3 سپتامبر 2007 "يك روز پس از 18 ساله شدنش" او را در تمرينات و مسايقات دوستانه شركت دهد.
او در مجله وردساكر و مچ بهترين بازيكن زير 2 سال جهان انتخاب شد.
افتخارات:
Winner
Campeonato Brasileiro Sub-20: 2006
FIFA Club World Cup: 2006
Recopa Sudamericana: 2007
Brazilian national football team
Winner
2007 South American U-20 Championship
ژنرال خاویر زانتی
نام کامل: خاوير ادلمار زانتي
تاریخ تولد: ۱۰ آگوست سال 1973 (۳۵ساله)
محل تولد: آرژانتین - بوئينس آيرس
قد: 178سانتیمتر
پست: مدافع کناري راست و چپ ، هافبک تدافعی و هافبک هجومی
باشگاه فعلی: اينتر (ايتاليا)
شماره بازیکن در اينتر: 4
تعداد بازی ملی: 117
تعداد گل ملي: 5
باشگاهای قبلی: از سال 1992 تا 1993 در تيم دسته دومي (تللرس رميدوس د اسکالدرا) آرژانتين عضويت داشت که برای این تیم 17 بازی انجام داد و 1گل به ثمر رساند.
از سال 1993 تا 1995 در تیم بانفيلد آرژانتين که برای این تیم 64 بار به میدان رفت و 6 گل به ثمر رساند.
و از سال 1995 تا به حال در تيم اينتر ميلان ايتاليا بازي ميکند که تا امروز ۵۹۴ بازي براي اين تيم انجام داده و ۱۹ گل براي اين تيم زده است
.خاوير زانتي بعد از اينکه در سال 1995 به اينتر ايتاليا منتقل شد پس از درخشش در اين تيم و کسب تجربه لازم به سرعت به بازيکن بزرگي تبديل شد و 4 سال بعد يعني در سال 1999 به عنوان کاپتان اينتر ميلان انتخاب شد.
زانتي با 117 بازي بيشترين بازي ملي را براي آرژانتين انجام داده است و اولين گزينه براي کاپتاني تيم آرژانتين مي باشد.
در ايتاليا به خاوير زانتي لقب تراکتور (Trattore) داده اند. چون خاوير از قدرت بدني و جنگندگي و استقامت و همچنين از سرعت بسيار بالايي برخوردار است.
اين بازيکن تمام نشدني چندين سال بهترين دفاع کناري راست جهان بوده است و در حال حاضر در سن 34 سالگي هنوز هم جنگنده و قدرتمند است.
خاوير در نزد هواداران اينتر بسيار محبوب و دوست داشتني است بسياري از هواداران او را بزرگترين بازيکن تاريخ اينتر مي دانند.
پاداش اين بازيکن وفادار و تأثير گذار در اينتر کاپتاني اين تيم بوده است.
خاوير زانتي درباره حضورش در اينتر مي گويد : " اينتر اولين دري بود به روبه من براي ورود به فوتبال اروپا. من خيلي جوان بودم وقتي آمده بودم و فکر نمي کردم روزي به اروپا بروم از همان روز اولي که به ايتاليا رفتم بي صبرانه دوست داشتم براي اينتر بازي کنم من هميشه سپاسگذار خواهم بود از هواداران اينتر که از روز اول مرا حمايت کردند و هميشه به اينتر وفادار خواهم ماند و فوتبالم را در اين تيم به پايان مي رسانم و هيچوقت اينتر را ترک نخواهم کرد . " تقريبا خاوير هميشه براي اينتر در ترکيب اصلي فيکس بازي کرده است. در طي 9 سال اخير خاوير هيچگاه به خاطر کارت قرمز از زمين اخراج نشده است او در هفده فبريه 1999 بود که براي اولين بار و آخرين بار از ترکيب اينتر به خاطر کارت قرمز اخراج شد او در رقابتهاي کوپا ايتاليا در بازي اينتر در مقابل پارما از زمين بازي اخراج شد.
خاوير زانتي از لحاظ اخلاقي هم بازيکن شايسته اي است او يک مؤسسه خيريه براي کودکان با وضع نامساعد و بي سرپرست در کشورش آرژانتين تأسيس کرد.
خاوير در بندرگاه داک سود و در حوالي بوئينس آيرس متولد شد . و دوران کودکي و نوجواني خود را در اين بندرگاه پشت سر گذاشت.
او هم به مدرسه مي رفت و هم سخت کار مي کرد. خاوير به پدرش در کار بنايي کمک مي کرد. او همچنين در خوار و بار فروشي پسر عمويش کار مي کرد و از آنجا که به فوتبال علاقه زيادي داشت به محض اينکه فرصتي پيدا مي کرد در زمين شيب دار و نامساعدي در حومه شهر به توپ بازي مشغول مي شد.
خاوير علاقه داشت به اينديهپندينته برود و در ليگ جوانان براي اين تيم بازي کند ولي از آنجا که اين باشگاه حضور خاوير را در اين تيم نپذيرفت او به عضويت تيم دسه دومي تللرس رميدوس د اسکالدرا در آمد. و يک سال بعد به تيم دسته اولي بانفيلد پيوست.
او اولين بازي خود را در مقابل ريورپلاته در دوازده سپتامبر 1993 براي بانفيلد انجام داد و اولين گل خود را در رده باشگاهي در مقابل تيم نيو ولز اُلد بوي به ثمر رساند که آن بازي با نتيجه 1-1 به پايان رسيد.
خاوير پس از نشان دادن شايستگي خود و درخشش در تيم بانفيلد از طرف تيمهاي ريورپلاته و بوکا جونيورز پيشنهاد هايي دريافت کرد ولي او در نهايت در سال 1995 به تيم اينتر ميلان ايتاليا پيوست.
او در ۵۹۴ بازي رسمي باشگاهي براي اينتر به ميدان رفت و سومين بازيکن تاريخ اينتر از لحاظ تعداد بازي براي اين تيم مي باشد.
جوسپه برگومي با 758 بازي بيشترين بازي را براي اينتر انجام داده است و فاکتي با 634 بازي دومين بازيکن تاريخ اينتر است.
خاوير پانصدمين بازي حرفه اي خود را براي اينتر در 27 سپتامبر 2006 در مقابل بايرن مونيخ انجام داد.او همچنين صدمين بازي خود در جام باشگاهاي اُروپا را در 22 نوامبر 2006 در مقابل اسپورتينگ پرتقال انجام داد.
کاپتان زانتي همراه با تيم اينتر در 7 تورنومنت معتبر اروپايي توانسته به عنوان قهرماني برسد: قهرماني در جام يوفا در سال 1998 - قهرماني در کوپا ايتاليا در سال 2005 و سال 2006 - قهرماني در سوپر جام ايتاليا در سال 2005 و سال 2006 - قهرماني در سري آ ايتاليا در فصل 2005_2006 و فصل 2006_2007 و ۲۰۰۷-۲۰۰۸.
خاوير در حال حاضر در کنار کامبياسو در پست هافبک بازي ميکند او از زماني که مايکون در ترکيب اينتر قرار گرفته است از دفاع راست به پست هافبک منتقل شده است.
خاوير زانتي از زماني که در اينتر بازي مي کن۱۵ سر مربي را به خود ديده است. او از اين لحاظ تنها بازيکن اينتر است و با تاکتيکهاي ۱۵ مربي مختلف در اينتر بازي کرده است.
خاوير زانتي با تيم اينتر تا سال 2010 قرارداد دارد. خاوير اميدوار است که در همان تيم اينتر فوتبالش را به پايان برساند و کفشهايش را آويزان کند او اگر همينطور ادامه دهد به اسطوره فوتبال اينتر تبديل خواهد شد.
خاوير زانتي در رده ملي هم هميشه براي آرژانتين عالي بوده است. از مهمترين افتخارات او در رده ملي ميتوان به نايب قهرماني در المپيک 1996 آتلانتا اشاره کرد.
او در جام جهاني 1998 و 2002 هم براي آرژانتين بازي کرده است ولي در جام جهاني 2006 با تصميم جنجال بر انگيز خوزه نستور پکرمن از ترکيب تيم آرژانتين کنار گذاشته شد و به جاي او ليونل اسکالوني دعوت شد تا تعجب هواداران و رسانه ها را بر انگيزد.
با انتخاب آلفيو بازيله به عنوان سر مربي آرژانتين بار ديگر زانتي به ترکيب تيم ملي دعوت شد تا در 7 فبريه 2007 در مقابل فرانسه در يک ديدار دوستانه بازي کند.که در آن بازي آرژانتين با تک گل ساويولا به پيروزي رسيد که زانتي در به ثمر رسيدن گل نقش اساسي داشت.
زانتي در رقابتهاي کوپا آمريکا 2007 کاپتان آرژانتين بود. او قبلا در رقابتهاي کوپا آمريکا 1995 و 1999 و 2004 براي آرژانتين به ميدان رفته بود.
زندگينامه شخصي خاوير زانتي:
وقتي خاوير نوزده ساله بود با دختري به نام پائولا آشنا شد که هفت سال بعد با هم ازدواج کردند. در حال حاضر پائولا زانتي براي مربي گري به دانشگاه ميرود و در زمينه عکاسي تخصص دارد.
در 11 ژوئن 2005 خاوير و پائولا صاحب يک فرزند دختر به نام سول زانتي شدند.
برادر بزرگتر خاوير سرجيو زانتي بود که او هم قبلاً در پست مدافع فوتبال بازي مي کرده است.
در حال حاضر خاوير زانتي سفير فيفا براي کودکان نيازمند در آرژانتين مي باشد او همچنين به همراه همسرش پائولا يک مؤسسه خيريه احداث کرده اند.
البته خاوير علاقه داشت که کمکهاي نيکوکارانه او مخفيانه باشد ولي هم وطنش استبان کامبياسو که با او هم باشگاهي بود از اقدامات نيکوکارانه خاوير پرده بر مي داشت.
زلاتان ابراهیموویچ مرد فرصت طلب اینتر میلان.......
نام کامل:زلاتان ابراهیموویچ
زلاتان در ۳ اکتبر ۱۹۸۱ در شهر مالمو به دنیا آمد
ملیت:سوئدی
ملیت دوم:بوسنی
قد:۱۹۲ سانتی متر
وزن:۸۶-۸۴ کیلوگرم
باشگاه فعلی:اینتر میلان ایتالیا
شماره ی پیراهن:۸
زلاتان تا سال ۲۰۱۲ با اینتر قرارداد دارد
باشگاه های قبلی:مالمو(سوئد)-آژاکس(هلند)-یوونتوس(ایتالیا)
سابقه ی حضور در جام جهانی:۲۰۰۲ کره/ژاپن-۲۰۰۶ آلمان
این اسطوره ی فوتبال سال ۱۹۸۱ در شهر مالمو ی سوئد متولد شد.او فوتبال را از سنین پایین شروع کرد.زلاتان در منطقه ای از مالمو به نام "روزنگارد" بزرگ شد."روزنگارد" یکی از مناطق پرخشونت شهر مالمو است اما زلاتان خود را کنترل کرد تا از خشونت دور باشد و به فوتبال روی آورد.وقتی در اوایل دهه ی دوم زندگی اش باشگاه مالمو او را خرید٬او کار خود را خیلی بد شروع کرد و به خاطر رفتار مغرورانه اش به اندازه ی بازیکنان دیگر محبوب نشد.اما منتقدان بیشتر از مردم مالمو او را دوست داشتند.او کارش را در مالمو به صورت یک بازیکن فوتبال کارکشته شروع کرد.در طی فصل ۱۹۹۹-۲۰۰۰ او جایی برای بازی در تیم استانی پیدا کرد.تکنیک های او برای گل زنی به او کمک کرد تا خلاقیت بیشتری پیدا کند.
Mmf(تیم مالمو) پیشنهادهای زیادی برای فروختن "زلاتان"٬ستاره شان٬داشت.سرانجام زلاتان در جولای ۲۰۰۱ به آژاکس رفت.او در قبال ۸۲.۵ میلیون کرون سوئد فروخته شد.در آژاکس بود که او گلی را زد که هرگز کسی آن را فراموش نخواهد کرد٬گل به لیون و سلتاویگو در لیگ قهرمانان.
در آژاکس٬زلاتان شماره ی ۹ را می پوشید.این شماره قبلا توسط ستاره هایی هم چون "نوانکو کانو"٬ "پاتریک کلویورت" و فوتبالیست افسانه ای،"مارکو فن باست"،استفاده شده بود.تقریبا قبل از سال ۲۰۰۱ بود که زلاتان نخستین بازی اش در تیم ملی سوئد را تجربه کرد و او از آن وقت تا کنون در تیم ملی سوئد حضور داشته است.
زلاتان آژاکس را ترک می کند
در سال ۲۰۰۴ زلاتان پیشنهادی برای ترک آژاکس و رفتن به یوونتوس داشت.زلاتان یکی از قدرت هایی بود که به یوونتوس کمک کرد تا جام قهرمانی ایتالیا را در سال های ۲۰۰۴-۲۰۰۵ و ۲۰۰۵-۲۰۰۶ ببرد. او در طی فصل اول حضورش در یوونتوس ۱۶ گل به ثمر رساند.در سال ۲۰۰۶ که قرار شد یوونتوس به دسته ی پایین تر سقوط کند،زلاتان مانند خیلی های دیگر یوونتوس را ترک کرد.
زلاتان به اینتر می رود
پس از سقوط به سری b ،زلاتان ترجیح داد که به اینتر برود.زلاتان ۲۵ میلیون یورو برای این انتقال دریافت کرد.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)