با سلام
گفتم شاید ندیدنت
از خاطرم دورت کنه
دیدم ندیدنت فقط
میتونه که کورم کنه
گفتم صداتو نشنوم
شاید که از یادم بری
دیدم تو گوشم جز صدات
نیستش صدای دیگری
ندیدن و نشنیدنت
عشقتو از دلم نبرد
فقط دونستم بی تو دل
پر پر شد و گم شد و مرد
بعد از تو باغ لحظه هام
حتی یه غنچه گل نداد
همش میگفتم با خودم
نکنه بمیرمـو نیـاد
امروزا محتاج تو ام
من نمیگم دلم میگه
میگه فردا اگه مردم نیای
چه فایده نوشدارو دیگه
===================
خیلی وقت بود که منتظر زلزله بودم ، ولی نه این زلزله که امروز اومد. چیزی که حداقل چند نفر رو با خودش ببره.
اونایی که خودشون راضی هستن به رفتن و دیگه طاقت موندن ندارن. اونایی که از خودکشی نمیترسنو خیلی هم به این کار فکر کردن ولی به خاطر قولی که دادن و قسمی که خوردن موندن و ...
ما محکومیم به زنده ماندن تا شاهد مرگ آرزوهای خویش باشیم
کاشکی یه زلزله دیگه بیاد، از خود آدما بپرسه که میخوان بمونن یا برن![]()