تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 15 اولاول ... 456789101112 ... آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 147

نام تاپيک: مریم حیدر زاده

  1. #71
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    غصه نخور مسافر اينجا ما هم غريبيم
    از ديدن نور ماه يه عمره بي نصيبيم
    فرقي نداره بي تو بهار مون با پاييز
    نمي بيني كه شعرام همه شدن غم انگيز
    غصه نخور مسافر اونجا هوا كه بد نيست
    اينجا ولي آسمون باريدنم بلد نيست
    غصه نخور مسافر فداي قلب تنگت
    فداي برق ناز اون چشماي قشنگت
    غصه نخور مسافر تلخه هواي دوري
    من كه خودم مي دونم كه تو چقدر صبوري
    غصه نخور مسافر بازم مي آي به زودي
    ما رو بگو چه كرديم از وقتي تو نبودي
    غصه نخور مسافر غصه اثر نداره
    ز دل تو مي دونم هيچ كس خبر نداره
    غصه نخور مسافر رفتيم تو ماه اسفند
    بهار تو بر مي گردي چيزي نمنونده بخند
    غصه نخور مسافر تولد دوباره
    غصه نخور مسافر غصه نخور ستاره
    غصه نخور مسافر غصه كار گلا نيس
    سفر يه امتحانه به جون تو بلا نيس
    غصه نخور مسافر تو خود آسموني
    در آرزوي روزي كه بياي و بموني

  2. #72
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    رفع زحمت
    حافظ كنار عكس تو من باز نيت ميكنم
    انگار حافظ با من و من با تو صحبت ميكنم
    وقت قرار ما گذشت و تو نمي دانم چرا
    دارم به اين بد قوليت ديريست عادت ميكنم
    چه ارتباط ساده اي بين من و تقدير هست
    تقدير و ويران ميكند من هم مرمت مي كنم
    در اشتباهي نازنين تو فكر كردي اين چنين
    من دارم از چشمان زيبايت شكايت مي كنم
    نه مهربان من بدان بي لطف چشم عاشقت
    هر جاي دنيا كه روم احساس غربت مي كنم
    بر روي باغ شانه ات هر وقت اندوهي نشست
    در حمل بار غصه ات با شوق شركت ميكنم
    يك شادي كوچك اگر از روي بام دل گذشت
    هر چند اندك باشد آن را با تو قسمت ميكنم
    خسته شدي از شعر من زيبا اگر بد شد ببخش
    دلتنگ و عاشق هستم اما رفع زحمت ميكنم

  3. #73
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير
    مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هيچ وقت نگير

    حرف منو به دل نگير همش مال غريبيه
    تو رفتي و من غريب شدم چه دنياي عجيبيه

    زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه
    ديوار خونمون پر از سايه ي غصه و غمه

    تحملي كه تو دادي ديگه داره تموم ميشه
    مگه نگفتي همه جا ماله مني تا هميشه

    دلم واست شور مي زنه اين دل و بي خبر نذار
    تو رو خدا با خوبيات رو هيچ دلي اثر نذار

    فكر نكني از راه دور دارم سفارش ميكنم
    به جون تو فقط دارم يه قدري خواهش ميكنم

  4. #74
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    هميشه تو دنيا كلي فرق بين آدما
    اين يه قانون شده و ديروز و حالا نداره


    خدا به هر كسي هر چيزي دلش مي خواد بده
    همه چي دست اونه ،‌ربطي به شعرا نداره


    آدما از يه جا اومدن ، همه مي رن يه جا
    اون جا فرقي ميون فقير و دارا نداره


    كاش يه روزي بشه كه ديگه نشه جمله اي ساخت
    با نمي شه ، با نمي خوام ،‌با نشد ، با نداره

  5. #75
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    غصهء تو براي من شادي من براي تو
    دلت گرفت بگو خودم گريه کنم به جاي تو
    روزاي خوب براي تو شباي بد براي من
    نتهاي رنگي مال تو شعر غم انگيز مال من
    بهار و عطرش مال تو برگاي پاييز مال من

    قصيه اول مال تو حرفاي اخر مال من

    شوق سفر براي تو درد سفر براي من

    رسيدناش براي تو فکر خطر براي من

    لذت خنده مال تو بارون گريه ملا من

    اتيش عشقم مال تو کتاب سوختن مال من

  6. #76
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    اگه يه جا سيل بياد يه جا زمين لرزه بشه
    اگه يه جا کوير باشه پشت سرش سبزه بشه
    اگه يه طوفان بيادو به هم بريزه دنيارو
    نمي تون خراب کنه خونه آرزوها رو
    بالا بري پاين بياي تو آخرش ماله مني
    اگه تمام آسمون رو سر من خراب بشه
    اگ زمين يخ بزنه خورشيد مشرق آب بشه
    اگه تمام درياها تشنه و بي آب بمونن
    تمام عشقا بميرهچشما اسير خواب بشه
    بالا بري پاين بياي تو آخرش مال مني

  7. #77
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    مي خوام برم كلاس خط ياد بگيرم با خط خوش
    نامه بدم واسه شما ،‌ تو رو خدا بيا بكش

    يه كاري كرد با دل من اون چشاي پر جذبه
    كه ساعت خونه م هنوز ، بعد يه عمري عقبه

    اون كه نبايد مي شد انگار شده
    هر چي بگم نمي خوامش بيخوده

    همين كه اسمت رو منه ،‌ كلي مي بالم به خودم
    بذار همه گمان كنن من اول عاشقت شدم

  8. #78
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    حسرت سفر

    ديگر بس است پونه از سفر بيا
    بغض تمام پنجره ها در غمت شكست
    چشمم به حرمت غم تو تا سحر گريست
    در ساحل عبور تا صبحدم نشست
    در كوچه هاي حادثه تنها شدن بس ست
    ديگر براي عاطفه هم طاقتي نماند
    رفتي و آن قناري زيبا و مهربان
    يك نغمه هم براي دل عاشقان نخواند
    با ديدن طلوع دو روح هميشه سبز
    قلبم براي تازه شدن تنگ مي شود
    تو رفته اي و نقره مهتاب آرزو
    از غصه غروب تو كمرنگ مي شود
    يك شب به احترام دل عاشقم بيا
    مرد از غمت ستاره دل آسمان من
    هر شب كنار پنجره تنها نشسته ام
    شايد بگيري از دل رويا نشان من
    از آن زمان كه رفته اي از كوچه باغ عشق
    در چشم ياس عاطفه باران گرفته است
    جرم تو بي گناهي و اندوه تو بزرگ
    صبر و قرار از دل ياران گرفته است
    رفتي و دل به ياد نگاه بهاريت
    در آرزوي يك تپش عاشقانه است
    امواج سرخ ديده دريايي دلم
    غرق نياز و حسرت و اشك بهانه است
    روحم فداي خستگي چشم عاشقت
    جرم تو مهربان شدن و بي ريايي شدن
    تنها گناه آن دل دريايي تو بود
    يك روز محض خاطر گل ها فدا شدن
    اما بدان فرشته من در جهان عشق
    دست غريب لاله فشردن گناه نيست
    اينجا هنوز مثل نگاهتو هيچ كس
    تسكين درد ياسمن بي پناه نيست
    حس لطيف و آبي باران انتظار
    تنها بلوري از دل بي انتهاي تست
    سوگند آسماني دل هاي مهربان
    هر شب به احترام شكفتن براي تست
    ديگر بس است پونه من از سفر بيا
    پيوند عشق با اين دل شيدا هميشگي ست
    ديدار با طراوت چشمانت اي بهار

  9. #79
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    ماجراي يك عشق
    به روي گونه تابيدي و رفتي
    مرا با عشق سنجيدي و رفتي
    تمام هستي ام نيلوفري بود
    تو هستي مرا چيدي و رفتي
    كنار اتظارت تا سحر گاه
    شبي همپاي پيچك ها نشستم
    تو از راه آمدي با ناز و آن وقت تمناي مرا ديدي و رفتي
    شبي از عشق تو با پونه گفتم
    دل او هم براي قصه ام سوخت
    غم انگيزست توشيداييم را
    به چشم خويش فهميدي و رفتي
    چه بايد كرد اين هم سرنوشتي ست
    ولي دل رابه چشمت هديه كردم
    سر راهت كه مي رفتي تو آن را به يك پروانه بخشيدي و رفتي
    صدايت كردم از ژرفاي يك ياس
    به لحن آب نمناك باران
    نمي دانم شنيدي برنگشتي
    و يا اين بار نشنيدي و رفتي
    نسيم از جاده هاي دور آمد
    نگاهش كردم و چيزي به من نگفت
    توو هم در انتظار يك بهانه
    از اين رفتار رنجيدي و رفتي
    عجب درياي غمناكي ست اين عشق
    ببين با سرنوشت من چها كرد
    تو هم اين رنجش خاكستري را
    ميان ياد پيچيدي و رفتي
    تمام غصه هايم مقل باران
    فضاي خاطرم را شستشو داد
    و تو به احترام اين تلاطم
    فقط يك لحظه باريدي و رفت ي
    دلم پرسيد از پروانه يك شب
    چرا عاشق شدي در عجيبي ست
    و يادم هست تو يك بار اين را
    ز يك ديوانه پزسيدي و رفتي
    تو را به جان گل سوگند دادم
    فقط يك شب نيازم را ببيني
    ولي در پاسخ اين خواهش من
    تو مثل غنچه خنديد و رفتي
    دلم گلدان شب بو هاي رويا ست
    پر است از اطلسي هاي نگاهت
    تو مثل يك گل سرخ وفادار
    كنار خانه روييدي و رفتي
    تمام بغض هايم مثل يك رنج
    شكست و قصه ام در كوچه پيچيد
    ولي تو از صداي اين شكستن
    به جاي غصه ترسيدي و رفتي
    غروب كوچه هاي بي قراري
    حضور روشني را از تو مي خواست
    تو يك آن آمدي اين روشني را
    بروي كوچه پاشيدي و رفتي
    كنار من نشتي تا سپيده
    ولي چشمان تو جاي دگر بود
    و من مي دانم آن شب تا سحرگاه
    نگارن را پرستيدي و رفتي
    نمي دانم چه مي گويند گل ها
    خدا مي داند و نيلوفر و عشق
    به من گفتند گل ها تا هميشه
    تو از اين شهر كوچيدي و رفتي
    جنون در امتداد كوچه عشق
    مرا تا آسمان با خودش برد
    و تو در آخرين بن بست اين راه
    مرا ديوانه ناميدي و رفتي
    شبي گفتي نداري دوست من را
    نمي داني كه من ن شب چه كردم
    خوشا بر حال آن چشمي كه آن را
    به زيبايي پسنديدي و رفتي
    هواي آسمان ديده ابريست
    پر از تنهايي نمناك هجرت
    تو تا بيراهه هاي بي قراري
    دل من را كشانيدي و رفتي
    پريشان كردي و شيدا نمودي
    تمام جاده هاي شعر من را
    رها كردي شكستي خرد گشتم
    تو پايان مرا ديدي و رفتي

  10. #80
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    12

    ازم گرفت

    سرنوشت بديه اول جاتو ازم گرفت
    صبح فردا شد ديدم رد پاتو ازم گرفت
    تا مي خواستم به چشماي روشنت نگا كنم
    مال ديگري شدي و چشاتو ازم گرفت
    تو رو جادو كرد يكي با يه چيزي مثل طلسم
    اثرش زياد بود و خنده هاتو ازم گرفت
    تو با من حرف مي زدي نگات يه جاي ديگه بود
    خدا لعنتش كنه ، اون ، نگاتو ازم گرفت
    لحظه هات يه وقتايي مال دوتامون مي شدن
    اون حسود ، اون دو سه تا لحظه ها تو ازم گرفت
    خيلي وقته سختمه ديگه تنفس بكنم
    يه جور عجيبي انگار هواتو ازم گرفت
    خدا دوس نداشت بيام پيشت كنار تو باشم
    باورت نمي شه حس دعاتو ازم گرفت
    دست روزگار چه قدر با من و آرزوم بده
    لحن فيروزه اي مريماتو ازم گرفت
    سلامت ، خداحافظيت عزيزماي نقره ايت
    حرف آخر ، به امون خداتو ازم گرفت
    تو حواس واسم نذاشتي چه كنم از دست تو
    اشتباهم بهترين جمله هاتو ازم گرفت
    نمي خواد بپرسي چي ، خودم دارم بهت مي گم
    تو يه خط خوردگي دنيا ،‌ صداتو ازم گرفت
    يه كم از برگشتن قشنگتو وقتي گذشت
    يكي اومد و يه ذره وفاتو ازم گرفت
    هفتم اردي بهشت نزديكاي تولدت
    جمعه كه قد تموم زندگيم دلم گرفت

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •