تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 16 اولاول ... 456789101112 ... آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 153

نام تاپيک: موسیقی بانوان

  1. #71
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض قصه‌هاي از ياد رفته در تالار وحدت نواخته مي‌شود

    گروه موسيقي سنتي خنيا ويژه بانوان،3 تا 5 خرداد، كنسرتي را با عنوان «قصه‌هاي از ياد رفته» در تالار وحدت اجرا مي‌كند.


    در اين برنامه گروه موسيقي خنيا به سرپرستي و خوانندگي«پري ملكي»،مجموعه‌اي از موسيقي دوره قاجار را كه زنان موسيقدان آن دوره، آنها را ساخته و يا خوانده‌اند را بازخواني مي‌كند.




    بنا بر اين گزارش، در اين كنسرت نوازندگاني چون «پديده احرار نژاد»:تار،«رابعه افتخاري»:سه تار،«آوا ايوبي»تارباس و«مريم ملا»:تنبك،«پري ملكي» را به عنوان خواننده همراهي مي‌كنند.




    اين گزارش مي‌افزايد:گروه موسيقي خنيا در سال 1373 به سرپرستي و خوانندگي«پري ملكي»تشكيل شد.اين گروه يكي از گروه‌هاي پيشگام در عرصه موسيقي زنان است كه با انگيزه ايجاد زمينه براي بروز استعدادهاي زنان در حيطه هنر موسيقي شكل گرفت.گروه خنيا از سال 1379 از همكاري نوازندگان و خوانندگان مرد نيز بهره جسته و كنسرت‌هايي به صورت همخواني و همنوازي براي عموم اجرا كرده است. اين گروه از آغاز فعاليت خود تاكنون بيش از 150 اجرا در ايران و ديگر كشورها داشته است.




    «پري ملكي» سرپرست گروه در سه فيلم مستند خسرو سينايي ـ گيزلا، ميان سايه و نور و آوازهاي سكوت و نيز در تنظيم موسيقي صحنه‌ها و تعليم آواز با كيومرث پوراحمد در فيلم شب يلدا همكاري داشته است.




    كنسرت گروه خنيا با عنوان «قصه‌هاي از ياد رفته» ساعت 18 روزهاي فوق در تالار وحدت برگزار مي‌شود
    .

  2. #72
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض آوازهایی‌ که شنیده‌ نشد

    انقلاب‌ که‌ شد، زنان‌ موسیقی‌ ایران‌ هم‌ از متن‌ به‌ حاشیه‌ رانده‌ شدند. بسیاری‌ ترک‌ دیار کردند، عده‌یی‌ هم‌ ماندند، سکوت‌ کردند و به‌ انتظار نشستند تا شاید فضا بازتر شود. این‌ انتظار سال‌ها طول‌ کشید تا اینکه‌ با آغاز دهه‌ هفتاد، آهسته‌ آهسته‌ شرایط‌ به‌ سمتی‌ رفت‌ که‌ بانوان‌ در عرصه‌ موسیقی‌ حضور پررنگ‌تر پیدا کردند و احیای‌ گروه‌های‌ قدیمی‌، تشکیل‌ گروه‌های‌ موسیقی‌ جدید، اجرای‌ آوازهای‌ گروهی‌، برگزاری‌ جشنواره‌ گل‌یاس‌ (ویژه‌ بانوان‌) و...از جمله‌ فعالیت‌هایی‌ است‌ که‌ طی‌ این‌ سالها انجام‌ گرفته‌ است‌. نداشتن‌ بودجه‌، عدم‌ امکان‌ برگزاری‌ کنسرت‌ به‌ صورت‌ عمومی‌، نداشتن‌ سالن‌ تمرین‌ و خیلی‌ چیزهای‌ دیگر از جمله‌ مشکلاتی‌ بوده‌ و هست‌ که‌ زنان‌ طی‌ این‌ سالها با آن‌ درگیر هستند. اما با این‌ وجود آنان‌ هر روز خواستار شرایط‌ بهتری‌ هستند تا بتوانند موسیقی‌ بانوان‌ را از حالت‌ سکون‌ خارج‌ کرده‌ و در این‌ عرصه‌ جدی‌تر گرفته‌ شوند. پری‌ ملکی‌، خواننده‌ و سرپرست‌ گروه‌ خنیا با اشاره‌ به‌ وضعیت‌ موسیقی‌ زنان‌ در سال‌های‌ قبل‌ می‌گوید: «بارها شرح‌ برگزاری‌ کنسرت‌ گروه‌های‌ بانوان‌، برای‌ بانوان‌ را قصه‌وار گفته‌ام‌. اینکه‌ چگونه‌ این‌ کنسرت‌ها با مجوز شفاهی‌ و در زیرزمین‌ یا پارکینگ‌ منازل‌ برگزار می‌شد، اما از سال‌ 76 با به‌ رسمیت‌ شناختن‌ موسیقی‌ بانوان‌ از سوی‌ مرکز موسیقی‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌ و گنجاندن‌ برنامه‌ ویژه‌ بانوان‌ در برنامه‌های‌ جشنواره‌ گل‌یاس‌ و جشنواره‌ بین‌المللی‌ موسیقی‌ فجر آن‌ فضای‌ محدود به‌ فضایی‌ بازتر با امکانات‌ بهتر تبدیل‌ شد. این‌ البته‌ شرح‌ کنسرت‌هایی‌ است‌ که‌ در آن‌ خواننده‌ «زن‌» می‌خواند.» او معتقد است‌ کار برای‌ زنان‌ در حوزه‌ موسیقی‌ از آغاز انقلاب‌ کما بیش‌ در حوزه‌ نوازندگی‌ در ارکسترها و بخش‌های‌ پژوهشی‌ میسر بوده‌ است‌. «اما در سال‌های‌ اخیر حضور بانوان‌ در همه‌ زمینه‌ها پررنگ‌ تر شده‌ است‌، اما باز کافی‌ نیست‌ و البته‌ این‌ روند کند قابل‌ انتقاد است‌.» پری‌ ملکی‌ بزرگترین‌ مشکل‌ زنان‌ در این‌ حوزه‌ را عدم‌ ارایه‌ کارهای‌ تازه‌ می‌داند و می‌گوید: «برگزاری‌ کنسرت‌ خوانندگان‌ زن‌ برای‌ بانوان‌، بیشتر در مناسبت‌ها انجام‌ می‌گیرد. مناسبت‌هایی‌ از قبیل‌ اعیاد مذهبی‌، جشنواره‌های‌ موسیقی‌ و یا به‌ بهانه‌ کمک‌ عواید کنسرت‌ به‌ مراکز خیریه‌. این‌ کنسرت‌ها بازمان‌ محدود و مخاطبان‌ ویژه‌ (بانوان‌) سبب‌ می‌شود تا آهنگسازان‌، ترانه‌سرایان‌، تنظیم‌کنندگان‌ و دیگر دست‌اندرکاران‌ موسیقی‌ اؤر تازه‌یی‌ خلق‌ نکنند. از این‌رو خوانندگان‌ زن‌ به‌ ناچار یا به‌ بازخوانی‌ آؤار گذشتگان‌ می‌پردازند و یا با تغییراتی‌ مختصر همان‌ آؤار گذشتگان‌ را ارایه‌ می‌دهند.» پری‌ ملکی‌ با مقایسه‌ وضعیت‌ زنان‌ در حوزه‌ موسیقی‌ در قبل‌ و بعد از انقلاب‌ می‌گوید: «متاسفانه‌ در قبل‌ از انقلاب‌ شرایط‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ به‌ گونه‌یی‌ بوده‌ است‌ که‌ از «زنان‌» اهل‌ موسیقی‌ به‌ عنوان‌ «ابزار طرب‌» بهره‌کشی‌ می‌شد. گرچه‌ در همان‌ زمان‌ کسانی‌ بودند که‌ چه‌ در زمینه‌ نوازندگی‌، خوانندگی‌ و...با وقار کار می‌کردند، ضمن‌ آنکه‌ می‌سوختند و می‌ساختند.» او آینده‌ روشنی‌ را پیش‌روی‌ زنان‌ نوازنده‌ می‌داند و می‌افزاید: «زنان‌ نوازنده‌ وضعیت‌ بهتری‌ خواهند داشت‌. زنانی‌ که‌ در گروه‌ «کر» فعالیت‌ دارند نیز همین‌ وضع‌ را خواهند داشت‌. فقط‌ زنان‌ خواننده‌، هنوز بخاطر بلاتکلیفی‌ در نحوه‌ فعالیت‌شان‌ راه‌ پر فراز و نشیبی‌ را طی‌ خواهند کرد. گرچه‌ امکان‌ همخوانی‌ وهمنوازی‌ گام‌ تازه‌یی‌ برای‌ حضور پررنگ‌تر آنان‌ است‌ اما بلاتکلیفی‌ و برخوردهای‌ سلیقه‌یی‌ سد و مانعی‌ برای‌ پیشرفت‌ آنان‌ خواهد بود. در حقیقت‌ مسوولان‌ فرهنگی‌ و هنری‌ باید ضوابط‌، مقررات‌ و چارچوب‌هایی‌ را مشخا کنند که‌ ؤابت‌ و پا برجا بماند تا این‌ گروه‌ گروه‌ بانوان‌ تکلیف‌ خود را بدانند یا با این‌ ضوابط‌ و مقررات‌ کنار می‌آیند و یا فعالیت‌ در زمینه‌ موسیقی‌ را می‌بوسند و کنار می‌گذارند. ضمن‌ آنکه‌ حتما در اخبار خواندید که‌ در مراسم‌ افتتاح‌ موزه‌ موسیقی‌، وزیر فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌ از موسیقی‌ آوایی‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از نخستین‌ انواع‌ موسیقی‌ بشری‌ نام‌ برد که‌ «لالایی‌ مادران‌»از آن‌ جمله‌ است‌. پس‌ این‌گونه‌ نظرات‌ می‌تواند راهگشا باشد. خاطره‌ پروانه‌ هم‌ سال‌ هفتادوشش‌ را برای‌ بانوان‌ عرصه‌ موسیقی‌، سال‌ خوبی‌ می‌داند و بسیاری‌ از آنان‌أ آذر هاشمی‌،بهناز ذاکری‌،پری‌ مکی‌ و... بعد از 20 سال‌ سکوت‌شان‌ را شکسته‌اند . خود او سال‌ 76 بعد از سالها انتظار به‌ همراه‌ افلیا پرتو و نوشین‌ عقیقی‌ بار دیگر خواند. خودش‌ می‌گوید: آنها که‌ ماندند از همه‌ چیز محروم‌ شدند و از دسترس‌ دور ماندند. طی‌ این‌ سالها هر بار که‌ کنسرت‌ برگزار می‌کنیم‌،همه‌ استقبال‌ می‌کنند. بانوان‌ کشور می‌آیندو سالن‌ همیشه‌ پر می‌شود. او معتقد است‌ تا آنجا که‌ قانون‌ اجازه‌ بدهد بانوان‌ برای‌ کارکردن‌ هیچ‌ مانعی‌ ندارند. به‌ نظر خاطره‌ پروانه‌ تاسیس‌ هنرستان‌ موسیقی‌ ویژه‌ بانوان‌ مثل‌ روزنه‌یی‌ است‌ به‌ آینده‌. او علاقه‌یی‌ به‌ مقایسه‌ وضع‌ زنان‌ در حوزه‌ هویتی‌ در قبل‌ و بعد از انقلاب‌ ندارد و ترجیح‌ می‌دهد جواب‌ سوؤال‌ ما را هم‌ ندهد. چرا که‌ معتقد است‌ «موسیقی‌ طی‌ این‌ سالها گسترش‌ نداشته‌ است‌. قبل‌ از انقلاب‌ ارکستر 22نفره‌ بانوان‌ داشتیم‌. اما امروز نداریم‌. البته‌ قرار است‌ ارکستر بانوان‌ تشکیل‌ بشود اما این‌ کار نیاز به‌ بودجه‌ ،محل‌ تمرین‌ ، موقعیت‌ و ... دارد. و با توجه‌ به‌ شرایط‌ موجود تو خود حدیث‌ مفصل‌ بخوان‌ از این‌ مجمل‌! خاطره‌ پروانه‌ می‌گوید:بانوان‌ با وجود نداشتن‌ موقعیت‌ آقایان‌ در این‌ عرصه‌ با عشق‌ کار می‌کنند. او معتقد است‌ در سالهای‌ اخیر آزادی‌ نسبی‌به‌ وجود آمده‌ که‌ اگر ادامه‌ پیدا کند،بانوان‌ می‌توانند در این‌ هوا نفس‌ تازه‌ کنند. او در آخر باز هم‌ می‌گوید:اگر قانون‌ اجازه‌ ندهد،زنان‌ نمی‌توانند بخوانند. دکتر ملک‌تاج‌ خسروی‌ جامعه‌شناس‌ و استاد دانشگاه‌ در مورد پررنگ‌تر شدن‌ حضور زنان‌ در حوزه‌ فرهنگ‌، خاصه‌ موسیقی‌ معتقد است‌: «در طول‌ تاریخ‌ زنان‌،با از خودگذشتگی‌،و تحمل‌ سختی‌های‌ بسیار تلاش‌ کرده‌اند تا هویتشان‌ را ؤابت‌ کنند. بیشتر شدن‌ فعالیت‌ زنان‌ طی‌ سالهای‌ اخیر نیز نتیجه‌ همین‌ تلاش‌ و البته‌ بالارفتن‌ تقاضای‌ جامعه‌ برای‌ بیشتر شدن‌ حضور آنان‌ در عرصه‌های‌ مختلف‌ است‌. » وی‌ معتقد است‌:باوجود همه‌ شعارهایی‌ که‌ در مورد برابری‌ حقوق‌ زن‌ و مرد در جامعه‌ داده‌ می‌شود،من‌ سهم‌ برابری‌ برای‌ زنان‌ نمی‌بینم‌. فقط‌ می‌خواهیم‌ تبلیغ‌ کنیم‌. به‌ خودمان‌ نباید دروغ‌ بگوییم‌. زنان‌ می‌خواهند در قوانین‌ بازنگری‌ شود و به‌ مسائلی‌ که‌ جامعه‌ تا به‌ حال‌ به‌ آن‌ بی‌توجه‌ بوده‌،رسیدگی‌ شود. وی‌ معتقد است‌ استقبال‌ بازگشت‌ و حضور بانوان‌ در عرصه‌ موسیقی‌ نیز تقاضایی‌ از سوی‌ جامعه‌ است‌ . مردم‌ هنجارها و نابهنجارها را می‌شناسند و امروز انتظار دارند جامعه‌ فضا را برای‌ زنانی‌ که‌ به‌ فساد رو نیاورده‌اند باز کند. دکتر محمدحسین‌ فرجاد ، آسیب‌شناس‌ اجتماعی‌ نیز افزایش‌ حضور زنان‌ در عرصه‌ موسیقی‌ را پاسخی‌ می‌داند که‌ زنان‌ به‌ نیاز عمومی‌ جامعه‌ داده‌اند. او معتقد است‌ جامعه‌ به‌ موسیقی‌ نیاز دارد و بخاطر همین‌ احساس‌ نیاز است‌ که‌ امروز زنان‌ هم‌ در این‌ حوزه‌ حضور بیشتری‌ دارند. دکتر محمدحسین‌ فرجاد با اشاره‌ به‌ تاؤیر وسایل‌ ارتباط‌جمعی‌ در بالابردن‌ سطح‌ آگاهی‌ زنان‌ می‌گوید:زنان‌ تلاش‌ می‌کنند به‌ حقوق‌ بیشتری‌ دست‌ پیدا کنند. حقوقی‌ مساوی‌ با حقوق‌ مردان‌ . در طول‌ تاریخ‌ زنانی‌ داشته‌ایم‌ که‌ در عرصه‌های‌ مختلف‌ انسانهای‌ موفقی‌ بوده‌اند. امروز هم‌ زنان‌ در سینما خوب‌ درخشیده‌اند چه‌ در نقش‌ کارگردان‌ و چه‌ در نقش‌ بازیگر ،در حوزه‌ موسیقی‌ ،ادبیات‌ و نقاشی‌ هم‌ همینطور... او معتقد است‌:زنان‌ نمی‌توانند به‌ یکباره‌ به‌ تمام‌ هدف‌های‌ خود دست‌ پیدا کنند. باید از طریق‌ عضویت‌ در سازمانهای‌ مربوط‌ به‌ امور زنان‌ فعالیت‌شان‌ را بیشتر کنند. ضمن‌ اینکه‌ قوانین‌ هم‌ نیازمند تغییر وبازنگری‌ در حقوق‌ زن‌ هستند.

  3. #73
    حـــــرفـه ای Babak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    پست ها
    9,154

    پيش فرض

    مگ مگ بابت زحمتی که میکشی و تاپیک رو پر بار نگه داشتی ازت تشکر میکنم

  4. #74
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    خواهش می کنم
    دنبال کردن مووضع تاپیک برای خودم هم جالبه
    امیدوارم به درد بقیه هم بخوره

  5. #75
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض صدای زن، فحشا و دیگر هیچ

    تمام نظام های حکومتی در جهان برای خود خطوط قرمزی دارند که عبور از آنها برابر با مجازات های شدید و بدون ملاحظه است. غالب مردم دنیا نیز با این خطوط قرمز آشنایند و معمولاً بدون اکراه آنها را می پذیرند. اما در نظام جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر خطوط قرمز شناخته شده نظیر تجزیه طلبی، ایجاد شورش و ناامنی، جاسوسی برای بیگانگان، توهین به ادیان و تفرقه افکنی قومی، خطوط قرمز دیگری هم وجود دارد که برای اکثریت مردم قابل فهم نیست. گر چه به مصلحت یا به ضرورت گردن می نهند ولی قلباً با واضعان این خطوط هم داستان نیستند.



    نمایش سازهای ایرانی از صفحه تلویزیون و پخش صدای زن، دو از مورد خطوط قرمز خاص نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که در هیچ کشور دیگری تعریف نشده اند!! بحث بر سر این موضوع البته تازگی ندارد و بسیار فرسایشی هم شده است. از بس چرا و چرا کردیم یادمان رفت بپرسیم این محدودیت ها از کی و چگونه به شکل فعلی درآمدند؟ مبنای آنها چه بوده است و آیا دلایل پیدایش آنها همچنان موجودند یا از بین رفته اند و یا تغییر شکل داده اند؟ پرسش هایی از این دست، ذهن توده مردم و به وِیژه فرهیختگان عرصه فرهنگ و هنر را به خود مشغول کرده است که براستی چرا نمی شود ساز ایرانی را از تلویزیون نشان داد؟ یا صدای زن چه مشکلاتی برای کشور می تواند داشته باشد که اینگونه مته به خشخاش می گذارند؟







    استاد حسین دهلوی که این روزها از بابت اجرای اپرای کودکانه "مانی و مانا" نا امید شده است، می گوید "اولین صدایی که کودک پس از تولد می شنود، صدای یک زن است. چرا بعداً نمی شود صدای زن را به گوش کودک رساند؟" در واقع صحبت استاد ناظر بر حضور آن بعد عاطفی زن در جامعه می باشد، همانطور که هنگام تولد برای فرزندش چنین است. اما مخالفان خوانندگی زنان، رویکردی متفاوت به قضیه دارند. از نظر آنها صدای زن نوعی فحشاست و دیگر هیچ. اینجاست که کار سخت می شود و به اصطلاح بیخ پیدا می کند. چگونه می توان از چیزی دفاع کرد که متهم به فحشاست؟







    چندی پیش حسین علیزاده آهنگساز نامی کشورمان که برای اجرای مجموعه کنسرت هایی به آمریکا رفته بود، برای نخستین بار در برابر دوربین رادیو صدای آمریکا قرار گرفت و در یک نشست یک ساعته گریزی هم به نقش صدای زن در موسیقی ایرانی پرداخت و گفت "نمی توانم به عنوان یک موسیقیدان از صدای زن صرف نظر کنم، چنانکه یک نقاش هم قادر نیست یکی از رنگ های شناخته شده را کنار بگذارد و نقاشی کند." به تازگی هنرمند گرامی علی اکبر شکارچی نیز در یک برنامه رادیویی از شبکه فرهنگ صدای جمهوری اسلامی ایران (31 اردیبشت) موضوع عدم نمایش ساز در تلویزیون و همچنین بحث خوانندگی بانوان را از زاویه دیگری مطرح کرد.


    همگان به یاد داریم که موسیقی تا سال 1367 به هر شکلی ممنوع بود و تنها پس از فتوای تاریخی بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران اجازه یافت در قد و قواره فعلی ظاهر شود. نکته مهم در آن برداشت فقهی این بود که آیت ا... خمینی تشخیص داد بخشی از موسیقی می تواند حرام نباشد و بنابراین بدون ملاحظه، همان بخش را مجاز اعلام کرد. به عبارتی آن برداشت فقهی نشان داد در خصوص حرمت موسیقی، قطعیتی همانند سرقت و آدمکشی وجود ندارد.



    تجربه تاریخی نیز نشان می دهد نگاه سیاه و سفید به برخی مسائل فرهنگی سازگار با واقعیت های زندگی نیست و محکوم به شکست می باشد. برای نمونه مردمان زاگرس نشین شامل آذری، کرد، لر، لک، بختیاری، قشقایی و بویر احمدی از صدها و هزاران سال پیش بنا به سنت فرهنگی خود در شادمانی هایشان می نوازند و پایکوبی می کنند و هیچ گاه بحث زن و مرد را نداشته اند. جالب اینکه همگی این مردمان مسلمانند و توأمان سنت های قومی و مذهبی شان را حفظ کرده اند. اما همین سنت های قومی زاگرس نشینان برای مثال از نظر مردم شهر مذهبی قم ممکن است نوعی فساد تلقی شود. چرا که برخی مذهبی ها نگاهی سیاه و سفید به موضوع دارند. از نظر ایشان بیشتر پدیده های پیرامونی یا حرامند و یا حلال. از سویی دیگر کلیت رقص و موسیقی را حرام می دانند. بنابراین در این طرز تفکر، جایی برای چانه زدن وجود ندارد. اما دیدگاه هایی که مقوله هایی مثل رقص و موسیقی و مشخصاً صدای زنان را تحت شرایطی حرامی می دانند و نه در هر شکلی، تنها روزنه ای هستند که می توان امیدوار بود نوری از آنها برتابد و سرانجام روزی روزگاری زنان پاکدامن سرزمین ایران، گلبانگ سربلندی سردهند و در عین حال کسی نگران فساد هم نباشد.



    لينك مطلب:



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  6. #76
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض هنگامه اخوان:همه اعضای خانه باید بیمه شوند

    اینم سخنهای خانم اخوان :


    در نخستین جلسه اصلاح اساسنامه که با حضور نمایندگان کانون های هشت گانه خانه موسیقی، تشکیل شد. کانون خوانندگان موسیقی ایرانی در این جلسه، پیشنها استفاده از حق بیمه اعضا با سابقه هشت سال و تغییر نوع عضویت در کانون ها را پیشنهاد داد.




    هنگامه اخوان رئیس و نماینده کانون خوانندگان در این جلسه، با پیشنهاد تغییر رتبه بندی در عضویت خانه موسیقی گفت : «در حال حاضرخوانندگانی که وابسته یک و یا عضو پیوسته هستند می توانند از بیمه استفاده کنند.»




    اخوان ادامه داد: «البته به تشخیص رئیس کانون کسانی که صلاحیت داشته باشند می توانند بدون وابستگی یک و بیش از دوازده سال سابقه هم بیمه شوند اما کانون خوانندگان معتقد است بهتر است امکان استفاده از بیمه برای خوانندگانی با سابقه هشت سال هم امکان پذیر باشد. برخی از این نوازندگان در سطح خوبی قرار دارند و درآمدشان کم است این بیمه باید برای آنها هم در نظر گرفته شود. چون بسیاری از آنها به این بیمه بیشتر از برخی استادان وابسته یک یا پیوسته نیاز دارند.»




    رئیس کانون خوانندگان موسیقی ایرانی با اشاره به اینکه می توان به جای اصطلاح وابسته و پیوسته از عناوین مناسب تری استفاده کرد افزود: «این تقسیم بندی می تواند جزئی تر شود و از دوستدار، وابسته دو و یک یا پیوسته به عناوینی مثل متوسط، خوب، عالی و ممتاز تغییر کند. ضمن اینکه کسانی که خوب می خوانند هم بتوانند از بیمه استفاده کنند.»

  7. #77
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض گفت‌وگو با پري ملكي:قصه‌هايي كه از ياد نمي‌روند

    پري ملكي دوست دارد بيوگرافي‌اش همين چند كلمه باشد: «پري ملكي، متولد 1330، شاگردان زيادي در طول 30 سال گذشته داشته و از سال 1373 گروه موسيقي بانوان خنيا را تشكيل داده كه در سال 79 گروه همخوانان «خنيا» هم تشكيل مي‌شود.



    » همين! اما واقعيت اين است كه پري ملكي در طول سال‌هاي فعاليتش در زمينه آواز در موسيقي كارهاي زيادي كرده تا آنجا كه در سال 1381 و در شانزدهمين جشنواره بين‌المللي موسيقي فجر، به خاطر تلاش مستمر در عرصه موسيقي، موفق به دريافت جايزه و لوح قدرداني مي‌شود. او در طول اين سال‌ها بيش از صد كنسرت در ايران و خارج از ايران برگزار كرده كه از مهم‌ترين آنها مي‌توان به كنسرت سال گذشته‌اش در ساختمان يونسكو اشاره كرد.




    در طول مصاحبه ما «منصور ملكي» همسر وي كه از همكاران قديمي و باسابقه مطبوعاتي ما در زمينه فيلم هم به شمار مي‌رود، حضور داشت كه به گفته پري ملكي بزرگ‌ترين حامي وي در تمامي فعاليت‌هاي هنري‌اش بوده است.




    «پري ملكي» طي روزهاي 3 تا 5 خرداد‌ماه در تالار وحدت كنسرتي را با نام «قصه‌هاي از ياد رفته» با گروه بانوان خنيا برگزار كرد. گروهي پنج نفره به همراه نوازنده‌هاي تار، تار باس، كمانچه، تنبك و سه‌تار كه برخي از آنها از نوازنده‌هاي اركستر موسيقي ملي ايران بودند.



    چه شد كه تصميم گرفتيد اين كنسرت را براي بانوان اجرا كنيد؟




    بيشتر به خاطر محتوا، ماهيت و حال و هواي قطعات كه آثاري بودند كه براي بانوان نوشته شده بودند.




    اعضاي گروه شما هميشه ثابت هستند؟




    مي‌شود گفت تقريبا، من يك گروه مختلط دارم و يك گروه مخصوص بانوان كه برخي از اعضاي آنها مشترك است، اما گاه به ما افرادي هم اضافه مي‌شود.




    ايده و اسم «قصه‌هاي از ياد رفته» از كجا آمد؟




    ببينيد من معتقدم زماني كه يك موسيقيدان مي‌خواهد كنسرت برگزار كند، بايد هدف داشته باشد حالا اگر قرار است اين كنسرت براي بانوان برگزار شود حتما بايد حرفي داشته باشد يا حداقل براي من اگر اين‌طور نباشد دوست‌داشتني نيست. دوست ندارم برنامه سطح پايين، معمولي يا تكراري برگزار كنم. هدف من اين نيست كه فقط خانم‌ها بيايند، دو ساعت سرگرم شوند و بعد هم بروند. دوست دارم كه در نهايت چيزي به آنها اضافه شود و وقتي از سالن بيرون مي‌روند احساس كنند كه به دانش موسيقي‌شان افزوده شده. قطعاتي كه براي اين برنامه انتخاب شدند، بيشتر قطعاتي بودند كه كسي آنها را نشنيده و به گوش مردم ناآشناست. اين قطعات مربوط به دوره‌اي خاص بودند، دوره اي كه مردم كمتر از موسيقي به خصوص موسيقي بانوان آن دوره خبر داشتند.




    چه قطعاتي را براي اين برنامه در نظر گرفتيد؟




    «قصه‌هاي از ياد رفته» بر‌مي‌گردد به محتواي كار ما. اين كارها، كارهايي بود كه تاريخ آن مربوط مي شود به اوايل دوره قاجار. كارهايي بودند كه يا توسط خانم‌ها يا براي آنها ساخته شده بودند و خب به هر حال در آن زمان زنان موسيقيدان كم نبودند، چه نوازنده، چه ترانه‌سرا، چه آهنگساز... در آن دوره موسيقي‌هاي اركسترال نبودند. اندروني و بيروني بوده است، يعني موسيقي‌اي كه بزمي بوده، موسيقي بيشتر در خدمت حكومت بوده است. ما چهار قطعه در قسمت اول اجرا كرديم به همراه چند تصنيف از شاعره‌اي به نام «مهستي» مربوط به قرن پنجم و تصانيفي از «سلطان خانم» كه ظاهرا يكي از زنان ناصرالدين‌شاه بوده است، و قطعه‌اي از «سوسوخانم» كه اين خانم در آن زمان نوازنده و معلم تار بوده است و در اواخر عمرش مستخدمه‌اي داشته كه تار او را زير چادرش مي‌گرفته و دست در دست او تا خانه شاگردانش مي‌رفته كه او بتواند به آنها درس بدهد. اين قطعات، قطعاتي بودند كه به هر حال از آن زمان مانده بودند . در قسمت دوم به جز قطعات آوازي، تصانيفي داشتيم از شيدا كه براي خانم‌ها ساخته بوده و قطعات ديگر كه مشخص نبود خواننده يا آهنگسازش چه كساني بوده‌اند.




    اين قطعات را از كجا تهيه كرديد؟




    به هرحال اين قطعات را مي‌شود با كيفيت‌هاي خيلي‌خيلي بد گير آورد. قديم‌ها- حدودا بيست يا بيست و پنج سال پيش- معلمي داشتم كه بسياري از تصانيف قديمي را به من آموزش داد.




    در اين تصانيف قديمي چه ويژگي‌هايي ديديد كه آنها را به جاي آثار جديد انتخاب كرديد؟




    تصانيف قديمي خيلي خالص‌ترند. خيلي بيشتر با احساس‌هاي ما نزديك‌ترند، به زعم من خيلي ماندگارند، انگار تلنگري به آدم مي‌زنند كه ديگر آنها را از ياد نمي‌بري و يكبار شنيدن كافي است تا آنها را براي هميشه به ياد بسپاري. زماني كه من بسياري از اين تصانيف را با شاگردان جوانم كار مي‌كنم مي‌بينم كه چقدر اين قطعات برايشان جالب است، چقدر تازه و جذاب و البته تاثيرگذار است، در حالي كه كارهاي جديد اصلا اينطور نيستند. شايد از هر 100 قطعه جديد، يكي‌اش اين‌طوري بشود كه آن يكي هم برگرفته از حال و هواي قديم است. من نمي‌دانم چرا اين اتفاق افتاده است اما احساسم اين است كه چون الان هيچ چيزي سرجاي خودش نيست اينطور شده. چون در آن زمان آهنگساز سر جايش بوده، خواننده سر جايش، نوازنده و ترانه سرا هم همينطور. همه نمي‌خواستند با يك دست صد تا هندوانه را بلند كنند. ممكن است خيلي از شرايط فعلي از جمله هزينه‌هاي بالاي موسيقي روي اين جريان تاثير گذاشته باشد. اما الان شاهد اين هستيم كه يك خواننده، هم مي‌خواهد آهنگسازي كند، هم بنوازد و ...ببينيد اگر كارهاي قديمي تا اين اندازه خوب از آب در مي‌آمد به اين دليل بود كه محصول حس جمعي بود. يعني هركسي وقتي فكرش را در جمع شكل بدهد طبيعتا به آن انديشه‌هاي متفاوت‌تر و چه‌بسا جذاب‌تري افزوده مي‌شود كه خودشان مي‌توانند دستمايه‌هاي يك كار بهتري را فراهم كنند. در واقع تصنيف‌هاي قديمي كارهاي تيمي خوبي بودند. مثلا تصانيف مرحوم تجويدي يا آقاي خرم واقعا ماندگارند. يعني شما هزار بار هم كه به اين تصانيف گوش كنيد خسته نمي‌شويد. خوب، وقتي هم كه با اين استادان صحبت مي‌كنيد مي‌بينيد كه در آن زمان ترانه سرا كار خودش را كرده، آهنگساز و خواننده و نوازنده هم كار خودشان را. هركسي با حس خودش و از ديد خودش كه در جمع معنا پيدا مي‌كرده به آن قطعه نگريسته است و لذا آن قطعه تا به امروز ماندگار شده است. به هر حال الان اوضاع اينطور نيست، نه تصانيف و نه كنسرت‌ها، شما كنسرت مي‌رويد اما وقتي بيرون مي‌آييد احساس نمي‌كنيد چيزي به شما اضافه شده است. البته در اين دوره هم آهنگسازان خوبي چون آقاي پرويز مشكاتيان داريم كه آثارشان بي نظير است.




    بياييد از زاويه ديگري به كار شما نگاه كنيم. شما در كنسرت «قصه‌هاي از ياد رفته»، يكسري از قطعات را بازخواني و بازسازي كرديد. كاري كه از بس اين روزها زياد شده، وزارت ارشاد قانوني صادر كرده كه ديگر به هيچ آلبوم بازخواني مجوز نمي‌دهد. نگاه شما به بازخواني و اين تصميم ارشاد چطور است؟




    من فكر مي‌كنم تصميم خوبي باشد. به اين دليل كه بسياري از مردم با ترانه‌اي كه فلان خواننده در سال‌هاي خيلي دور خوانده خاطره دارند و تصوير شيريني از آن روزها برايشان مانده، حالا يكي بيايد و به معمولي‌ترين شكل، آن ترانه را دوباره اجرا كند و تمام آن خاطره‌ها را خراب كند. من فكر مي‌كنم تصميم درستي بوده است. اول همين موضوع كه مطرح كردم و دوم اينكه شايد با اعلام اين مطلب، برخي به فكر بيفتند و خلاقيتي، حركتي، تكاني از خودشان نشان بدهند. تا كي تقليد؟ مثلا آقاي افتخاري يا آقاي اصفهاني چرا بايد قطعات قديمي را به آن شكل بازخواني كنند. آن هم در شرايطي كه همه امكانات فراهم است تا شما قطعه جديد داشته باشيد و آهنگ تازه بخوانيد. پس بايد اين كارهاي قديمي را رها كنند.




    با شما موافقم و فكر مي‌كنم كه كار شما مثل بقيه اين بازخواني‌ها نيست، چون اصلا سراغ قطعات آشنا نرفتيد و اتفاقا كنسرتتان به احياي آن قطعات هم كمك مي‌كرد.




    دقيقا همينطور است. بله زماني آثار با كيفيت خوبي وجود دارند مثل قطعات سال 1330 به اين‌طرف، اما كارهاي قبل از آن اصلا وجود ندارند يا با كيفيت خيلي بد وجود دارند. من كنسرتي را چند سال پيش اجرا كردم با نام «تهران 1330» كه در اين كنسرت ترانه‌هايي را از خانم «غزال» كه در سال 1307 فوت كرده اند، اجرا كردم. و جالب اينجاست كه خيلي از موسيقيدانان بزرگ اين خواننده را نمي‌شناختند با اينكه قطعات وي بسيار زيبا و در دوره خودش مدرن بودند و خوب چه بسا اگر دوباره اجرا نمي‌شد، براي هميشه از بين رفته بودند.




    به طور كلي نظرتان در مورد كنسرت‌هاي بانوان چيست؟




    در مجموع ديد خوبي ندارم، چون خانم‌ها بيشتر از اينكه براي شنيدن موسيقي به طور خالص به كنسرت بيايند، براي تفريح مي‌آيند. ديدشان به موسيقي در كنسرت‌ها جدي نيست. نمي‌شود در اين فضا كارهاي سنگين و جدي اجرا كرد و اين اصلا خوب نيست. من اولين زني هستم كه بعد از انقلاب فعاليتم را بار ديگر از سر گرفتم اما ببينيد اغلب كنسرت‌هاي بانوان كيفيت ندارد و مهم‌تر از آن بازتاب ندارد. شما كنسرت برگزار مي‌كنيد اما در سكوت خبرنگاري هم نمي‌آيد تا برنامه شما را ببيند كه بعد بازتاب آن را جايي بخوانيد و براي ادامه كار دلگرم شويد. هنري هم كه بازتاب نداشته باشد، در همان جا دفن مي‌شود، از سويي آهنگسازي هم براي آنها كار نمي‌سازد.




    براي اين كنسرت اسپانسر داشتيد؟




    بله، شركت فرهنگي «رادنوانديش» اسپانسر ما بود. اما متاسفانه براي اجرا در تالار وحدت اسپانسر گرفتن خيلي سخت است، چون حتما بايد يك شركت فرهنگي اسپانسر آن شود و خودتان بهتر مي‌دانيد كه اغلب شركت‌هاي فرهنگي، فقير هستند. اتفاقا دوست داشتم در مورد اين موضوع صحبت كنم. دوست دارم مردم بدانند كه وقتي بليت كنسرتي هفت هزار تومان گذاشته مي‌شود، واقعا شايد به گروه نهايتا دو هزار تومان برسد. كاري به گروه‌هايي كه بليت‌هايي به قيمت‌هاي كلان مي‌فروشند، ندارم. من به خودمان كار دارم كه بعد از اجراي هر برنامه‌اي كه براي نوازنده‌اش حداقل سه چهار ماه وقت برده است، 300، 400 هزار تومان مي‌ماند، آن هم در صورت استقبال مردم از آن كنسرت. اما به هر حال موسيقي عشق و حيات ماست من اينها را گفتم كه لااقل مردم بدانند.




    برخي از كنسرت‌ها به صورت خيريه برگزار مي‌شود كه در كنسرت‌هاي بانوان اين اتفاق زياد مي‌افتد. شما هم كنسرت‌هايي را به اين شكل برگزار كرده‌ايد، نظرتان در مورد كنسرت‌هاي خيريه چيست؟




    من كنسرت‌هاي مختلفي را در اين سبك برگزار مي‌كنم. اين شيوه از كنسرت هم متاسفانه باب شده و دوست ندارم كه فقط و فقط به بهانه خيريه مردم را به سالن موسيقي بكشانم. هر سال كنسرت خيريه‌اي را به نفع مجمع معلولان جسمي رعد برگزار مي‌كنم. چون از نزديك فعاليت و شيوه خرج كردن درآمد كنسرت را ديده‌ام. ديده‌ام كه حساب و كتابشان درست است و به اين افراد معلول رسيدگي بسيار خوبي دارند. آموزش‌هاي مختلف در قالب كارگاه به اين معلولان كمك كرده تا از عضو سالمشان استفاده خوبي بكنند و احساس بي‌فايده بودن را نداشته باشند. امسال تابستان هم برايشان برنامه‌اي برگزار مي‌كنم. از موسسات ديگر هم تا به حال درخواست‌هاي زيادي شده اما تا زماني كه ندانم اين پول واقعا چطور خرج مي‌شود، نمي‌توانم قبول كنم.



    لينك مطلب:



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  8. #78
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض دریا دادور، خواننده با سبکی مخصوص

    دریا در روزهای ۲۸ و ۲۹ ماه مه برابر با هفتم و هشتم خرداد، در تئاتر ژیمناز پاریس کنسرت دارد. او کار خواندن را با سبک اپرا شروع کرد.



    بعدها در زمینه موسیقی باروک و موسیقی قرون وسطی هم تحصیل کرد و آواز ایرانی را هم به علاقه و پشتکار خودش آموخت.



    دریا دادور در یک محیط فرهنگی-هنری بزرگ شده و از کودکی به خواندن علاقه داشته ومی خوانده است.



    او بعد از پایان تحصیلاتش، اپرا میخوانده، کارهایش را طراحی می کرده و آهنگ می ساخته، اما بعد از مدتی احساس کرده که به عنوان یک ایرانی باید در کارش گوشه هایی از فرهنگ خود را نیز وارد کند.



    بنابر این کم کم فرهنگ و ریشه های خود را در کارش وارد کرده و زبان خاص خود را یافته است.



    دریا با استفاده از تکنیک و تمرین توانایی استفاده از رنگهای مختلف صدایش را بدست آورده. او می گوید برای انجام کار هنری هیچ چیز نباید باعث شود که هنرمند از کارش باز بماند.





    منبع : بي بي سي فارسي

  9. #79
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض شهلا ميلاني

    وي فارغالتحصيل هنرستان موسيقي از دانشگاه هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است. دوره آواز كلاسيك را با مرحوم حسين سرشار و خانمها فاخره صبا، اولين باغچه بان و آريا زند به پايان رساند. ضمناً يك دوره نيز در جمهوري آذربايجان تحت نظر خانم روميا كريمووا گذراند و در اپراي تهران به عنوان تك خوان فعاليت داشته است

  10. #80
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض همکاری و همدلی راز موفقیت ما است

    شهلا میلانی ، عضو هیات مدیره کانون خوانندگان کلاسیک گفت : ما باید همکاری ها و همدلی ها را زیاد کنیم ، بدون کینه و ناراحتی و با صمیمیت و محبت ، کنار هم کار کنیم وباید بدانیم که در مقابل هم نیستیم بلکه کنار هم هستیم .


    شهلا میلانی در خصوص راه های فعال تر شدن خانه موسیقی در گفت و گو با سایت خانه گفت: به نظرمن باید انگیزه کار و تحرک را برای موزیسین ها بیشتر کرد و از سوی دیگر مسائل و مشکلات هنرمندان را با صحبت با مسئولین و دولت تشریح کنیم . مردم ما بسیار مشتاق موسیقی هستند اما موارد استفاده آنها بسیار کم است .

    میلانی در ادامه با اشاره به اینکه گردهمایی ها وتجمعات اهالی موسیقی باید بیشتر باشد گفت : ما هنرمندان نبایدغافل از احوال هم نباشیم حتما نباید جلسه جدی باشد بلکه حتی می تواند تجمع دوستانه برای احوالپرسی تشکیل بدهیم الان همه شاخه های خانه از هم بی خبرند حتی خود من بسیاری از اعضای کانونها را نمی شناختم که این خیلی بد است .

    این خواننده موسیقی کلاسیک در باره بازنشسته شدن نوازندگان گفت:این مسئله غم انگیزی است ما هرگز نباید تجربه را نادیده بگیریم درحالی که ما باید به جای تعطیلی ارکستر 10 ارکستر دیگر دایر کنیم .

    وقت کارایی هنرمند زمان پیشکسوتی او است من نمی گویم تقصیر شخص یا نهاد بخصوصی است بلکه کارها از روی بی اطلاعی است .

    مثلا من در خارج از کشور کار گروه کر آتش نشانها را دیدم که بسیار عالی و اشتغال زا بود یا مثلا در آلمان شاگردی دارم که می گوید در اداره انها کارمند از ملیت های مختلف لباس محلی خودش را می پوشد و برنامه در جاهای مختلف اجرا می کند این برای اشتغال زایی خیلی مهم است و به نظر من بهتر است مسئولین کشوری جلسات زیادی با مسئولین خانه داشته باشند ما بایددر جامعه و بین افراد و مسئولین روشن نماییم که موسیقی بخشی از معنویت است.

    وی در ادامه افزود :برخی از اعضا ،خانه را انتفاعی می بینند و درک نمی کنند که اینجا یک نهاد غیرانتفاعی است . به نظر من ما باید همکاری ها و همدلی ها را زیاد کنیم ، بدون کینه و ناراحتی و با صمیمیت و محبت در کنار هم کار کنیم ما در مقابل هم نیستیم بلکه کنار هم هستیم .

    میلانی در پایان با تاکید برتلاش بیشتر برای جاانداختن خانه موسیقی گفت: شناساندن موسیقی به همدیگر ، دعوت از هنرمندان ، اجرای کنسرتهای آموزشی ، بهبود اقتصاد هنرمندان ،تهیه مسکن و مسائل رفاهی و...از اولویت های کاری خانه موسیقی است که امیدوارم با همدلی همه اعضا محقق شود.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •