تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 11 اولاول ... 4567891011 آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 107

نام تاپيک: محمد رضا شفیعی کدکنی

  1. #71
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    چراغی دیگر

    درین شبها
    که از بی روغنی دارد چراغِ ما
    فتیله ش خشک میسوزد
    و دود و بوی خِنجیرش، ز هر سو، میرود بالا
    بگو، پیرِ خرد، زرتشت را، یارا
    چراغِ دیگری از نو برافروزد.

    درین شبهای هولِ هرچه در آن رو به تنهایی
    چراغِ دیگری بر طاقِ این آفاق روشن کن
    "یکی فرهنگِ دیگر،
    نو،
    برآر ای اصلِ دانایی!"

    از دفتر "مرثیه های سروِ کاشمر"

  2. #72
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    دلم خون شد

    خدایا!
    زین شگفتیها
    دلم خون شد، دلم خون شد:
    سیاووشی در آتش
    رفت و
    زآن سو
    خوک بیرون شد.

    خطی ز دلتنگی

  3. #73
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض روانشناسی اجتماعی شعر فارسی

    روانشناسی اجتماعی شعر فارسی
    در نگاهی به تخلص ها


    محمد رضا شفیعی کدکنی

    شعر فارسى، به عنوان يكى از برجسته‏ترين و گسترده‏ترين آثار فرهنگِ بشرى، همواره موردِ ستايش آشنايانِ اين وادى بوده است. اين شعر، همان‏گونه كه در حوزه مفاهيم و معانى ويژگيهايى دارد كه آن را از شعر ديگر ملل امتياز مى‏بخشد، در قلمرو ساخت و صورت هم از بعضى خصايص برخوردار است كه در ادبيّات جهان، يا بى‏همانند است يا مواردِ مشابه بسيار كم دارد. مثلاً رديف ـ با وُسعتى كه در شعر فارسى دارد و با نقشِ خلاّقى كه در تاريخِ شعرِ فارسى داشته است ـ در ادبيّات جهانى بى‏سابقه است. بعضى ديگر از خصايص شعر فارسى نيز مشابه اگر داشته باشد، بسيار اندك است.
    درين يادداشت به يكى ديگر از ويژگيهاى شعر فارسى مى‏پردازيم و آن مسأله «تخلّص» است كه به اين وسعت و شمول، كه در شعرِ فارسى ديده مى‏شود، در شعرِ هيچ ملّتِ ديگرى ظاهراً ديده نشده است و اگر هم مصاديقى بتوان يافت در شعرِ زبانهائى است كه تحتِ تأثير شعرِ فارسى و آيينهاى آن قرار داشته‏اند و در حقيقت از درونِ اين فرهنگ و اين ادبيّات نشأت يافته‏اند مانندِ شعرِ تركى و ازبكى و تركمنى و اردو پشتو و ديگرِ شعرهاى آسيائى و همسايه. درين يادداشت، غرضِ ما، بحث درباره زمينه‏هاى روانشناسىِ تخلّص‏هاى شعر فارسى است اما مقدمةً يادآورى بعضى نكات عام را درين باره بى‏سود نمى‏دانيم، زيرا تاكنون گويا كسى به بحث درين باره نپرداخته است.
    با ظهورِ نيمايوشيج و باليدنِ شعرِ جديد پارسى، شاعرانِ "نوپيشه" modern از بسيارى رسوم و آدابِ سنّتىِ شعر فارسى روى‏گردان شدند و يكى ازين سُنَّت‏ها همين مسأله تخلّص بود. در ذهنتان مجسم كنيد اگر قرار بود براى اينهمه "شاعر"ى كه اين روزها در مطبوعات "شعر" چاپ مى‏كنند، تخلّصِ غير مكرّر، انتخاب شود، بر سرِ تخلّصهايى از نوعِ "كفگير" و "خربزه" هم دعوا راه مى‏افتاد تا چه رسد به تخلّصهاى شاعرانه و خوشاهنگى از نوعِ "اميد" و "بهار" كه البتّه همه مكرّرند. ازين بابت هم بايد سپاسگزارِ نيمايوشيج بود كه شاعران را از قيد تخلّص، مثل بسيارى قيدهاى ديگر، گيرم اين نامها، نامهايى دراز و طولانى و غيرشاعرانه باشد مثل مهدى اخوان ثالث يا محمدرضا شفيعى كدكنى يا پرويز ناتل خانلرى.
    امّا گرفتارىِ تخلّص اگر براى شاعران نوپيشه حل شده است براى تذكره‏نويسان و مورخانِ ادبيات ما هنوز حل نگرديده است، به همين دليل شما باز هم مهدى اخوان ثالث را بايد در اميد خراسانى بجوييد و از گرفتاريهاى اين مورّخان و تذكره‏نويسان يكى هم اين غالباً حاضر نيستند كه در برابرِ نام اصلى اين‏گونه افراد، اقلاً ارجاعى بدهند به آن تخلّص شعرى كه "اميدِ خراسانى" است تا خواننده اگر جوياى احوال و آثار اخوان ثالث است در اميد خراسانى آن را بيابد. از كجا معلوم كه همه خوانندگان از تخلّص شاعران، بويژه نوپردازان، اطلاع دارند و بر فرضِ اطلاع، در همه احوال نسبت به آن استشعار دارند. من خودم غالباً ازين نكته غافلم كه روزگارى در جوانى با چنان تخلّصى (سرشك) چند تا غزل چاپ كرده‏ام. بگذريم غرض، بحث ازين گونه مسائل نبود.
    اغلب كسانى كه با شعرِ فارسى سر و كار داشته‏اند و در زبانهاى ديگر خواسته‏اند چيزى در بابِ شعرِ فارسى بنويسند به مسأله تخلّص به عنوان يكى از ويژگيهاى شعرِ فارس
    Last edited by S.A.R.A; 08-05-2007 at 04:20.

  4. #74
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    از پشت این دیوار

    بگذار بال خسته ی مرغان
    بر عرشه ی کشتی فرود اید
    در برگ زیتونی
    که با منقار خونین کبوترهاست
    آرامش نزدیک واری را نمی بینم
    آب از کنار کاج ها
    تنها
    نخواهد رفت
    این منطق آب ست
    قانون سرشاری و لبریزی ست
    سیلاب
    در بالاترین پرواز
    هر گنبد و گلدسته و
    هر برج و باروی مقدس را
    تسخیر کرده از لجن
    از لوش کنده
    این آخرین قله ست
    بیچاره آن مردی که آن شب
    زیر سقف شب
    با خویشتن می گفت
    من پشت تصویر شقایق ها
    و در پناه روح گندم زار خواهم ماند
    من تاب این آلودگی ها را ندارم
    آه
    بیچاره آن مردی که این می گفت
    پیمانه ی لبریز تاریکی
    درین بی گاه
    لبریز تر شده
    آه
    می بینی
    مستان امروزینه
    هشیاران دیروزند
    ای دوست
    ای تصویر
    ای خاموش
    از پشت این دیوار
    در رگبار
    آخر بپرس از رهگذاری
    مست یا هشیار
    زان ها که می گریند
    زان ها که می خندند
    کامشب
    درخیمه ی مجنون دلتنگ کدامین دشت
    بر توسنی دیگر
    برای مرگ شیرین گوارایی
    زین و یراق و برگ می بندند ؟
    منخواب تاتاران وحشی دیده ام امشب
    در مرزهای خونی مهتاب
    بر بام این سیلاب
    خوابم نمی اید
    خوابم نمی اید
    تو گر تمام شمع های آشنایی را کنی خاموش
    و بر در و دیوار این شهر تماشایی
    صد ها چراغ خواب آویزی
    با صد هزاران رنگ
    خوابم نخواهد برد
    وقتی افق با تیرگی ها آشتی می کرد
    خون هزاران اطلسی
    تبخیر می شد
    در غروب روز
    که نام دیوی روی دیوار خیابان را
    آلوده تر می کرد
    باران سکوت کاج را می شست
    در آخرین دیدارشان
    پیمانه های روشنی لبریز
    شب خویش را
    در شط خاموشی رها می کرد
    خواب بلند باغ را مرغی
    با چهچهه کوتاه خود تعبیر ها می کرد
    آن سیره ی تنها که سر بر نرده ی سرد قفس می زد
    آگاه بود ایا که بالش را
    در خیمه ی شبگیر کوته کرده بود آن مرد ؟
    شاید بهانه می گرفت این سان
    شاید
    اما چه پروازی
    چه آوازی
    در برگ زیتونی
    که با منقار خونین کبوترهاست
    آرامش نزدیک واری را نمی بینم
    بگذار بال خسته ی مرغان
    بر عرشه ی کشتی فرود اید

  5. #75
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    نشانی

    من از خراسان و
    تو از تبریز و
    او از ساحل بوشهر
    با شعرهامان شمع هایی خرد
    بر طاق این شبهای وحشت بر می افروزیم
    یعنی که در این خانه هم
    چشمان بیداری
    باقی ست
    یعنی در اینجا می تپد قلبی و
    نبض شاخه ها زنده ست
    هر چند
    با زهر سبز آلوده و از وحشت کنده ست
    این شمع ها گیرم نتابد
    در شبستان ابد در غرفه ی تاریخ
    گیرم فروغ فتح فردایی نباشد
    لیک
    گر کور سو
    گر پرتو افشان
    هر چه هست این است
    یاد آور چشمان بیداری ست
    وز زندگانی
    گرچه شامی شوکران کند
    باری نموداری ست

  6. #76
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    میان جنگل آتش

    چه دل گرفته بهاری
    پرنده ها همه آهن
    نسیم
    موج غباری
    به گوش منتظر طفل روستا نرسید
    میان جنگل آتش
    سرود سریده و ساری
    غروب خسته ی شهر
    بنفشه هایی پیوسته با نخی تاریک
    به روی سنگ مزاری

  7. #77
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    درین شب ها

    درین شب ها
    که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد
    درین شب ها
    که هر ایینه با تصویر بیگانه ست
    و پنهان می کند هر چشمه ای
    سر و سرودش را
    چنین بیدار و دریاوار
    تویی تنها که می خوانی
    تویی تنها که می خوانی
    رثای قتل عام و خون پامال تبار آن شهیدان را
    تویی تنها که می فهمی
    زبان و رمز آواز چگور ناامیدان را
    بر آن شاخ بلند
    ای نغمه ساز باغ بی برگی
    بمان تا بشنوند از شور آوازت
    درختانی که اینک در جوانه های خرد باغ
    در خواب اند
    بمان تا دشت های روشن ایینه ها
    گل های جوباران
    تمام نفرت و نفرین این ایام غارت را
    ز آواز تو دریابند
    تو غمگین تر سرود حسرت و چاووش این ایام
    تو بارانی ترین ابری
    که می گرید
    به باغ مزدک و زرتشت
    تو عصیانی ترین خشمی که می جوشد
    ز جام و ساغر خیام
    درین شب ها
    که گل از برگ و
    برگ از باد
    ار از خویش می ترسد
    و پنهان می کند هر چشمه ای
    سر و سرودش را
    درین آفاق ظلمانی
    چنین بیدار و دریاوار
    تویی تنها که می خوانی

  8. #78
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    مزامیر گل داوودی

    هیچ کس هست که با قطره ی باران امشب
    همسرایی کند و روشنی گل ها را
    بستاید تا صبح
    که براید خورشید ؟
    هیچ کس هست که در نشئه ی صبح
    ساغر خود را بر ساغر آلاله زند
    به لب جوباران
    و بنوشد همه جامش را
    شادی کام گیاهی که ننوشیده از ابر کویر
    ساغر روشنی باران ؟
    هیچ کس هست که با باد بگوید
    در باغ
    آشیان ها را ویرانه مکن
    جوی
    آبشخور پروانه ی صحرا را
    آشفته مدار
    و زلالش را
    کایینه ی صد رنگ گل است
    با سحرگاهان بیگانه مکن
    هیچ کس هست که از خط افق
    گرد صحرا را
    دریا را
    مرزی بکشد
    نگذارد که عبور شیطان
    از پل نقره ی موج
    عصمت سبز علقزاران را
    تیره و نحس و شب آلود کند ؟
    هیچ کس هست در اینجا که بگوید
    من
    روحی هستی را
    در روشنی سوسن ها
    و مزامیر گل داوودی
    بهتر از مسجد یا صومعه می بینم ؟
    هیچ کس هست که احساس کند
    لطف تک بیتی زیبایی را
    که خروس شبگیر
    می سراید گه گاه ؟
    هیچ کس هست
    که اندیشه ی گل ها را
    از سرخ و کبود
    بنگرد صبح در ایینه ی رود
    یا یکی هست
    درین خانه
    که همسایه شود
    با سرودی که شفق می خواند
    بر لب ساحل بدرود و درود ؟

  9. #79
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض انتشار اثر جدید دکتر شفیعی کدکنی

    کتاب "قلندریه در تاریخ" حاصل 41 سال پژوهش های دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در روزهای گذشته از سوی انتشارات سخن منتشر شد . کتاب زبان شعر در نثر صوفیه نیز قرار است بزودی از سوی این مولف منتشر شود .
    Last edited by S.A.R.A; 07-06-2007 at 01:44.

  10. #80
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض سیری در اشعار

    م. سرشک شاعری را با غزل آغاز کرد. وی در سال ۱۳۴۴ با انتشار کتاب «زمزمه ها» و بعدها در مجموعه های دیگر توانایی خود را در سرودن غزل و قالبهای دیگر به خوبی نشان داد. هرچند زمزمه ها در حال و هوای سبک هندی سروده شده است اما تعلق خاطر شاعر به شاعران خراسانی در آن به چشم می خورد.
    کد کنی‌ در اوان‌ جوانی‌ به‌ شعر و شاعری‌ پرداخت‌. وی‌ نام‌ (م‌. سرشک‌) را برگزید و طی‌ آشنایی‌ با ‌نیمایوشیج سبک‌ شعر نو را انتخاب‌ کرد. پس از این او قالب و بیان سنتی را رها کردو به سوی شکل و زبان شعر نیمایی روی آورد و نیز شعر غنایی و تغزلی را تقریبا کنار می گذارد و به شعر اجتماعی و حماسی جدید پرداخت. این تغییرو تحول درمجموعه «شبخوانی» و «از زبان برگ» به خوبی نمایان است.

    نخستین‌ مجموعه‌ های‌ شعر استادکدکنی‌ بنام‌ (شبخوانی) و ( زمزمه‌ ها) در سال‌ 1344 و مجموعه‌ (از زبان‌ برگ‌) در سال‌1347 در مشهد منتشر شد. معروف‌ ترین‌ دفتر شعر شفیعی‌ کد کنی‌ ( در کوچه‌ باغهای‌نیشابور) در سال‌ 1350 منتشر شد و او را به‌ اوج‌ شهرت‌ رساند. سایر آثار وی‌ نیز در دهه‌50 شمسی‌ انتشار یافتند ولی‌ از لحاظ سبک‌ شعری‌ و هنری‌ در در درجه‌ پائین‌ تری‌ ازمجموعه‌ در کوچه‌ باغهای‌ نیشابور قرار داشتند. دکتر شفیعی‌ کد کنی‌ در سالهای‌ پس‌ ازانقلاب‌ اسلامی بیشتر به‌ تحقیقات‌ ادبی‌ و نقد و معرفی‌ متون‌ قدیمی‌ سرگرم‌ بوده‌ است‌ وهمچنان‌ به‌ انتشار اشعار خود ادامه‌ می‌ دهد. سروده‌ (هزاره‌ دوم‌ آهوی‌ کوهی) یکی‌ از ناب‌ ترین‌ اشعار م‌. سرشک‌ است‌ که‌ در زمره‌ ماندگارترین‌ اشعار معاصر فارسی‌ قلمداد شده‌ است‌.
    او با انتشار مجموعه «در کوچه باغهای نشابور» در سال ۱۳۵۰ نشان دادکه به زبان و ساخت و صورت مشخصی دست یافته و شعرش در مسیر تکامل افتاده و راه واقعی خود را یافته است.

    آخرین اثردکتر شفیعی کدکنی مجموعه «هزاره دوم آهوی کوهی» است که در سال ۱۳۶۷ منتشر شد. در این مجموعه شاعر، به ویژه در اشعاری که از دهه شصت به بعد سروده، به زبان تازه ای دست یافته است. ساخت و صورت اشعارش مستحکم تر و موسیقایی تر، زبانش پیچیده تر و اندیشه هایش فلسفی تر شده است و همین امر باعث شده که اشعار او در این دفتر بیشتر طرف توجه خواص قرار گیرد.

    در اشعار دکتر شفیعی‌ کد کنی‌ چند ویژگی‌ به‌ چشم‌ می‌ خورد: شاعر به‌ سنت‌های‌ادبی‌ ایران‌ و اسلام‌ دلبستگی‌ دارد و این‌ رایحه‌ فرهیختگی‌ را در اشعار خود به‌ بهترین‌ نحومنعکس‌ کرده‌ است‌، دیگر اینکه‌ طبیعت‌ و محیط طبیعی‌ استان‌ خراسان‌ را در اشعار خودآشکار کرده‌ و خواننده‌ را با آمیزه‌ای‌ از خاطرات‌ تاریخی‌ خود و طبیعت‌ عبوس‌ خراسان‌ آشنا می‌ سازد. اشعار دکتر کدکنی‌ غالبا رنگ‌ اجتماعی‌ دارد و اوضاع‌ جامعه‌ ایران‌ دردهه‌های‌ چهل‌ و پنجاه‌ شمسی‌ در شعر او به‌صورت‌ تصاویر ، رمزها و کنایه‌ها جلوه‌ گراست.

    ‌استاد شفیعی‌ کدکنی‌ با بهره‌ گیری‌ از پشتوانه‌ غنی‌ زبان‌ و ادبیات‌ فارسی‌ و عربی‌ وانس‌ با زبان‌ دری‌ (زبان‌ دیرین‌ مردم‌ خراسان‌) از چهره‌ های‌ سرشناس‌ شاعران‌ نوپردازمعاصر است‌ و در اشعار خود، جدای‌ از دیدگاه‌های‌ انسانی‌ و اجتماعی‌، پدیده‌های‌ زیبای‌جهان‌ شاعرانه‌ اش‌ را بصورتی‌ دلکش‌ و زیبا به‌ خوانندگان‌ عرضه‌ می‌ دارد.

    او در عرصه تالیف و تصحیح و ترجمه و نقد و تحقیق، بی هیچ تردیدی، چهره ای ممتاز در ادبیات ایران است.

    کتابهای «صور خیال در شعر فارسی»، «موسیقی شعر»، «اسرار التوحید» ودهها کتاب و مقاله دیگر وی امروزه، در زمره آثار مرجع به شمار می روند.
    Last edited by S.A.R.A; 24-05-2007 at 00:03.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •