تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 43 اولاول ... 45678910111218 ... آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 424

نام تاپيک: موسیقی سنتی ایران، میراث جاودان

  1. #71
    پروفشنال a.toraby's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    971

    پيش فرض

    دمتان گرم به صورت اساسی
    ما هم آمدیم

  2. #72
    اگه نباشه جاش خالی می مونه aftabkhanom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    374

    پيش فرض حسين عليزاده :يک مملکت 60-70 ميليوني نمي تواند فقط يک شجريان داشته باشد

    استاد حسين عليزاده:

    اساتيد آواز بايد فکري اساسي کنند تا مشکل استعدادها، کشف شود. چون يک مملکت 60-70 ميليوني نمي تواند فقط يک شجريان داشته باشد.

    در زمينه آواز سنتي مساله آموزش از مهم ترين مسائل است. اما آنچه واضح است اين است که افرادي که در حال حاضر به امر تدريس مشغولند، آنقدر هنرجو دارند که از عهده شان بر نمي آيند. در مورد صلاحيت افراد صحبت نمي کنم. اما قطعا کسي صلاحيت تدريس را دارد که خودش آموزش ديده و هنرمند باشد و بتواند هنرمند بار بياورد وگرنه هرکسي ممکن است تدريس کند و مورد تاييد هم نباشد.
    "عليزاده " در مورد کمبود خوانندگان جوان در موسيقي سنتي ايران گفت: مساله اينجاست که تدريس ناهماهنگ است. در زمينه ساز،هماهنگي بيشتري وجود دارد ، چون بيشتر به آن پرداخته شده است . کتب مختلفي چاپ شده و کلاس هاي آموزشي بيشتري هم وجود دارد. اما ما در حال حاضر حتي در هنرستان ها و دانشگاه ها هم رشته آواز را به طور رسمي نداريم، يعني به عنوان يک واحد اصلي در نظر گرفته نشده است و بيشتر در کلاس هاي خصوصي شاگردان آواز،به تمرين مشغولند
    حسين عليزاده" در ادامه در مورد ضرورت وجود انواع موسيقي در کشور گفت: وجود هر نوع موسيقي به خاطر ضرورت آن پيش مي آيد. اگر فکر مي کنيم داراي فرهنگ غني هستيم، نبايد نگران از دست رفتنش باشيم. ما مدعي هستيم که رهبر کشورهاي اسلامي هستيم. در مورد موسيقي هم اوضاع به همين شکل است. هر نوع موسيقي مخاطب خاص خودش را دارد و اين موضوع بر مي گردد به شناخت فرهنگ شنونده. قرار نيست که همه موسيقي سنتي گوش کنند. هر فردي با موسيقي هاي متفاوت و بسيار خوب مي تواند اوقاتش را پر کند.
    وي افزود: گرايشات مختلف در جامعه وجود دارد و ما قرار نيست که نگران اين باشيم که چرا مردم تا اين حد به موسيقي پاپ توجه دارند. اما زماني که در يک جامعه مردم بيش از اندازه به موسيقي پاپ گوش مي کنند، يعني جامعه اي داريم که از نظر موسيقي مصرف کننده است و فقط با موسيقي روز سر و کار دارد. اين موسيقي ها از نظر چارچوب هاي هنري در هنر موسيقي قرار نمي گيرند، اما در تمام رشته هاي هنري اين مساله وجود دارد که بايد هنر روزمره اي وجود داشته باشد تا مردم عادي هم بتوانند از آن استفاده کنند. اما در زمينه هنر موسيقي که مد نظر ماست، بايد بپذيريم که مخاطبين کمتر و خاصي براي آن وجود دارد . قرار نيست که همه افراد با مقوله هاي هنري ارتباط برقرار کنند. افرادي با اين مقولات ارتباط پيدا مي کنند که زمينه فرهنگي اش را در وجودشان داشته باشند.
    "عليزاده" در ادامه در مورد حمايت هاي دولت از موسيقي گفت: وضعيت موسيقي از نظر حمايت هاي دولتي در شرايط بسيار نامطلوبي قرار دارد. شما دانشگاه ها ، هنرستان ها و کلاس هاي خصوصي را نگاه کنيد، هيچکدام برنامه ريزي درستي ندارند، علت هم اينجاست که خود موسيقي در ايران وضعيت روشني پيدا نکرده است. از نظر دولت وملت ايران، موسيقي در روح و جان مردم جريان دارد. در شرايط بعد از انقلاب مردم از نظر فرهنگي خودشان را وارث اين ميراث مي دانسته اند وخوب وضعيت موسيقي بهتر شد وامکانات بيشتري به آن تعلق گرفت.
    وي افزود: موسيقي را بايد ازجنبه هاي تبليغاتي جدا کرد واگر تمام اين بودجه اي را که براي برگزاري جشنواره هاهزينه مي شود ، از ريشه صرف خود موسيقي و هنرستان هاي موسيقي کرد، هنرستان هاي ما، دچار اين وضعيت نابسامان نخواهند شد و آنوقت اساتيد بزرگي را مي توانند جذب کنند. اين مشکل به خاطر نبود امکانات مادي پيش نمي آيد بلکه بايد محيطي هنري به وجود بيايد. در حال حاضر محيط هاي آموزشي ما بيشتر محيط هايي اداري هستند و در ضوابط و روابط اداري گم مي شوند. با اين وضعيت هم طبيعي است که هنرمندان ميلي به کار کردن نداشته باشند. اما با همه اين احوال افرادي که در زمينه آموزش تعهدي را احساس کنند، اين کار را انجام مي دهند.
    "عليزاده" گفت: من شاگردان زيادي تربيت کرده ام و بعضي از آنها حتي بهتر ازخودم ساز مي زنند. اين افراد در محيط هنرستان يا دانشگاه نبوده اند و به طور خصوصي کار کرده اند. اما محيط خصوصي ما سازگاري بيشتري
    نشان داده است
    وي در ادامه در مورد مسائل اقتصادي که باعث مي شود هنرمندان از مسيرهنري کنار بيافتند،گفت: اين اصلا درست نيست. وقتي واژه هنرمند را در مورد کسي به کار مي بريم، اجازه نداريم بحث مسائل اقتصادي را مطرح کنيم. در مورد موسيقي روز مي توان اين صحبت ها را داشت چون با مسائل اقتصادي رابطه مستقيم دارد و در همه جاي دنيا هم به همين ترتيب است. وقتي ما را جع به هنر حرف مي زنيم جنبه اقتصادي در درجه چندم اهميت قرار دارد. معني اش اين نيست که هنرمند از گرسنگي بميرد، ولي هنرمند صرفا هدفش پول نيست و اين را بايد با توجه به اهداف افراد ،از آنها پرسيد.
    "حسين عليزاده"خاطر نشان کرد: اگر کسي صداقت و شجاعت داشته باشد ، مي تواند با جرات بگويد که من مي خواهم آلبومي درست کنم که پر فروش ترين باشد. خوشبختانه امکاناتش هم هست، مخاطبش هم وجود دارد و مراکز دولتي مانند راديو وتلويزيون هم به صورت شبانه روزي آن را پخش مي کند.
    وي در پايان در مورد موسيقي هايي که از صدا و سيما پخش مي شود گفت: همانطورکه قبلا گفته ام، موسيقي صدا و سيما به بقيه برنامه هايش مي خورد. اگر دقت کنيد مي بينيد در زمينه موسيقي همان قدراشکال وجود دارد که دراداي زبان فارسي. شما هر زماني که يک سريال يا يک گوينده را پيدا کرديد که درست فارسي صحبت کند، مي توانيد توقع داشته باشيد که موسيقي هم درست شود
    منبع : ايسنا
    Last edited by aftabkhanom; 13-06-2007 at 12:19.

  3. #73
    اگه نباشه جاش خالی می مونه aftabkhanom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    374

    پيش فرض


    حسين عليزاده، نوازده تواناي تار و سه تار كه در سالهاي اخير يكي از اعضاي گروه چهارنفره محمد رضا شجريان را تشكيل داده است شاگرداساتيدي چون على اكبر شهنازى، نورعلى برومند، يوسف فروتن، عبدالله دوامى، هوشنگ ظريف و ...بوده است اساتيدي كه عليزاده نه تنها موسيقي بلكه شاگردي را نيزاز آنها ياد گرفته است . اساتيدي كه هيچ كدام افكار متعصبانه اي در موسيقي نداشتند و مي‌خواستندتنها ا فكار شاگردانشانشان را خلاق بار بياورند. به همين خاطر است كه عليزاده در سالهاي اخير تبديل به يك منتقد تمام عيار سياستهاي موسيقي كشور و حتي سيستم آموزش موسيقي كشور شده است

    او خود نيز هميشه در جست و جوى راههاى ديگرى بوده كه ديگران نرفته اند در اين سالها عليزاده استعداد خود را محدود به تقليد و تكرار فرم هاى گذشتگان نكرده و در جست و جوى راههاى تازه تر بوده است .

    عليزاده پيش از اين در هنگام برگزاري بزرگداشت خود با انتقاد از گذشته گرايي در موسيقي ايران خواستار تعطيلي افكار عقب افتاده و بحث‌هاي فرسايشي در موسيقي شده بود . او گفته بود متاسفانه اين تفكر در مراكز آموزشي ماهم رسوخ كرده است. استادان ما فقط به اندوخته‌هاي موسيقي در زمان گذشته تكيه مي‌كنند و جايي براي خلاقيت هنرجويان باقي نمي‌گذارندعليزاده همچنين در سالهاي اخير منتقد سياستهاي متوليان اصلي موسيقي كشور نيز بوده است او زماني با اشاره به اين كه عملكرد مراكز موسيقي تاكنون قانع كننده نبوده است، گفته بود: امروزه در تصميم‌گيري‌هاي مراكز دولتي مشكلي نيست بلكه آنها از يك چيز پروا دارند و آن خود موسيقي است. به گفته‌ي عليزاده، در ايران هنوز به موسيقي با آن حرمت واقعي از طرف دولت و مراكز تصميم‌گير نگاه نمي‌شود. از سوي ديگر تصميم‌گيري‌هاي نهايي، وابسته به تفكراتي است كه صددرصد نمي‌توانند به موسيقي بهاي هنري دهند بلكه بايد مصلحت‌ها، سياست‌ها و ضوابط تحميل شده به موسيقي را مراعات كنند.

    شايد همين مصلحت انديشي ها بودكه باعث شد استاد عليزاده مدت هاي زيادي در انتظار صدور مجوز انتشار سي دي كنسرت مشترك او با گاسپاريان باشدو بالاخره قرار است تابستان امسال اين اثر دوسال پس از اجرا منتشر شود عليزاده اي كه از مدتها قبل در ليست هنرمنداني قرار گرفته كه انتشار آثارشان نيازي به مجوز ارشاد ندارد!

    /ما كارمند نيستيم/

    البته عليزاده در سالهاي اخير نيزهمانند محمدرضا شجريان همواره دلايل قانع كننده اي در باره كمتر بهره مند بودن علاقه مندان موسيقي در ايران از هنرنمايي اش ر ا عنوان كرده است چندي پيش اخباري مبني براجراي عليزاده در ايلام منتشر شد وسپس مديران تالار وحدت از اجراي او دراين تالار خبردادند كه همان مديران بدون دادن توضيحي خبر از لغو اين برنامه دادند البته عليزاده زماني درباره دلايل اجراهاي محدود خود گفته بود : ما كارمند نيستيم كه در يك روند اداري برنامه اجرا كنيم هنرمند هر وقت احساس كند حرفي براي گفتن دارد برنامه مي‌گذارد. حسين عليزاده اگرچه همواره اعتقادداشته كه اجراهاي زياداودر خارج از كشور به معرفي موسيقي و هنر ايران كمك شاياني كرده ودر زمينه‌ي معرفي مثبت ايران در خارج از كشور سينما و موسيقي نقش قابل توجهي داشته‌اندامادرسالهاي اخير پس از اجراهاي خارج قرار بود كه در داخل نيز برنامه بگذارد اما شرايط لازم براي او دراين سالها كمتر مهياشده است .

    او زماني خطاب به علاقه مندان خود گفته بود سي و پنج سال است كه بر روي موسيقي تلفيقي اجراي برنامه دارم كه شما بسياري از آنها را نديده‌ايد، چون ساليان سال در خارج از كشور كنسرت داده‌ايم . شما نگاه به وضعيت فعلي نكنيد كه فضا بهتر شده است چون در يك دوره، اصلا موسيقي مشكل داشت و همه‌ي هنرمندان نمي‌توانستند كنسرت دهند. اشاره عليزاده به زماني بود كه برخي موسيقيدانان مجبور به مهاجرت اجبارى شدند . در آن زمان عليزاده به آلمان رفت و از اين فرصت نيز براى آموختن هر چه بيشتر استفاده كرد

    /تلويزيون :نه به آگاهي /

    عليزاده همانند ديگر هنرمندان موسيقي از نوعي ديگر منتقد تلويزيون بوده است : هر نوع موسيقي كه توام با افكار هنري باشد به شنوندگان آگاه نياز دارد اما آيا در اين شرايط راديو و تلويزيون نقش آموزنده‌اي براي جامعه را ايفا مي‌كنند يا خير! و آيا قدم در راه آگاهي‌ مردم بر مي‌دارند يا نه! از نظر عليزاده هر چه اطلاع رساني و آگاهي بخشي هنري در جامعه بيشتر شود مردم مشتاق‌تر شده و به جريان‌هاي هنري گرايش مي‌يابند

    /مصائب اجراي يك استادتار/

    عليزاده دوسال پيش در هنگام اجراي مشترك با گاسپاريان با اين انتقاد خبرنگاران مواجه شده بود كه نبايد در زير نام هنرمندي چون عليزاده اسامي شركت‌هاي چيپس و پفك و ماست قرار داشته باشد او هم در جواب گفته بود : مادر كشوري زندگي مي‌كنيم كه بايد بيش از پيش به هنر بها داده شود اما با تاسف مسايل هنري در درجه چندم اهميت قرار دارند آنهم با يكسري سلايق خاص. در دنيا متداول است كه دولت‌ها به برگزاري كنسرت كمك مي‌كنند اما در ايران مركز موسيقي از برگزاري كنسرت‌ها درصد مي‌گيرد!.

    عليزاده هميشه آرزو داشته است كه انجمن موسيقي و مركز موسيقي خود اسپانسر كارهاي هنري شوند

    /حسين عليزاده :ساعات اميدواري/

    بااين وجود عليزاده هيچ گاه نااميد نبوده است چون همواره اعتقادداشته كه اگر درمقاطعي از تاريخ نابساماني‌هاي زيادي درباره موسيقي ديده مي‌شود گذراست، از نظر او آنچه در اين ميان جاويدان مي‌باشد هنر است اين شعار نيست چون آينده را با وجود جوانان مستعدي كه الان مشغول فعاليت‌هاي هنري هستند خوب خواهيم ديد. هر چند كه ممكن است دوران برزخي را پشت سر بگذاريم اما به طور حتم در آينده چهره‌هاي خوب و مستعد موسيقي معرفي خواهند شد


    منبع : ايسنا
    Last edited by aftabkhanom; 13-06-2007 at 12:29.

  4. #74
    اگه نباشه جاش خالی می مونه aftabkhanom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    374

    پيش فرض هويت گمشده

    گزارش از ايرج نظافتي
    پشت ويترين پر زرق و برق مغازه هاي فروش كاست و سي دي متوقف مي شوي. انواع كاست هاي موسيقي با نام هاي متفاوت و عجيب و غريب به چشم مي خورد. از سنتي تا پاپ و محلي و با كلام و بي كلام، از جاز تند غربي تا تكنوازي هاي آرام و متين ايراني و خلاصه همه رقم كاست وجود دارد. كاست هايي با اين عناوين: «پنجره عاشقي»، «بگو دوسم داري»، «عشق است»، «واي از چشات»، «اگه بخواي»، «ديوونه»، «آه امشب»، «يادته»، «خواب خيس گريه ها»، «مشكي رنگ عشقه»، «بنيامين 85» و...
    كاست هاي فوق كه از نوع موسيقي پاپ هستند، با مجوز رسمي از مراكز مربوطه در اختيار جوانان قرار دارد.
    نكته قابل تأمل اين است كه برخي از اين آثار آنچنان پا را از حريم معيارهاي ايراني و اسلامي فراتر گذارده اند كه تمامي آثار مبتذل را دور زده و گوي سبقت را از هنرمندان لوس آنجلس نشين ربوده اند.
    انتشار اينچنين آثاري كه در پي برخي فضاسازي هاي فرهنگي در دهه اخير به وقوع پيوست، تاكنون ادامه دارد و بارها و بارها انتقادات هنرمندان برجسته و متعهد و كارشناسان موسيقي را درپي داشته؛ به شكلي كه بسياري از كارشناسان موسيقي معتقدند ادامه اين روند و اشاعه بي حساب و كتاب آثار نازل و سطح پايين از موسيقي در جامعه به ذائقه شنيداري مردم لطمه وارد مي كند و گوش ها را به شنيدن موسيقي هاي بي محتوا عادت مي دهد. براي اطلاع از وضعيت موسيقي و نحوه اعطاي مجوز به كاست هاي موجود و اظهارات اساتيد و صاحب نظران موسيقي، همراه اين گزارش باشيد.
    در بازار موسيقي چه مي گذرد؟
    به يكي از فروشگاه هاي عرضه آثار موسيقي مجاز در ميدان انقلاب مي روم. متصدي اين فروشگاه از رونق و استقبال بيش از حد از موسيقي پاپ مي گويد: «شايد باور نكنيد بيش از 90 درصد مشتريان ما را جواناني تشكيل مي دهند كه كاست هاي پاپ را خريداري مي كنند؛ اما اغلب خريداران كاست هاي موسيقي سنتي افراد ميانسال و يا تعداد معدودي از جوانان علاقمند هستند. موسيقي پاپ نه تنها كاست هايش بلكه پوسترهاي تبليغاتي اش هم به فروش مي رسد.»
    وي درباره آثار موجود در زمينه موسيقي پاپ مي گويد: «خود من به شخصه موسيقي پاپ را نمي پسندم و تمايل زيادي به شنيدن آن ندارم؛ چرا كه متأسفانه اغلب آثاري كه اخيراً منتشر مي شوند، نه در زمينه نوازندگي و نوع آهنگ و ملودي داراي تكنيك هاي بديع و خلاق هستند و نه اشعار آنها از محتواي درست و اثرگذاري برخوردار است و نه حتي خواننده آن صداي دلپسند و جذابي دارد. دليل استقبال از اين نوع موسيقي هم شايد جوان پسندبودن و پرتحركي آن باشد. البته به نظر من در اشاعه و گسترش اين نوع موسيقي، مسئولان مربوطه هم دخيل هستند؛ از اين جهت كه توليدات موسيقي پاپ آنقدر بالاست كه به هيچ عنوان قابل مقايسه با توليدات موسيقي سنتي و يا محلي و كلاسيك نيست و همين موضوع در بحث فروش هم قابل ملاحظه است و توليد بيش از حد اين آثار، موسيقي سنتي را به حاشيه كشانده است.»
    ناكجا آباد موسيقي كنوني پاپ
    «الهام نامجو» از دانشجويان دانشگاه تهران است كه از دوستداران موسيقي سنتي و پاپ بحساب مي آيد. او درباره سبك فعلي موسيقي پاپ مي گويد: «به نظر من اين نوع موسيقي پاپ كه امروزه عرضه و توليد مي شود، نه تنها به موسيقي اصيل لطمه وارد كرده؛ بلكه خود موسيقي پاپ را هم به انزوا كشانده است. راه در پيش گرفته شده توسط موسيقي كنوني پاپ در كشورمان به ناكجاآباد ختم مي شود؛ چون نه اشعارش مفهوم درستي دارد، نه آهنگ جذاب و حرفه اي و نه صداي زيبايي را مي شنويم. فقط يك نوع خوراك براي برخي از جوان ها فراهم كرده تا گاه به بي فرهنگي و بي هويتي دامن بزنند و شلوغ كاري راه بياندازند. اگر دقايقي در ترافيك سنگين تهران مانده باشيد، و آهنگ هاي پخش شده از ضبط صوت اتومبيل برخي از اين دست جوان ها را بشنويد، آنوقت است كه از اشاعه اين چنين آثار بي محتوايي تاسف مي خوريد.»
    وي با اشاره به اينكه موسيقي بايد پيام خاص هنري داشته و از هويت ايراني برخوردار باشد، مي گويد: «متاسفانه در كنار اشاعه اين نوع از موسيقي كه با نام «پاپ» عرضه مي شود، اساتيد برجسته و هنرمندان تواناي موسيقي ايراني هم به كم كاري و گوشه نشيني مشغولند و اگر آثاري هم ارائه مي كنند، گاه در مقايسه با كارهاي قبلي آنها تنزل كيفي دارد؛ به گونه اي كه برخي از اين آثار كه توسط هنرمندان برجسته عرضه گرديده، نتوانسته در دل جوانان راه پيدا كند. البته افرادي همچون «عليرضا افتخاري» يا «محمد اصفهاني» اگر موفقتر از خوانندگان پاپ و سنتي عمل كردند، به اين دليل است كه ضمن استفاده از اشعار بامحتوا و بامسما به تلفيق زيبا از پاپ و سنتي پرداختند و توجه جوانان را به اين نوع موسيقي جلب كردند كه به نظر من ارائه اين چنين آثاري رويكردي جدي به موسيقي ايراني را در جامعه رقم زد و بايد مورد حمايت هم قرار بگيرد.»
    وي از انتشار برخي از آثار موسيقيايي در دولت كنوني اظهار تاسف مي كند و با اشاره به يكي از كاست هاي مجاز موسيقي كه اخيرا منتشر شده، مي گويد: «تا آنجا كه بنده اطلاع دارم، اين خواننده اولين كاستي كه اجرا كرد، به دليل ابتذال در شعر و آهنگ مورد تصويب وزارت ارشاد در زمان دولت قبلي قرار نگرفت؛ اما متاسفانه در دوران كنوني از صافي مجوز اين وزارتخانه عبور كرد و با تيراژ بالايي عرضه گرديد. اي كاش مسئولاني كه مجوز انتشار اين اثر را صادر كرده اند، به طور شفاف پاسخ دهند كه چه محتواي مثبت و اثرگذاري در شعر، آهنگ و يا صداي اين اثر ديده و شنيده اند كه به راحتي مجوز آن را صادر كرده اند.»
    «محمد ناصريان» از دانشجويان رشته موسيقي سنتي است كه ساز تخصصي او ني و تار مي باشد. در پاسخ به سوالم درباره وضعيت موسيقي پاپ و گسترش آن در جامعه، مي گويد: «موسيقي پاپ تعريف خاص خود را دارد و از چارچوب ها و معيارهاي مشخصي برخوردار است و در بسياري موارد حتي با برخي آثار كنوني كه به نام پاپ ارائه مي شود، در تناقض است. متاسفانه بسياري از اين خوانندگان تمام تلاششان اين است تا اداي خوانندگان قبل از انقلاب و هنرمندان مبتذل خوان لوس آنجلس نشين را درآورند و جالب است كه آثار آنها از نظر كيفي و كمي بسيار پايين تر از موسيقي هاي لوس آنجلسي است.»
    اين دانشجوي رشته موسيقي در ادامه مي گويد: «مسئولين در سال هاي گذشته براي مقابله با تهاجم فرهنگي به هر اثري مجوز دادند و سياست تساهل و تسامح تمام بندها را به آب داد و معيارها و ارزش هاي معنوي موسيقي را به هم ريخت؛ به شكلي كه الان به خوبي مي بينيم آن راه در پيش گرفته شده تا چه حد غلط بوده است. مثلا يكي از شيوه هايي كه براي اخذ مجوز در دوران قبلي مرسوم گرديد، اين بود كه خوانندگان در آثار خود يك آهنگ را به نام ائمه طاهرين عليهم السلام مي خواندند و براساس آن، مجوز فعاليت و انتشار كل آهنگ هاي يك كاست را دريافت مي كردند؛ درحالي كه اگر به شعر و موسيقي همان آهنگ كه مربوط به ائمه اعلام گرديده بود، توجه مي كرديد، مي ديديد كه هيچگونه ارتباطي با آن امام(ع) ندارد؛ اين روند، فقط ترفندي بود براي اخذ مجوز به نظر من مسئولين كنوني بايد در امر نظارت دقت بيشتري اعمال نمايند و به دام هاي قبلي نيفتند.»
    گفتگو با استاد شهرام ناظري
    از «شهرام ناظري» مي توان به عنوان نماد يك هنرمند موفق ايراني در گستره جهاني ياد كرد كه فعاليت ها و كنسرت هاي موسيقي و استعداد هنريش از كوچه پس كوچه هاي كرمانشاه آغاز و به ميادين و فستيوال هاي هنري جهان استمرار يافت. او در طول دوران فعاليت هاي هنري، مبدع سبكي تازه و راهي نو در عرصه موسيقي اصيل ايراني بوده و يكي از معدود خوانندگاني است كه قوي ترين تاثير را در مخاطبين خود داشته و لحن كلام او الگوي تقليد خيلي از خوانندگان زمان حاضر بوده است. اين هنرمند با تسلط كاملي كه بر موسيقي سنتي و احاطه اي كه بر ادبيات ايران دارد، توانسته تاثيري بسزا در گسترش موسيقي سنتي ايراني داشته باشد. براي اطلاع از ديدگاه هاي اين استاد موسيقي به منزلشان مي روم.
    «شهرام ناظري» درباره موسيقي پاپ مي گويد: «من فكر مي كنم بايد همه نوع موسيقي در يك جامعه وجود داشته باشد و اين جامعه بايد به يك رشد ايده آل فكري و فرهنگي برسد تا بتواند قدرت تشخيص و انتخاب پيدا كند. درباره موسيقي پاپ مشخص است كه شخصي مثل من با اين طرز تفكر و ديدگاه نمي تواند اين نوع موسيقي را بپسندد و آن را قبول كند؛ اما از طرفي هم نمي توانم بگويم كه نبايد وجود داشته باشد؛ چون اين هم يك نوع موسيقي است اما باعث تأسف است كه جامعه اي مثل ايران با اين تمدن ارزشمند و قدمت ها و اصالت هاي بزرگ و پشتوانه اي پرصلابت در زمينه موسيقي دچار تزلزل فكري و فرهنگي شود. به اين شكل غيرطبيعي و افراطي كه اجتماع امروز ما به طرف شنيدن موسيقي هاي سطح پايين، بي محتوا، خاطره انگيز و دست هفتم رفته، اتفاق مباركي نيست.»
    استاد ناظري به موسيقي در اوايل انقلاب اسلامي اشاره مي كند ومي گويد: «ما در بعد از انقلاب، عالي ترين نوع موسيقي ايراني را به جامعه عرضه كرديم. بهترين نوع موسيقي توسط هنرمندان توانا به اجرا درآمد. در واقع در آن سالها جوانان و مردم با موسيقي درست و اصيل خودشان آشتي كردند. آن نوع موسيقي هم قدرت تأثيرگذاري فراوان داشت و هم اعتماد مردم را به موسيقي جلب كرد؛ يعني مي خواهم بگويم كه ما با هزار زحمت اين موسيقي را با چنگ و دندان نگه داشتيم و از انحراف و تنزل آن جلوگيري كرديم. به عنوان مثال شما اگر آثار مرا بررسي كنيد، حتي يك لحن مبتذل يا يك شعر و موسيقي سطح پايين در آن نمي بينيد. اما درحال حاضر بنده نه موافق موسيقي خاطره انگيزم و نه بازاري، نه موسيقي سنتي سطح پايين را دوست دارم و نه به موسيقي پاپ علاقمندم.»
    آهنگ هاي زييايي همچون «ايران اي سراي اميد»، «از خون جوانان وطن لاله دميده» با صداي استاد شجريان؛ «كجاييد اي شهيدان خدايي، مردان خدا، آتش درنيستان، گل صدبرگ و... با صداي استاد شهرام ناظري از يادگاران طلايي دوران اوايل انقلاب اسلامي هستند.
    «پرويز مشكاتيان» از آهنگسازان برجسته كشورمان كه آثار او با صداي شجريان، ناظري و ايرج بسطامي زبانزد هنردوستان است، ضمن بيان اينكه جوانان نسبت به موسيقي سنتي بيگانه هستند، مي گويد: «متأسفانه به دليل اعمال سياست هاي غيرعلمي در حوزه موسيقي، جوانان و علاقمندان نسبت به موسيقي سنتي بيگانه اند كه به نظر من اجراي شيوه هاي نادرست درعرصه موسيقي عامل ناشناخته ماندن حوزه موسيقي سنتي ايران شده است.» مشكاتيان بر لزوم تحقيق و پژوهش درعرصه موسيقي سنتي تأكيد مي كند: «صدا و سيما به عنوان يك رسانه ملي به دليل گستردگي مخاطب بايد با برپايي سلسله نشست هاي پژوهشي به معرفي انواع موسيقي ايراني بپردازد؛ چون فرهنگ و تمدن يك كشور بر مبناي موسيقي و ديگر هنرها شكل مي گيرد.»
    گفتگو با استاد عليرضا افتخاري
    به ديدار استاد «عليرضا افتخاري» هنرمند نام آشناي موسيقي كشورمان مي روم. افتخاري ضمن بيان اينكه بايد به كار بيشتر با كيفيت بهتر بپردازيم؛ مي گويد: «ما اهل عشق و رنجيم و نبايد فقط اهل حرف باشيم؛ اما متأسفانه بايد اذعان داشت كه كم كاري بسياري از اساتيد موسيقي سبب گرديده تا موسيقي سنتي متضرر شود. درحالي كه ما بايد با جامعه جهاني همگام باشيم؛ مثلا وقتي مسئله هسته اي را دنبال مي كنيم و مي خواهيم مطابق دنياي امروزي پيش برويم، بايد در ابعاد موسيقي هم به روزتر باشيم؛ چون تماشاگر زندگي نيستيم بلكه بازيگر اصلي اين عرصه ايم.»
    افتخاري به عملكرد هنرمندان موسيقي درسال هاي اخير اشاره مي كند و مي گويد: «وقتي كه ما ضعيف عمل مي كنيم و هنوز كارهاي ما تداوم پيدا نكرده، نبايد از اين وضعيت هم گله مند باشيم.»
    افتخاري به عملكرد هنرمندان موسيقي درسال هاي اخير اشاره مي كند و مي گويد: «امروز متأسفانه يا خلاقيتي وجود ندارد يا كمتر به چشم مي خورد. خلاقيت درسايه خودشناسي به وجود مي آيد و اگر خودشناسي باشد قطعا روحيه كار هم پيدا مي شود و عشق به كار سرلوحه فعاليت هاي موسيقي قرار مي گيرد و آنوقت است كه هم با ذائقه مردم بهتر آشنا مي شويم و هم مي دانيم كه بايد چه كار كنيم.»
    روزنامه كيهان

  5. #75
    اگه نباشه جاش خالی می مونه aftabkhanom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    374

    پيش فرض استاد شجريان: با غزل زندگي كرده ام ...

    نوشتن مقدمه براي گفتگو با هنرمند نام آوري چون شجريان سهل و ممتنع است. واژه استاد هم براي او به کار نمي برم به همان دليلي که او در مراسم بزرگداشت جليل شهناز و در حضورش گفت که واژه استاد را آنقدر بي جا و بي مورد به کار برده اند که براي شهناز اين لقب کم است. شجريان خواننده و هنرمندي است که شايد وجوه هنري او در اين بعد (آواز) بارزتر و نمايان تر شده باشد وگرنه صاحبدلي اهل ذوق که خوشنويسي ، عکاسي ، ورزش و... از ديگر دلمشغولي هاي او و گذشته از آن از ديگر هنرهاي اوست.
    خوانندگي هم مي توانست در کنار ديگر هنرهايش مطرح شود، اما اينک او به عنوان يکي از خوانندگان صاحب سبک تاريخ موسيقي ايران به شمار مي رود. دل نگراني هاي شجريان براي موسيقي و کمرنگ شدن آواز در آثار امروزي در قالبهاي مختلف کنسرت ، آلبوم و حتي تدريس موجب شد تا کمر همت ببندد و کارگاه هاي آواز را دو مرتبه فعال کند. صحبت و مطلب درباره اين کارگاه ها زياد گفته و نوشته شده است ، اما به قول او نتايج اين کارگاه ها را بايد در سالهاي آينده و شايد در نسلهاي بعد جستجو کرد. به هر حال در زمان برگزاري يکي از اين کارگاه ها مجالي پيش آمد تا با محمدرضا شجريان گفتگويي انجام دهيم. در اينجا لازم مي دانم از همراهي جناب حميدرضا نوربخش (خواننده و مديرعامل خانه موسيقي) که در انجام اين مصاحبه مساعدت کردند، سپاسگزاري کنم.

    جناب استاد، در حال حاضر شرايط موسيقي کشور را چگونه مي بينيد؟ منظور از اين شرايط وضعيت کلي براي آموزش ، اجرا و ديگر موارد مربوط به جريان موسيقي است.
    محيط مناسبي براي رشد نيست. همين علاقه مندان و فعالاني هم که وجود دارند و تلاش و تکاپوي آنها با همه مسائل و مشکلاتي که هست جاي شکرگزاري دارد. با وجود برخي خانواده هاي مخالف موسيقي ، تامين نبودن منابع مالي جوانان مشتاق ، گرفتاري هاي مختلف و... حضور و فعاليت هنرمندان و هنرجويان را بايد پاس داشت.

    براي اعتلاي موسيقي و نماياندن راه درست و راهنمايي مشتاقان و علاقه مندان به موسيقي چه توصيه هايي مي توان داشت؟
    ما نمي توانيم به مردم نصيحت بکنيم. هر که راهي را انتخاب کرده و طي مي کند. يکي موسيقي کلاسيک دوست دارد و به آن مي پردازد، يکي به موسيقي پاپ علاقه دارد و... به هر صورت مردم خودشان راهشان را بلدند. آنها مي دانند که بايد به دنبال معلم خوب باشند، دنبال محيط مناسب مي گردند و... اما ايجاد محيط مناسب و شرايط مطلوب بسيار مهم است چرا که اين شرايط به آنها کمک مي کند تا راهشان را بخوبي و با سهولت بيشتر طي کنند و ايجاد اين شرايط هم از وظايف دولت است. اين دولت است که مي تواند در رشد يک پديده فرهنگي هنري دخيل باشد و اوست که بايد موقعيت مطلوب را فراهم کند تا استعدادها رشد کنند و هنر شکوفا شود و آن وقت سودش عايد همه و از جمله خود دولت هم مي شود و مردم هم کاملا متوجه مي شوند که در اين زمينه دولت کار کرده و کار مي کند و اگر هم نشود باز مي فهمند که مثلا دولت دارد چوب لاي چرخ مي گذارد... در هر حال اين دست دولت است. از سوي ديگر دولت هم ممکن است بگويد در اين شرايط و موقعيتي که هزاران مشکل داخلي و خارجي وجود دارد اولويتي براي اين کار نمي بيند!

    دانشکده موسيقي و فعاليت هاي علمي در سطح دانشگاه که مستقيما زير نظر دولت و وزارت علوم اداره مي شود از مجموعه فعاليت هايي است که دولت براي ايجاد شرايط مطلوب براي موسيقي انجام مي دهد.
    از دانشگاه که موزيسين بيرون نمي آيد. در آنجا فقط يک مقدار تئوري و فرمول موسيقي و همچنين تاريخچه موسيقي را از بر مي کنند و غالبا به عنوان تعدادي تئوريسين موسيقي فارغ التحصيل مي شوند. محال است فارغ التحصيل موسيقي خوب به مفهومي که مدنظر ما است بيرون بيايد؛ چرا؟ چون تعداد معلم و استاد خوب (به لحاظ کمي و کيفي) ندارند. چون حقوق خوب نمي توانند به اساتيد بدهند و... و اين ضعف دولت است. در هنرستان ها هم همين طور بوده و هست. آنجا هم معلم خوب نداشت من نگذاشتم «همايون» در هنرستان ادامه تحصيل بدهد. براي اين که معلم نداشت هر روز مي آمد و مي گفت ما امروز معلم نداشتيم و من گفتم جايي که وقتت تلف مي شود به چه درد مي خورد؟ و نگذاشتم ادامه دهد. در آنجا هم نمي توانستند به معلم خوب حقوق مکفي بدهند. حق التدريس معلمان هنرستان و دستمزد آنها آنقدر ناچيز و کم بود که نقل آن خجالت آور است و نتيجه هم معلوم بود که چه مي شود.

    آيا در خارج از کشور هم نمي توان انتظار داشت که از مراکز آموزش موسيقي ، هنرمند و موسيقيدان فارغ التحصيل شود؟
    خير؛ در آنجا کاملا برعکس است. در آنجا همه هنرمندان و موزيسين ها از کنسرواتوارها بيرون مي آيند. براي اين که آنجا شرايط و محيط براي تعليم و تعلم موسيقي مناسب است و براي اين که در دانشگاه ها و کنسرواتوارها هم تمامي امکانات و تجهيزات و استادان و... مهيا است حتي در سالنهايي که ما کنسرت مي دهيم دهها سالن تمرين وجود دارد چه رسد به محيطهاي آموزشي و علمي که اين گونه مسائل بهتر ديده شده است.

    شما خودتان مراحل آموزشي و تکامل را در زمان پيش از انقلاب طي کرديد. آيا در آن زمان شرايط براي رشد و فعاليت موسيقي مناسب بود؟
    نه در آن زمان هم شرايط مناسبي نبود. اما به نامطلوبي الان هم نبود. ما هنوز که هنوز است پس از چند دهه دانشگاه و يا دانشکده اي با امکانات ويژه «موسيقي» نداريم به طوري که فارغ التحصيلان آن به موسيقي به عنوان يک هنر عملي تسلط کامل داشته باشند.

    موسيقي فقط تئوري نيست. موسيقي کار تجربي و عملي است. يک موسيقيدان و موزيسين در رشته هاي مربوطه اش بايد خوب «رهبري» ارکستر بکند، خوب «آهنگسازي» بکند ، خوب «ساز» بزند (نوازنده) و خوب «آواز» بخواند و...
    اما در دانشگاه هاي ما هنوز چنين اتفاقاتي نمي افتد. براي اين که محيط، محيط هنري نيست براي اين که اتاق تمرين ندارند، به مطالب و محتواي آموزش توجه نمي شود و... که به آنها اشاره کردم.

    اختصاصا در مورد خواننده ها چطور؟ آنها چه مشکلاتي دارند؟
    در مورد خوانندگان هم اين مسائل و مشکلات هست. اينجا اگر خوانندگان بخواهند تمرين کنند بايد به کوه بروند! مشکلات خانمها هم که مضاعف است. ما مي خواهيم از درختي که به آن آب و خاک مناسب نمي دهيم ميوه بچينيم ، خب نمي شود و در اين شرايط از درخت همسايه که يکي ديگر آب داده سوء استفاده مي شود و ميوه هاي آن را مي برند. اثر و نواري که ديگران با زحمت و خون دل تهيه کرده اند به راحتي مورد بهره برداري ديگران قرار مي گيرد.

    درباره کارگاه هاي آواز صحبت کنيد. انگيزه تان از برگزاري اين کارگاه ها چه بود؟ با توجه به اين که برنامه هاي آموزش آواز توسط معلمان مختلف آواز وجود داشته و دارد.
    تنها آموزش در «آواز» کافي نيست بلکه «پرورش» هم مهم است و پرورش هم مربي و معلم خاص مي خواهد تا بتواند با هنرجو سينه به سينه کار کند و لغزش ها و اشتباهات را بگويد در حالي که ما در اين زمينه ها بسيار کمبود داريم. همان طور که مي دانيد چند سال پيش هم 3 برنامه آموزش آواز (کارگاه) در تالار وحدت و خانه هنرمندان برگزار کردم. اين کارگاه ها هم در ادامه همان برنامه هاست و دليل آن هم اين بود که من احساس کردم در کار آموزش و پرورش آواز دچار کمبود هستيم. من دراين کارگاه ها مي کوشم درباره نکات کليدي و مهم در آواز صحبت کنم چرا که اغلب هنرجويان به اين نکات توجه کافي ندارند. ضمن اين که در اين کارگاه ها به دنبال استعداد و صداي خوب هستم. وقتي شما به يک جوان بااستعداد يک کليد بدهيد او مي تواند 10 تا در را باز کند.

    اين کارگاه ها تاکنون بيش از 6 جلسه برگزار شده است و گويا دو سه جلسه ديگر هم ادامه خواهد داشت. شما تا چه زماني خودتان را درگير اين کارگاه ها خواهيد کرد؟ آيا تا سالهاي آينده ادامه دارد؟
    نه. شما اگر به يک جوان مستعد و پيگير دو کلمه بگوييد مي رود به دنبال يادگيري و اصلاح اشتباهش. اين اصلاح ممکن است دو سه سال طول بکشد. بايد بگويم که تاثيرات اين کارگاه ها به اين زودي نمايان نمي شود؛ شايد 8 سال ، شايد 10 سال ديگر جواب دهد و در اين شرايط من احساس کردم بايد حرکتي کرد چرا که «آواز» دارد خاموش مي شود. حيف است. همه دنبال خواندن تصنيف هستند حتي عده اي دنبال موسيقي هاي التقاطي (ميکس) و ادغام موسيقي هاي جاز و سنتي و کلاسيک رفته اند که البته اين گونه کارها و آثار تاريخ مصرف دارد و زمان محدودي مي تواند مطرح باشد. اينها تحت تاثير ارتباطات و تکنولوژي امروزي که همه را به نوعي به هم نزديک کرده است به وجود آمده و يکي از نمودهاي آن در هنر هم همين نوع موسيقي هاي التقاطي است که مثل يک «تب» مي ماند و زودگذر است اما آنچه ماندگار است آنهايي است که پايه و اساس دارند مثل «زبان» که پايه و اساس و پيشينه دارد. ما بايد به دنبال اصالت ها باشيم و آنها را حفظ کنيم. اگر آواز ما از بين برود، «غزل» ما فراموش مي شود. غزل حافظ، سعدي و مولانا با تصنيف ارزش خودش را پيدا نمي کند. ما بسيار ديده ايم که بعضي ها با ساخت تصنيف شعر را خراب و بي معني و بي محتوا کرده اند و اگر شاعر مي دانست و مي توانست قطعا عصباني مي شد و اعتراض مي کرد که آقا شما به چه حقي شعر مرا خراب کرده ايد؟!
    فقط «آواز» آن هم آوازي اصولي و درست است که مي تواند حق شعر را ادا کند. خواننده اي که شعر را بشناسد، موسيقي کلام را بداند و آواز را به صورت اصولي فرا گرفته باشد مي تواند شعر را با آواز زنده کند و هنگامي که شعري به صورت آواز اجرا مي شود، مي شود آن را در هر مکان و زماني شنيد و با آن ارتباط برقرار کرد، غزل ما مرهون موسيقي آوازي است. آواز بايد غزلمان را حفظ کند. براي اين که ما خيلي حرفها در غزل داريم و اين آواز است که آن را نگه مي دارد و نه تصنيف.

    سالهاست که صحبت از انتشار رديف هاي آوازي شما هست. آيا چنين رديف هايي را براي انتشار در دست اقدام داريد؟
    من قبلا تمامي رديف هاي آوازي را خوانده ام ، فقط اسمهايش را نگفته ام.

    تکنيک هاي صداسازي چطور؟
    بله ؛ تکنيک هاي صداسازي را مي خواهم که ثبت و ضبط کنم. به صورت نوار ارائه دهم. البته آنها نوشتني و عملي است اما مهمتر از اينها کلاس درس است. هر کدام از هنرجوياني که مي خوانند اشکالي دارند. من ابتدا بايد اشکالات آواز را به آنها بگويم. قصد دارم تجربيات خودم را به صورت کلاسه شده و مرتب در قالب يک متد آموزش آواز تهيه کنم و براي انتقال به نسل بعد ارائه دهم تا از بين نرود.

    ويژگي يک معلم آواز که بتواند شاگردان خوبي را تربيت کند چيست؟
    يک معلم آواز حتما بايد خواننده اي قابل و صاحب شيوه و تکنيک باشد، حتما داراي صدا و تحرير بوده ، خارج نخواند و فراتر از رديف ، خلاقيت داشته باشد. در کل ويژگي هاي يک معلم آواز بسيار زياد است ، ولي اين نکته را هم لازم مي دانم اشاره کنم که براي تربيت يک هنرمند آوازخوان ، وجود و حضور يک معلم و استاد آواز بسيار ضروري است اما 10 درصد تاثير دارد 90 درصد به خود هنرجو بستگي دارد.

    حمیدرضا عاطفی

  6. #76
    حـــــرفـه ای Actros's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران-کرمانشاه
    پست ها
    10,356

    پيش فرض

    ممنون آفتاب خانوم مطالب خوبی بود

  7. #77
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    قیچک لفظی ترکی است و به معنی آواز با گریه و ته گلو می باشد. در نوشته ها, از سابقه حضور قیچک در دوره های ساسانی و دوره ای بعدی صحبت شده است.

    قیچك یا غیچك و یا غژك, ساز نسبتا مهجوری‌است كه علیرغم اینكه سالها در گروه‌های مختلف از جمله اركستر سازهای ملی (استاد پایور) و عارف و شیدا مورد استفاده قرار گرفته‌است, كمتر به عنوان تكنواز و یا همنواز آواز مطرح شده ‌است.
    قیچک لفظی ترکی است و به معنی آواز با گریه و ته گلو می باشد. در نوشته ها, از سابقه حضور قیچک در دوره های ساسانی و دوره ای بعدی صحبت شده است. [۱]
    ● نمونه ای از نوازندگی قیچک
    استاد روح‌الله خالقی در توضیح سابقه كمانچه اشاره می‌كنند كه در ایران قبل از اسلام, سازی موسوم به غژك یا غژ معمول بوده ‌است. ایشان ذكر می‌كنند كه خود این ساز را در بلوچستان در شهرهای داورپناه و ایرانشهر دیده‌اند كه غیچك نامیده می‌شده‌ است.
    طبق نظر استاد خالقی, غیچك سازی است شبیه به كمانچه با آرشه (كمانه) كه از چند تار مو تشكیل شده‌است و تعداد سیمهای آن را بیشتر از كمانچه ذكر می‌كنند. به اعتقاد ایشان این ساز با غیچك اصلی تفاوت دارد و در گذشته بیش از ۲ سیم نداشته‌است. حتی طبق نوشته «لاند» در كتاب تجسس گامهای غرب این امكان وجود دارد كه این ساز در گذشته آرشه‌ای نبوده باشد. فارابی هم در كتاب خود به غیچك اشاره‌ای نمی‌كند ولی از رباب یاد می‌كند كه شبیه به غیچك است و بدون كمان نواخته می‌شود. [۲] البته ساختار رباب و قیچك امروزه تفاوت بسیاری با هم دارد. در فرصتهای آتی به بررسی ساز رباب هم خواهیم پرداخت.
    جنس قیچک از چوب توت است. [۱] امروزه شکم این ساز از دو قسمت مجزا از یکدیگر تشکیل یافته، قسمت تحتانی کوچک تر و به شکل نیم کره است که بر سطح مقطع جلو پوست کشیده شده و روی پوست خرک ساز قرار دارد. قسمت بالائی بزرگ تر، مانند چتری روی قسمت تحتانی قرار گرفته و هر دو قسمت توسط سطحی منحنی از عقب به هم اتصال یافته اند و در نتیجه در جلو یا بین دو قسمت حفره ای تشکیل شده است. سطح جلوئی قسمت بالا، جز در ناحیه وسط که زیر گردن ساز قرار گرفته به صورت دو شکاف پهن باز است. دسته ساز تقریبا در نصف طول خود روی شکم قرار گرفته و نیمه دیگر در بالا به جعبه گوشی ها متصل است و دسته فاقد «دستان» (پرده) است. [۳]
    سر متشکل است از جعبه کوچک (محل قرار گرفتن چهار گوشی، هر دو گوشی در یک طرف آن) و یک زائده منحنی شکل برای آویختن ساز که کمی به عقب برگشته و جهتی افقی یافته است.
    قیچک اساساً جزو دسته سازهای محلی بوده که در سال های قبل از انقلاب و با حمایت وزارت فرهنگ و هنر وقت, به شهر آورده شده و نه تنها ساختمان و کوک آن را تکمیل و تنظیم کرده اند، بلکه آن را به سه اندازه مختلف «قیچک سوپرانو» به طول ۵۶/۵سانتیمتر، «قیچک آلتو» (۶۳سانتیمتر)، و «قیچک باس» به همان نسبت بزرگ تر ساخته اند .تمام انواع بالا چهار سیمه است. [۳]
    طول سیم مرتعش در قیچک سوپرانو=۳۵/۵، در قیچک آلتو = ۳۷/۵ و قیچک باس ۷۰ سانتیمتر است. وسعت هر یک از انواع حدود سه اکتاو است. قیچک سوپرانو, سازی است که قابلیت تکنوازی و همنوازی هر دو را حائز است ولی دو نوع بعدی (آلتو و باس) بیشتر به منظور همنوازی در ارکستر به کار می رود. آرشه قیچک، پس از استاندارد شدن ساز عینا همان آرشه ویولون است. [۳]
    ● قیچک باس
    قیچک از انواع سازهای محلی است که در سالهای اخیر به شهر آمده و مورد استفاده قرار گرفته است و همانطور كه استاد خالقی اشاره كرده‌اند [۲] بیشتر در نواحی جنوب شرقی ایران معمول است و در آن نواحی حتی، طبق عقیده و سنت اهالی، برای معالجه امراض به کار می رود. در سطح فوقانی شکم و پشت دسته سوراخ و حلقه ای است که دو تسمه بر آن الصاق می شود یکی از تسمه ها را به کتف چپ و دیگری را به کمر می بندند و ساز در موقع نواختن تقریبا آزاد و آویزان می شود. اما نوازندگان شهری تمایل به استفاده از این تمهید ندارند. [۳]
    کوک قیچک محلی ثابت نیست ولی مسلم این که سیم ها تقریبا هیچ وقت نسبت به یکدیگر فاصله پنجم نداشته اند. آرشه (كمانه) در اصل (نوع محلی آن) شبیه به آرشه کمانچه است و امروزه در شهر از آرشه ویولون و ویولنسل در نواختن نوع شهری آن استفاده می شود.
    از بین هنرمندانی كه تا به حال در گروه‌های مختلف قیچك نواخته‌اند می‌توان به استاد رحمت‌الله بدیعی، خانمها پروین صالح، پروین شكالور، زنده‌یاد حسین فرهادپور و اردشیر كامكار اشاره كرد.









    منابع
    [۱] بهرام نفری, اطلاعات جامع موسیقی, انتشارات مارلیک, .۱۳۸۰
    [۲] روح الله خالقی ، سرگذشت موسیقی ایران، انتشارات صفی علیشاه، ۱۳۷۶
    [۳] پرویز منصوری، سازشناسی، انتشارات زوار، ۱۳۷۹
    محمد حکمت


    سایت تخصصی موسیقی ایران

  8. #78
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    ویژه نامه استاد شجریان که روز نامه شرق منتشر کرده
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  9. #79
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض تاثیر دستگاههاو آوازها

    ین مطرب از کجاست که ساز عراق

    وآهنگ بازگشت به راه حجاز کرد
    [
    حافظ
    تاثیر دستگاههاو آوازها


    دستگاههاو آوازهای ایرانی ،تاثیرات مختلفی بر روحیات انسان دارند.فارابی از این لحاظ موسیقی را به سه دسته تقسیم کرده است:
    ۱-ملذ ّه:یعنی آهنگهایی که روان انسان را به لذت و خوشی وا می دارد.
    ۲-مخیّله:آهنگهایی است که انسان را به اندیشه فرو می برد.
    ۳-انفعالیّه:نواهایی که در انسان عکس العمل ایجاد می کند و او را به حرکتی متناسب با آهنگ وا می دارد.
    براین اساس هر دستگاه و نغمه ای در ردیف موسیقی ایرانی به لحاظ فواصل فیزیکی و نوع گردش ملودیک دارای حال و احوال خاصی است که از این پس به این حالات به تفکیک می پردازیم.

    ● دستگاه شور و ملحّفّات آن

    بین دستگاههای هفت گانه "شور"از همه بزرگتر است و به آن "ام الآواز" یعنی مادر همه آوازها گفته می شود .دستگاه شور سابقه بسیارقدیمی دارد و بیشتر موسیقی های محلی و آنچه در ایلات نواخته و خوانده می شود جزء این دستگاه محسوب می گردد.
    شور آواز متداول میان مردم است ،بخصوص متعلقات این آواز بیشتربین عامه مردم معمول می باشد و حتی اشخاصی که موسیقی نمی دانند گهگاه در زمزمه هایشان نا خودآگاه یکی از متعلقات شور را می خوانند.
    یکی از متعلقات مهم دستگاه شور ،حجاز است که آهنگ و لحن مخصوص عربهاست و در کشور ما از این گوشه برای خواندن وقرائت قرآن مجید و مناجاتهای دینی و مذهبی استفاده می شود.آواز شور نمونه کاملی از احساسات و اخلاق ملی گذشتگان ما است و گویی روح عارفانه ایرانی را به خوبی نمایان می سازد . ملحقات شور عبارتند از :آواز بیات ترک(بیات زند)-آواز دشتی -آواز ابوعطا و آواز افشاری .

    ● حالات عاطفی دستگاه شور:

    این آواز برای ابراز احساسات درونی از قبیل عشق و محبت،عاطفه ، ترحم و مانند آن بسیار مناسب است .می توان آواز شور را به انسان سالخورده با تجربه ای تشبیه کرد که در مقابل نا سازگاری روزگار به عوض آنکه سر به زانوی غم بگذارد با کمال بردباری ،تاَمل و تفکر می کند و درس بی توجهی به عالم مادی و فانی را به انسان می دهد.شور تمایل زیادی به دقت و شرح و بسط جزییات داشته و در گردش و توجه به احساسات و جزییات ،دقیق و موشکافانه سیر می کند.مایه های شور نوازنده و شنونده را محو دقایق و حقایق درونی می کند و عواطف عمیق و حساس را بر می انگیزد . ویژگیها ی اصلی مایه های شور شامل حساسیت ،حزن و ظرافت نگری است .استفاده بهنگام از مایه های شور به خوبی اندوه را تخلیه می کند واز شدت نگرانی می کاهد .بین نغمات شور ،دشتی از نظر حزن ،عمیقتر و جانسوزتراست.مستعدترین ماهها از نظر ارتعاشی برای این فواصل فشرده تری نیاز دارد.
    از گوشه های مشهور این دستگاه می توان به شهناز،گریلی،شهر آشوب ،حسینی ،خارا،سلمک ،کرشمه رهاب،حزین،ضرب اصول و قرچه اشاره نمود.
    مطرب عشق عجب سازونوائی دارد
    نقش هر پرده که زد راه به جایی دارد
    آواز یا نغمات دستگاه شور
    آواز یا نغمه ابوعطا
    ابوعطا آوازی است که میان توده ملت رواج دارد.با این وجود دارای لطف و زیبائی خاصی است و در عین حال ،حالتش با دستگاه شور هم بی تفاوت نیست.حجاز یکی از گوشه های آواز ابوعطا می باشد.از مهمترین گوشه های این آواز می توان به خسرو و شیرین ،چهارباغ،و سَیَخی اشاره کرد.
    ● آواز یا نغمه بیت ترک یا بیات زند

    این آواز مانند آواز ابوعطا نغمه ای بازاری و مرسوم میان عموم مردم می باشد.آواز مذکور بسیار یکنواخت می باشد و برخی از گوش ها زود از شنیدن آن خسته می شوند.اغلب گوشه هایی که در دستگاه ماهور به کار می روند در اواز بیات ترک نیز وجود دارند مانند دلکش و شکسته که در جای خود بحث خواهند شد.از مهمترین گوشه های این آواز می توان به خسروانی ،بسته نگار ،شکسته ،زنگوله ،شهابی و جامه دران اشاره کرد.

    ● آواز یا نغمه دشتی

    دشتی یکی از زیباترین متعلقات دستگاه شور است.آوازی است حزین و غم انگیز ولی در عین حال لطیف و ظریف و می توان آن را آواز چوپانی ایرانی نامید.چون زندگانی پاس و بی آلایش چوپانان و صحرانشینان را وصف می کند . این آواز در عین سادگی گاه چنان تاثیر پذیر و دلرباست که شنونده اشک حسرت برگونه می افشاند .اصل این آواز از ناحیه دشتستان فارس می باشد.در قسمت شمال ایران در شهرهای مازندران و گیلان این آواز تغییر شکل داده و بصورت نغمه گیلکی در آمده است. گیلکی آواز بومی سواحل جنوبی بحر خزر بخصوص منطقه گیلان است .سادگی و بی تکلفی آواز دشتی و زیبائی خاص آن انسان را به تامل وا می دارد.گویی آواز دشتی از حنجره ای خارج می شود که صاحب آن از مکروحیله و تزویر آگاه نیست و راستی و درستی پیشه ی دیرینه و یادگار نیاکان او می باشد.این آواز از مناظر گوناگون و زیبای طبیعت و دشتهای سر سبز و خرم وجویبارهای روان و آسمان آبی و ستارگان پر نور و درخشان و گلهای معطر خودرو و زندگی بی دغدغه و آرام مردم ساده ایلاتی گفتگو می کند .از مهمترین گوشه های این آواز می توان به بیدکانی ،گیلکی،دیلمان،غم انگیز،مثنوی و حاجیانی اشاره کرد.آهنگ زیبای "زرد ملیجه"ساخته استاد ابولحسن صبا در مایه دشتی می باشد.

    ● آواز یا نغمه افشاری

    افشاری آوازی است مغموم و حزین که حکایاتی از هجران و فراق یار دارد.عاشقی است ناامید با حال نزار و افسرده که از شدت درد و غصه می نالد و آه و زاری می کند .بطورکلی این آواز برای نشان دادن حالاتی نظیر هجران ،درد و اندوه و ناکامیها ،خاطرات جانگداز و شکایت از بی وفایی یار مناسب است.از از مهمترین گوشه های این آواز می توان به عراق،بسته نگار،صدری حصار ،جامه دران،حزین ،رهاوی،نهیب و مثنوی اشاره کرد.

    نه ساز توست نه آواز نی نه شعر منیر

    به هوش باش مغنی كه این صدای خداست

    همایون آوازی است با شكوه و مجلل و آرام و در عین حال موثر و جذاب و زیبا ، گفتار پر از عظمت و پند و اندرزش از روی كمال مهارت و پختگی است . بیانش گویا و سحرانگیز است و شنونده بی اختیار در برابر این آواز سكوت می كند . همایون ناصحی مهربان و دلسوز است و با شنونده خود درد دل می كند و با بیانی بسیار زیبا و با ملاحت زیاد چنان نصیحت می كند كه از عهده هیچ سخنران و استادی بر نی آید . همایون مجموعه ای است از احساسات روحانی و لطیف ، گاه شخص را مواخذه میكند و گاه با غرور و خودخواهی سخن می گوید . گاه فریاد و ناله ای دردناك از دل داغدار بر میكشد و اشك از دیده می افشاند ولی بزودی جهت خود را تغییر داده و طرز كلام را عوض می كند و پند صبوری می دهد و قلوب افسرده و دلتنگ را تسلی و آرامش می بخشد . همایون همانند دشتی ناله و زاری نمی كند و ضجه نمی زند بلكه چون تجربه دیدگان و زحمت كشیدگان تحمل و بردباری و شكیبائی دارد و حسرت و تاسفش درونی و نهانی است .
    انسان در اثر شنیدن این آواز غرق تفكر می شود .
    مایه های دستگاه همایون از تلفیق دو دانگ متفاوت بوجود آمده و حالت جدیدی می سازد . این دستگاه حاصل تلفیق دانگهای اصلی شور و چهارگاه است .
    احساس همایونی میل درونی به دلدادگی و تالمات عاشقانه را به خوبی پاسخ می دهد و معرف حالت شیدایی است . شیدایی حالتی از شیفتگی و از خود بی خودی توام با عشق و دلدادگی بوده كه بیتابی آن توام با امید می باشد .گاهی مایه های این دستگاه بهترین جلوه تمناهای عارفانه وانعكاس دلدادگی روحیه شرقی است . خوبی شیدایی همایون می تواند درد و سوی اندوه و نشاط گسترش یابد . اما در دو حالت سرخوش و دلبسته است . احساس همایونی در نهایت طلب یار و دلدادگی را تحریك و با وجد و سرخوشی به اندوه فراق جان می بخشد .
    دستگاه همایون را قدما مالیخولیائی می دانستند . واژه مالیخولیا بیشتر به قصد عاشقان اندوهگین بكار می رفته است . امروز واژه دقیق تری با عنوان " سیكوتمی" یا ادوار خویی برای تظاهرات روانی آن بكار می رود كه ترجمه فارسی آن حالت شیدایی می باشد . روحیه شیدا در دل بستن بی پروا و عاشق پیشه و دراز دست دادن و هجر و فراق نیز مستعد و گرفتار است . خلاصه كلام آنكه همایون ، عاشق و دلداده ای است كه گاه در گوشه هایی با فواصل وسیع به احساس نشاط و بزرگ منشی میرسد و گاه در گوشه هایی حزین و گرفته است . اما در هر دو حالت یاد آور خاطرات هجران یار و دیار است و از بیان احساس فراق عاشقانه لذت می برد و با مرور خاطرات عاشقانه دل غمگین و ناكام را تسكین می دهد . میل به مایه های همایونی در ماههای تیر ، آبان و اسفند بیشتر می باشد . در این ایام مایه های همایونی اندیشه های خیالی گوناگون را به ذهن می رساند .
    از مهمترین گوشه های دستگاه همایون می توان به بیداد ، چكاوك ، لیلی و مجنون ، نی داوود ، جامه دران ، شوشتری ، بیات راجع و زنگ شتر اشاره كرد

  10. #80
    اگه نباشه جاش خالی می مونه aftabkhanom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    374

    پيش فرض شرحی مختصر درباره آوازهای ایرانی



    امروزه تقسيم بندي آوازهاي ايراني با گذشته فرق بسيار دارد و در حال حاضر آوازهاي بزرگ را دستگاه مي نامند كه شايد هم در اينده بر اثر اطلاعات بيشتر موسيقي و تبحّر موسيقيدانان عصر اسامي تغيير نمايد و نام و حالات ديگري بر موسيقي اطلاق شود.

    در گذشته آهنگ هايي كه مطابق با سيستم هفت نغمه اي (هفت نُت) نواخته مي شد خسرواني مي گفتند. كلمه خسرواني در لغت به معناي سرود خوش است و از آنجا كه تعداد اين آهنگ ها و نغمه ها هفت عدد بوده هفت خسرواني نيز ناميده مي شده ولي در اصل، خسرواني معني اعم همه آهنگ ها و آوازهاي خوش است اما به تدريج اصطلاح هفت خسرواني، جاي خود را چنان باز كرد كه معني خسرواني را به *دستان و بعد به دستگاه تغيير داد.

    پس آنچه كه ما امروز دستگاه مي ناميم، ابتدا دستان بوده كه هر كدام از آن دستان ها، گوشه هايي نيز داشته اند.

    در ايام قديم دستگاه خواني، به گونه اي بود كه خواننده از قسمت بم شروع مي كرد و به ترتيب تمام گوشه ها را اجرا و به تدريج به قسمت هاي اوج آواز مي رفت. ولي بعدها اين نحو دستگاه خواني از بين رفت و گوشه ها و رديف ها به ترتيبي اجرا مي شد كه هم قسمت هاي بم و هم اوج داشته باشد.

    به طور كلي موسيقي ايراني شامل هفت دستگاه مي باشد كه عبارتند از:

    1. شور 2. ماهور 3. همايون 4. چهار گاه 5. سه گاه 6. نوا 7. راست پنجگاه

    اين طبقه بندي از حدود 50 سال پيش معمول بوده و امروز هم متداول مي باشد و رديفها گوناگون موسيقي دانان دوره اخير از قبيل ميرزا عبدالله فراهاني و ميرزا حسينقلي از روي همين ترتيب است.

    اجرا دستگاه به صورت سنتي، با درآمد يا چند گوشه به نام درآمد شروع مي شود كه اكثرا همان (درآمدها) شناسه دستگاه مي باشند. پس شرط دستگاه بودن آن است كه طرز لحن درجات گام و فواصل آن به گام ديگري شبيه نباشد زيرا قابل آن است كه داراي نغمات و گوشه هاي مختلفي باشد.

    در هر دستگاه دو نوع آواز اصلي و فرعي مي توان داشت منظور از اواز اصلي آوازي است كه در همان دستگاه و در همان گام وجود دارد مثل گوشه ها داد و اذر بايجاني در دستگاه ماهور، اما فرعي آوازي است كه از دستگاه هاي ديگر قرض شده باشد.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •