توان بحلق فرو بردن استخوان درشت.............ولی شکم بدرد چون بگیرد اندر ناف
توان بحلق فرو بردن استخوان درشت.............ولی شکم بدرد چون بگیرد اندر ناف
فرانک بدو گفت کای نامجوی
بگویم ترا هر چه گفتی بگوی
تو بشناس کز مرز ایران زمین
یکی مرد بد نام او آبتین
ز تخم کیان بود و بیدار بود
خردمند و گرد و بیآزار بود
ز طهمورث گرد بودش نژاد
پدر بر پدر بر همی داشت یاد
پدر بد ترا و مرا نیک شوی
نبد روز روشن مرا جز بدوی
یکی درد و یکی درمون پسنده..............یکی وصل و یکی هجرون پسنده
مو از درمون و درد و وصل و هجرون............. پسندم آنچه را جانون پسنده
هی به خود بسپار بسیار گفته : شب نمی پاید
آرزو گم کرده ای بس مانده حیران : از چه جویی
با که پویی راه
با سر سودایی خود در کلاف دیگران گم
روزگاری تاج خونین کرده از منقار دوست
پا کوبیده به بام روشن همسایه : کان گم کرده اوست
اینک از این اینه در این خلیج سکن و آرام
با کدامین دختر تصویر رویا گرم می داری ؟
خشکسار اشتیاقت را نهال وعده می کاری ؟
يا بخت من طريق مروت فروگراشت
يا او به شاهراه طريقت گرر نكرد
**
سلام
اواتور جدید مبارک
دو ماشین امروز
با هم تصادف کردند!
لب های یک نه به هنگام دیگری را
بوسید!
و اسمان به زمین امد!
ایستادند تا کسی
این جنایت را
با کروکی ثبت کند!
اخر به چه حقی
این اهن ها همدیگر را
خراشیدند!
ان سو تر
بی هیچ ترمزی!
گربه ای زیر چرخ های یک ماشین
مرد!
نه کسی اه کشید!
و نه کروکی!
سلام مرسی ممنون همین الان یکی بهم گفت خیلی زشته!
يک شب آتش در نيستاني فتاد
سوخت چون اشکي که بر جاني فتاد
+++
ولش کن مهم دل خودته
انقدر تا حالا به من از این حرفا زدن!!!
ولی به نظر من خوشگله
دردا که بهار عیش ما آخر شد
دوران گل از باد فنا آخر شد
شب طی شد و رفت صبحی از محفل ما
افسانهء افسانه سرا آخر شد
نمی دونم حالا اینم تنوع واسه چند روز بد نیست
دل كه آيينه صافي است غباري دارد
از خدا مي طلبم صحبت روشن رايي
***
من همیشه با تنوع موافق بودم
خیلی خوبه
منم خیلی وقته دنبال یه اواتور جدیدم
چیز خوبی هنوز پیدا نکردم
یک باره رفت آن همه سرمستی
یک باره مرد ان همه شادابی
می سوزم _ ای کجایی کز بوسه
بر کام تشنه بزنم آبی؟
منم با تنوع موافقم 100 درصد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)