چه بد كردم؟ چه شد؟ از من چه ديدي؟
كه ناگه دامن از من دركشيدي
چه افتادت كه از من برشكستي؟
چرا يكبارگي از من رميدي؟
چه بد كردم؟ چه شد؟ از من چه ديدي؟
كه ناگه دامن از من دركشيدي
چه افتادت كه از من برشكستي؟
چرا يكبارگي از من رميدي؟
رفته ای اینک اما
باز برمی گردی؟
چه تمنای محالی دارم
خنده ام می گیرد...
دنيا به خدا ارزش كاه ندارد×××عشق بستان به خدا كار بيايد...
درون خلوت ما غیر در نمی گنجد
برو که هر که نه یار منست بار منست
به لاله زار و گلستان نمیرود دل من
که یاد دوست گلستان و لاله زار منست
و گر مراد تو اینست بی مرادی من
تفاوتی نکند چون مراد یار منست
تهمتن بر اشفت و با توس گفت
كه رهام را جام بادهست جفت
الا ای رهگذر منگر چنان بیگانه بر گورم
جه می خواهی چه می جویی در این کاشانه ی عورم
تن من لاشه ی فقر است و من زندانی زورم
نمیدانی , چه می دانی که آخر چیست منظورم
کجا می خواستم مردن حقیقت کرد مجبورم![]()
ترا از دور ميبينم که ميآيي
ترا از دور ميبينم که ميخندي
ترا از دور ميبينم که ميخندي و ميآيي
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
درویش و غنی بنده ی این خاک درند
آنان که غنی ترند محتاج ترند
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)