سـر مـی انـــدازم کلاف ِ " خیــال بافــی " ام را
مـی بافـــم ُ مـی بافــم
بـه " کــوری چشم ِ گـره ها"
" نـقـش "
تـو را خواهــم بافــت !
سـر مـی انـــدازم کلاف ِ " خیــال بافــی " ام را
مـی بافـــم ُ مـی بافــم
بـه " کــوری چشم ِ گـره ها"
" نـقـش "
تـو را خواهــم بافــت !
نفس می کشم ...کوتاه و بی صدا
سکوت میکنم ....طولانی و بلند
نفسهایم پر از طعم نفسهای تو
و سکوتم پر از طنین موسیقی صدای توست.....
عجـــــــــایب هشت گانہ اَند...
آغــــــــوشِ "تـــــــــو"
هیچ بُعـــــــدی ندارد ..
واردش کــــــــــہ شوی ،
زمــــــان بی معنــــــــا میشـود...
بی آنکـہ نفـــــس بکشی روحـــــــــــَت تآزه می شود ..
به سوی مــ ــــــن بیا
تا تــ ـ ـ ـو را حس کنم
و دنــ ـ ـ ـیا خواهد دید
داستان عشقـ ـ ــ ی سوزان را
که شعله اش در قــــ ـ ـ لب مـ ـ ـ ن خواهى بود
یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست
خوی گرمش در دلم بگذشت و از دل دود خاست
چون نفس امشب فرو بردم جدا از صبح وصل
کز سر بالین من آن سست پیمان زود خاست
دوش در مجلس به بوی زلف او آهی زدم
آتشی افتاد در مجمر که دود از عود خاست
از سرود درد من در بزم او افتاد شور
نی ز درد من بنالید و فغان از رود خاست
گر چه وحشی خاک شد بنشست همچون گردباد
از زمین دیگر به عزم کعبهٔ مقصود خاست
هنوز هم عاشقانه هایم را عاشقانه برای تو مینویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف میزنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..
این روزها دیگر پشت پنجره مینشینم و به استقبال باران میروم.
میدانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
میدانم یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمیگردد..
میدانم تمام میشود و ما رها میشویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی..
بـے تــو
عمرِ آرامــش
ڪوتاه مـے شود
مثــلِ خوابـــِ پروانـﮧ ها ..
از حــســاب و کــتــاب بــازار عـشــق
هـیــچ گــاه ســر در نــیــاوردم
و هــنــوز نــمـی دانـم چــگــونــه مــی شــود
هــربـار کــه تــو بــی دلــیــل تــرکــم مـی کـنــی
مــن بــدهـکــارت مــی شــوم ؟
فَـــرقی نمیــکنَـــــد
لنـــــز دوربیـــــن بَــــر روی چــــه تَنظیـــــم باشَــــــد
تنهــــــا تصـــــویــــر توســــــت
کـــــــه دَر چشـــــــم مَن
قــــاب میشَــــــوَد.
امشب می توانم غمگین ترین شعرها را بسرایم اورا دوست داشتم و گاه او نیز مرا دوست داشت
---------- Post added at 11:17 PM ---------- Previous post was at 11:17 PM ----------
نوشتم(دوستت دارم،پرانتز را نبستم،بگذار این حقیقت تا ابد جریان بیابد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)