اون روزی که انفجار رخ داد
دکتره ماداگاسکاریه جواهر رو دزدید....
اون روزی که انفجار رخ داد
دکتره ماداگاسکاریه جواهر رو دزدید....
منم فکر میکنم دست سعید با دکتر توی یه کاسه هست ! دیدید اونجا که جمشید گفت 2 فرضیه دیگه داریم چقدر اصرار کرد که 2 فرضیه رو بهش بگه ؟
بازی این کاراگاهه با اون صدای مزخرفش گند زده به فیلم
رو اعصابمه بد رغم
به تنها کسی که نمیشد شک کرد همین دکتر ماداگاسکاریه بود.....
ناقلا جواهر رو عوض کرده
من که قبلا گفتم دست دکتره . که خوب پیش بینی من درست دراومد
خدایی پیش بینی رو داشتید!!! (چه حالی میده آدم از پست های خودش نقل قول کنه...)
هر اتفاقی که افتاده موقع ترکیدن تن ماهی افتاده... وقتی پروانه از اتاقش اومد بیرون و شروع کرد با بهرام جر و بحث کردن، گاو صندوق باز مونده بود...![]()
خوب انوقت همه تو آشپزخونه بودن................کی عوض کرده جواهر رو؟؟؟/
شاید پسر خود پروانه رو گول زده دکتر گفته برو یواشکی جواهر رو عوض کن؟؟
چون سعید که پایین نیومده موقع ترکیدن تن ماهی...همه خونه بودن..
نه... خود بهرام اول نبود... بعد از ترکیدن تن، همه جمع شدن تو آشپزخونه بعد بهرام اومد... من فکر می کنم بهرام اون موقع فقط از جواهر عکس گرفته بود و احتمالا دزدی شب مهمونی بود که به افتخار سعید! تو خونه ثریا ترتیب داده بودن، انجام شد...خوب انوقت همه تو آشپزخونه بودن![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)