تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 79 از 129 اولاول ... 296975767778798081828389 ... آخرآخر
نمايش نتايج 781 به 790 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #781
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    چرا مردم دروغ می گویند؟

    چرا مردم دروغ می‌گویند؟ پاسخ ساده‌اش این است: برای این که آسان است. تقریباً همه مردم دروغ می‌گویند و اغلب آن‌ها در این کار مهارت دارند. شواهد نشان می‌دهد که اغلب مردم دروغگویی را در همان سنین اولیه یاد می‌گیرند. کودکان تقریباً در سن 3 سالگی برای این که خود را به مشکل نیندازند دروغ می‌گویند. در 5 سالگی، وقتی پای تنبیه در میان باشد، اغلب کودکان دروغ‌گویان ماهری هستند.
    به گفته گیل سالتز، روان‌پزشک بیمارستان نیویورک، نکته جالب این است که به کودکان یاد داده می‌شود تا برای محافظت از احساسات دیگران، و خوشامد آن‌ها دروغ بگویند. پدر و مادرها از همان سنین کودکی به فرزندانشان یاد می‌دهند که این گونه «دروغ‌های مصلحت‌آمیز» را بیان کنند. برای مثال، «به خاله بگو چقدر توی این لباس خوشگل شده.»
    دروغ گفتن برای محافظت از فردی دیگر، مشکل‌تر است. برای مردم، دروغ گفتن برای محافظت از خودشان و پوشاندن خطاهایشان، طبیعی است امّا محافظت کردن از فردی دیگر، کمی پیچیده‌تر است و به تجربه بیشتری نیاز دارد. اما هنگامی که مردم به سن بلوغ می‌رسند، دیگر دروغ‌گویی به صورت طبیعت ثانویه آن‌ها در آمده است.
    مردم درباره چه چیزی دروغ می‌گویند؟
    دروغگویی در افراد بالغ به منظورهایی فراتر از اجتناب از تنبیه شدن صورت می‌گیرد، هر چند اغلب افراد بالغ برای دریافت نکردن برگه جریمه رانندگی یا تخلفات جدّی‌تر به دروغگویی روی آورده‌اند. به عقیده رابرت فلدمن، روان‌شناس دانشگاه ماساچوست، افراد بالغ می‌خواهند چگونگی نگریستن دیگران به خود و نیز چگونگی نگریستن خودشان به خودشان را کنترل کنند.
    به گفته فلدمن، مردم دروغ می‌گویند تا مطلوب‌تر و خوشایندتر جلوه کنند و در یک موقعیت اجتماعی، دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. در واقع، آن‌ها می‌خواهند عزّت‌نفس خود را بالا ببرند. به عقیده فلدمن، مردم به محض آن که عزّت نفسشان را در خطر ببینند، دروغ خواهند گفت.آن‌ها درباره نوع ماشینی که دارند، محل زندگیشان و مقدار درآمدشان به دروغگویی خواهند پرداخت.
    براساس نتیجه مطالعه‌ای که در مجلّه «روان‌شناسی پایه و کاربردی» منتشر شده است، 60 درصد افراد مورد مطالعه در خلال یک مکالمه 10 دقیقه‌ای حداقل یکبار دروغ گفته‌اند و میانگین تعداد دروغگویی‌ها برای هر نفر 92/2 بوده است.
    مردم به طور مرتب به خودشان نیز دروغ می‌گویند. آن‌ها درباره مقدار کاری که باید برای خاتمه دادن یک پروژه انجام دهند، میزان غذایی که در روز می‌خورند، و بسیاری موارد دیگر به خودشان دروغ می‌گویند. این نوع دروغ‌ها صرفاً در خدمت فرار از واقعیت‌ها و نوعی گول‌زدن خود است.
    برخی از افراد بیشتر از دیگران دروغ می‌گویند. در واقع، بعضی‌ها آنقدر دروغ می‌گویند که اعتماددیگران را از دست می‌دهند و حرف‌های راست آن‌ها نیز دروغ پنداشته می‌شود. مطالعه‌ای که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بر روی دروغگویان آسیب‌شناختی (پاتولوژیک) صورت گرفته نشان می‌دهد که این افراد از نظر مغزی تفاوت‌هایی با دیگران دارند.
    دروغگویان آسیب‌شناختی
    پژوهگشران 108 نفر را مورد مطالعه قرار دادند. پس از انجام آزمون‌های روان‌شناختی، 12 نفر از آن‌ها در رده دروغگویان آسیب‌شناختی قرار گرفتند. پژوهشگران 21 نفر که نتیجه آزمایششان طبیعی بود را نیز برای مقایسه و کنترل برگزیدند. سپس از همه این افراد آزمایش MRI به عمل آمد.
    نتیجه MRI نشان داد که دروغگویان آسیب‌شناختی نسبت به آن 21 نفر که آزمایششان طبیعی بود دارای اتصالات بسیار بیشتری در مغزشان هستند. پژوهشگران در حال حاضر چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند که این تفاوت باعث می‌شود که دروغگویان آسیب‌شناختی مهارت بیشتری در «هنر» دروغگویی داشته باشند. البته برای نتجه‌گیری قطعی به پژوهش‌های بیشتری نیاز است. واقعیت این است که برخی از مردم دروغگویان بهتری نسبت به بقیه هستند امّا همه بالاخره اینجا و آنجا دروغ می‌گویند. به گفته فلدمن، افراد برون‌گرا بیشتر از افراد درون‌گرا دروغ می‌گویند، مردان بیشتر از زنان دروغ نمی‌گویند، و تقریباً همه در محیط کار دروغ می‌گویند.
    مردم به کسانی که به آن‌ها عشق می‌ورزند بیشتر از کسانی که فقط با آن‌ها آشنایی دارند دروغ می‌گویند زیرا آسان‌تر است. ومردم به معشوق یا همسرشان بیشتر از بقیه دورغ می‌گویند زیرا راستگویی ممکن است بیشتر از دروغگویی دردسر ساز باشد.
    نشانه‌های دروغگویی
    سالتز عقیده دارد که روش صد در صدی برای این که بفهمیم فردی دارد دروغ می‌گوید وجود ندارد امّا برخی رفتارها را می‌توان مورد توجه قرار داد:
    • اجتناب ازتماس چشمی. آیا فرد به پائین یا اطراف نگاه می‌کند؟
    • تغییر آهنگ صدا. آیا فرد بلندتر یا آهسته‌تر و یا تندتر از معمول صحبت می‌کند؟
    • زبان بدن. آیا فرد آرام ندارد، وول می‌خورد، با دست جلوی دهان یا صورتش را می‌پوشاند؟
    • تناقض با حرف‌های قبلی. آیا گفته‌های شخص با حرف‌های قبلیش تناقض دارد؟
    همه مردم به دلایل مختلف دروغ می‌گویند. بعضی ممکن است بیشتر از دیگران دروغ بگویند و برخی ممکن است به کمک روان درمانگر نیاز داشته باشند. امّا در یک نظر کلّی، دروغگویی هم یکی از خصلت‌های بشر است.

  2. #782
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    سلام

    چند تا مقاله جدید هست براتون تا چند روز اینده میزارم

  3. #783
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض


    روانشناسی و مشاوره

    احساس خود ارزشمندی
    نظریه پردازان شخصیت، همگی بر این عقیده اند که داشتن خود ارزشمندی نقش اساسی در رشد سالم شخص دارد و اظهار می دارند که زندگی سالم روانی تنها در سایه احساس ارزش خود مثبت شکل می گیرد.
    خود ارزشمندی تجربه توانا بودن برای مقابله با مسائل اساسی زندگی و احساس شایستگی و خودباوری است. خود ارزشمندی از دو مقوله تشکیل یافته:


    ۱) احساس کارآمدی شخص:
    به معنای اعتماد به عملکردهای ذهنی و توانایی های خود برای فکر کردن، یاد گرفتن، قضاوت کردن، انتخاب کردن و تصمیم گرفتن و مهم تر از همه به معنای مقابله و غلبه بر مسائل و مشکلات متعدد و مختلف زندگی و کنترل خود است.

    ۲) احترام به خود:
    به معنای باور داشتن حق خود برای زندگی کردن و خوشحال بودن و فراتر از آن باور داشتن خود برای ابراز ایده ها، احساسات، خواسته ها، نیازها و سزاوار بودن برای رسیدن به هدف و موفقیت است و خود را شایسته محبت و احترام دیگران دانستن است.
    اینکه گفته می شود احساس با ارزش بودن نیاز اساسی هر انسانی است بدین معناست که خود ارزشمندی نقش حیاتی در فرآیند زندگی ایفا می کند و در حقیقت برای بقا و زیستن ضروری است. به نظر راجرز تصویر خویشتن رشد یافته، انسان را به سوی سازگاری با جهان بیرون سوق می دهد.
    خود ارزشمندی در واقع به منزله سیستم خودآگاهی ایمن عمل می کند و مقاومت، قدرت و توانایی لازم را برای بازسازی ایجاد می کند و بدون آن رشد روانی فرد مختل می شود و زمانی که احساس خود ارزشمندی پایین است:
    - قدرت مقابله و میزان انعطاف پذیری شخص در برابر مشکلات و سختی ها کاهش می یابد.
    - شخص دچار آشفتگی، اضطراب و پریشانی می شود.
    - شخص خود را درمانده و شکست خورده می پندارد.
    - شخص بیشتر می خواهد از غم و اندوه اجتناب کند تا بخواهد شادی و نشاط را تجربه کند.
    - موارد منفی بیشتر از موارد مثبت بر فرد حکمرانی و تسلط دارد.
    - پیشرفت آنها کمتر از حد واقعی شان است.
    - قادر نیستند از موفقیت خود خوشحال شوند و رضایت درونی به دست آورند.
    - نسبت به احساسات و افکار خود تردید و از ابراز آن ترس دارند.
    - تمایل چندانی برای تعامل با دیگران ندارند و گاه آن را خصمانه تلقی می کنند.
    بنا به نظر کوپراسمیت احساس خود ارزشمندی ارزشیابی و قضاوتی شخصی است از شایستگی خود که ویژگی عامل شخصیت است نه یک نگرش لحظه ای برای موقعیت های خاص. به نظر وی والدین مهم ترین عامل رشد احساس خود ارزشمندی سالم در کودکان و نوجوانان هستند.
    والدین می بایست اصول ذیل را در رفتار با کودکان و نوجوانان جهت رشد خودارزشمندی رعایت کنند:
    ۱) فرزندان را با عشق و احترام بزرگ کنند و این احساس را در آنها ایجاد کنند که به اندازه کافی خوب و قابل قبول هستند.
    ۲) در محیطی حمایت کننده نقش های مناسب و قابل اجرا را به آنها محول کنند.
    ۳) از آنها متناسب با توانایی هایشان انتظار و توقع داشته باشند.
    ۴) آنها را دچار تناقض نسازند.
    ۵) برای کنترل آنها به رفتارهایی نظیر مسخره کردن، ایجاد احساس گناه، تحقیر کردن و سو»رفتار جسمی متوسل نشوند.
    ۶) از هر فرصتی استفاده کنند تا به آنها نشان دهند که به شایستگی و خوب بودنشان اعتقاد دارند.
    ۷) آنها را برای آشکار ساختن احساسات غیرقابل قبول مجازات نکنند.
    ۸) توانایی خویشتن داری را در آنها پرورش دهند.
    ۹) آنها را به اندازه ای حمایت و محافظت کنند که یادگیری و اعتماد به نفسشان خدشه دار نگردد.
    ۱۰) احساسات و افکار آنها را ارزشمند و با اهمیت تلقی کنند.

    روزنامه مردم سالاری

  4. #784
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    آشنایی با ترس مرضی و روشهای درمان آن

    ترس مرضی نوعی اضطراب به صورت ترس مداوم غیرمنطقی یا بیش از حد معمول نسبت به یک شیئی ، موقعیت ، فعالیت ، شرایط یا حتی یک عملکرد بدنی (که هیچ یک از این ها اساساً خطرناک نبوده یا تناسب منطقی با اضطراب ندارند). اکثر افراد دچار فویبا ترس خود را نابجا نسبت به موقعیت می شناسند.
    فویبا به انواع زیر تقسیم می شود:
    اجتماع هراسی (ترس از قرارگرفتن در موقعیت های اجتماعی نظیر سخنرانی عمومی یا استفاده از حمام عمومی )
    جمع هراسی (ترس از حضور در شلوغی یا ترس از مکان های عمومی )
    ترس مرضی ساده (ترس از یک نوع محرک خاص نظیر حیوانات ، حشرات ، ارتفاع ، سفرهوایی ، مکان های بسته و غیره )
    علایم شایع
    علایم اضطرابی زیر هنگام مواجهه یا فکر کردن در مورد محرک ایجادکننده ترس مرضی رخ می دهند:
    تپش قلب
    تعریق
    لرزش
    گُرگرفتگی
    تهوع
    افکار منفی و تصورات مضطرب کننده
    علل
    علت واقعی این اختلال ناشناخته است . علت احتمالی آن عبارتست از یک واکنش یادگرفته شده (ساخته شده در ذهن ) مثلاً ناشی از تماس با فرد دیگری دارای ترس مشابه ، یا داشتن تجربه یک ترس اولیه که همراه با یک شیئی یا موقعیت خاص بوده است . سایر فرضیه های موجود در این زمینه ، ترس مرضی را دارای یک معنی سُمبلیک در نظر می گیرند.
    عوامل افزایش دهنده خطر
    سابقه خانوادگی اضطراب
    اضطراب ناشی از جدایی در کودکی
    وجود سایر اختلالات روانی
    دارابودن شخصیبت کمال گرا
    پیشگیری
    اقدام خاصی برای پیشگیری از ترس مرضی وجود ندارد. روش هایی برای پیشگیری یا کنترل واکنش ها وجود دارد.
    عواقب مورد انتظار
    ترس ساده ـ در برخی موارد با بالارفتن سن خود به خود متوقف می شود؛ برخی موارد نیز چنانچه از محرک ترس (مثلاً مار افعی ) اجتناب شود اختلال قابل توجهی در زندگی پدید نمی آید؛ برخی موارد با قرار گرفتن فرد مبتلا در موقعیت های ترس آور (نظیر سفرهوایی ) کاهش می یابند؛ سایر موارد نیز با درمان قابل علاج اند.
    اجتماعی هراسی ـ ممکن است با درمان برطرف شود؛ داروها در این مورد معمولاً سودمندند.
    جمع هراسی ـ افراد مبتلا بدون درمان روزبه روز بیشتر خانه نشین می شوند؛ اغلب با اختلال هراس همراه است .
    عوارض احتمالی
    در اثر اجتناب از محرک های ترس مرضی زندگی روزمره دچار محدودیت می شود. به خصوص جمع هراسی فعالیت فرد را دچار محدودیت کرده و شدیداً ناتوان کننده است .
    درمان
    اصول کلی
    - اقدامات تشخیصی شامل مشاهده علایم توسط خود بیمار است .
    - بررسی سابقه طبی و اجتماعی و معاینه فیزیکی توسط یک پزشک ضروری است .
    اگر شما احساس کردید که ترس شما تداوم دارد:
    -افکار خود را از منفی بودن (مثلاً «سگ گاز خواهد گرفت ») به سمت افکار مثبت و واقع گرایانه (مثلاً «سگ با بند بسته شده است ») منحرف سازید.
    - به یک اقدام کنترل کننده بپردازید ـ مثلاً شمارش معکوس از ۱۰۰۰، کتاب خواندن ، بلند حرف زدن ، تنفس عمیق و شمردن آنها
    -افکار خود را به سمت افکار خوشایند منحرف سازید. از روش های آسوده سازی استفاده کنید.
    داروها
    داروها گاهی در درمان ترس مرضی مؤثرند.
    فعالیت
    محدودیتی وجود ندارد.
    رژیم غذایی
    رژیم خاصی نیاز نیست . از مصرف کافئین خودداری کنید.
    در این شرایط به پزشک خود مراجعه نمایید
    اگر شما یا یکی از اعضای خانواده تان دارای علایم ترس مرضی باشید که با مراقبت های خود کنترل نشده است .
    بازگشت علایم ترس مرضی پس از درمان

  5. این کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #785
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض

    ارتباط افسردگي با تشديد درد جسماني


    عمومی- آرش نهاوندي:
    افسردگي مي‌تواند باعث افزايش درد فيزيكي شود و همچنين درد جسماني مي‌تواند افسردگي را در پي داشته باشد.
    در برخي اوقات و زماني كه افراد دچار بيماري مي‌شوند افسردگي نيز به‌دليل طولاني شدن بيماري و شدت درد به سراغ آنها مي‌آيد. در برخي از مواقع نيز افراد حين سپري كردن دوران افسردگي به يك بيماري مبتلا مي‌شوند كه اين همزماني افسردگي با بيماري فيزيكي مي‌تواند باعث شدت يافتن درد ناشي از بيماري شود.

    غالبا افراد افسرده افراد ملول و ناراحتي هستند كه نمي‌توانند افكار خود را كنترل كنند و در واقع مي‌توان گفت افكار بر آنها مسلط شده و آنها را به‌شدت آزار مي‌دهد. در مواردي كه بيماري نيز بر افراد افسرده عارض مي‌شود آنها فكر خود را عميقا متوجه بيماري مي‌كنند و به نوعي با تلقين شديد بيماري، خود را در معرض درد‌هاي شديدتري قرار مي‌دهند. با مثالي ساده شايد بتوان بهتر اين مسئله را توضيح داد. تصور مي‌كنيم فرد افسرده‌اي دچار سر‌درد شده است.

    او به محض دچار شدن به اين بيماري موقت، فكر خود را معطوف آن مي‌كند و به‌طور غيرواقعي به‌خود تلقين مي‌كند كه دچار درد بسيار شديدي شده است اين تلقينات سبب مي‌شود كه او به واقع درد را با شدت بسيار بيشتري از آنچه هست حس كند.

    اين قضيه سويه ديگري نيز دارد؛ بر مبناي نظر بسياري از محققان و به‌ويژه روانشناسان افرادي كه دچار بيماري‌هاي طولاني همراه با درد شديد مي‌شوند به مرور در معرض خطر ابتلا به افسردگي قرار مي‌گيرند، درد واقعاً ناراحت‌كننده است و افسردگي سبب تشديد آن مي‌شود.

    افرادي كه داراي بيماري‌هاي جسماني مزمن هستند و همواره درد مي‌كشند سه برابر افراد معمولي در معرض خطر ابتلا به بيماري‌هاي رواني- ازجمله تغيير حالت و اضطراب- قرار دارند. اين افراد اگر دچار افسردگي شوند، احتمال اينكه افسردگي در آنها به يك بيماري مزمن تبديل شود نيز سه برابر افراد عادي است.

    وجود درد باعث مي‌شود تا روند بهبود افسردگي به تاخير بيفتد و از سوي ديگر افسردگي نيز باعث ديرتر بهبود يافتن درد مي‌شود. به‌عنوان مثال اين امكان وجود دارد كه بيمار هيچ‌گونه تمايلي به شركت در برنامه‌هاي توانبخشي از خود نشان ندهد. افسردگي باعث مي‌شود تا شخص از اجتماع دوري گزيند و اين انزوا باعث بدتر شدن بيماري او مي‌شود.

    درد هم فرد را از تحرك باز مي‌دارد و بي‌تحركي نيز خود زمينه‌ساز به‌وجودآمدن دردهاي بعدي مي‌شود.

    درد و افسردگي كاملا به هم مرتبط هستند. افسردگي باعث بروز نشانه‌هاي جسماني غيرقابل توضيح مانند درد پشت و كمر يا سردرد مي‌شود. در برخي از موارد نيز افسردگي موجب افزايش پاسخ به درد يا حداقل افزايش رنج همراه با درد مي‌شود.

    از طرف ديگر درد مزمن نيز استرس‌زا است و موجب افسردگي مي‌شود. گاهي افسردگي و درد دور باطلي را ايجاد مي‌كنند.

    تحقيقات گذشته نيز نشان داده بود كه درد و افسردگي داراي الگو‌هاي مغزي مشابه در مغز هستند. در واقع برخي از مواد شيميايي پيام‌رسان در مغز، درد و روحيه و خلق خو را كنترل مي‌كنند. افزون بر آن درد مزمن و افسردگي از عوامل مشترك ژنتيك و محيطي تأثير مي‌پذيرند.

  7. #786
    حـــــرفـه ای wichidika's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    13,667

    پيش فرض محروم كردن، روشي مورد تاييد در تربيت كودك است

    يك روانپزشك:
    محروم كردن، روشي مورد تاييد در تربيت كودك است
    در تنبيه كلامي رفتار كودك سرزنش شود نه شخصيت او!

    يك روانپزشك، روش مورد تاييد در تنبيه را روش محروم كردن دانست و افزود: مي‌توان كودك را از يك سري امتيازات مثل تماشاي برنامه‌هاي تلويزيوني، رفتن به منزل دوستان يا خريد وسايل خوشحال كننده و... محروم كرد.
    دكتر قاسم دستجردي در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)منطقه يزد،‌ با بيان اينكه در هر خانه‌ يك سري اصول كلي حاكم است كه بايد از افراط و تفريط از آنها پرهيز شود، اظهار كرد: در تربيت كودك بعضي از خانواده‌ها آزادي كامل و مطلق را به نفع كودك مي‌دانند ولي برخي ديگر سيستم استبدادي و قوانين زياد و خشك بر كودك تحميل مي‌كنند كه هر دو روش اشتباه است.
    وي ادامه داد: بهتر است در خانواده يك سري اصول كلي و خط قرمزهايي براساس هنجاري‌هاي آن خانواده وجود داشته باشد. همچنين والدين بايد بر روي اصولي كه مي‌خواهند فرزندشان تربيت شود توافق و ثبات داشته باشند و بين پدر و مادر دوساز ناهمگون زده نشود.
    وي با اشاره به اهميت اصول مذكور در تربيت كودك افزود: همچنين والدين در موقعيت‌هاي مختلف ثبات داشته باشند. به عبارتي ديگر اگر والدين در يك موردي قانوني بگذارند، نبايد بطور دائم براي آن استثناء قائل شوند.
    دستجردي روشهاي تربيت كودك را به دو دسته تنبيه و تشويق تقسيم كرد و گفت: تنبيه از نظر لغوي به معني بيدار كردن، آگاهي دادن و آنچه كه در ذهن مساوي با ضرب و شتم برخوردهاي تند است، مي‌باشد.
    وي هدف از تنبيه را اصلاح، آگاهي دادن و هدايت كردن عنوان و اضافه كرد: هيچ وقت تنبيه به معناي خشم خود را فروشاندن، تحقير كردن و اذيت و آزار طرف مقابل نيست و هرجا والدين احساس مي‌كنند خود را تخليه كرده و خشم خود را فرو مي‌نشانند، اين عمل به معناي تنبيه نيست.
    وي با بيان اينكه تنبيه الزاما فيزيكي نيست، گفت: در تربيت كودك اغراق نيست اگر بگوييم تنبيه فيزيكي جايي ندارد و چنانچه بعضي از والدين بخواهند جايي براي تنبيه قائل شوند آن را به عنوان آخرين گام بكار ببرند.
    اين روانپزشك گفت: تنبيه فيزيكي نبايد باعث درد و آسيب به كودك شود و هدف از اين تنبيه آن است كه پدر و مادر با اين روش ناراحتي خود را از رفتار كودك نشان داده و توجه وي را به بدي و زشتي رفتارش جلب كنند كه نهايتا مي‌تواند در حد يك پشت دستي زدن يا آرام پشت باسن كودك زدن باشد.
    وي تنبيه كلامي را شكل ديگري از بروز تنبيه دانست و تصريح كرد: زماني كه كودك رفتاري برخلاف هنجارهاي موجود در خانه انجام دهد، پدر و مادر در حد كلامي با گفتن “از آن رفتار شما ناراحت شدم“، “از برخورد شما عصباني هستم” يا “كار شما كار خوبي نيست” و در كنار آن اخمي كنند، ترش رويي كنند يا موقتا ارتباط عاطفي صميمانه را كمرنگ كنند و لازم است در زمان انجام كارهاي گفته شده، رفتار كودك مورد سرزنش قرار گيرد نه شخصيت وي.
    وي با تاكيد بر كمتر استفاده كردن از تنبيه فيزيكي توصيه كرد: حتي‌الامكان بايد موارد اين نوع تنبيه زياد نباشد؛ چرا كه اگر رفتار كودك را دائما سرزنش كرده يا به وي تذكر دهيم، اثر تنبيه كمرنگ مي‌شود.
    دستجري خطاب به والدين توصيه كرد: از سرزنش شخصيت كودك و نسبت دادن صفات زشت به وي پرهيز كنيد، وي را توهين و مسخره نكنيد، با كنايه و طعنه با كودك حرف نزنيد. همچنين جلوي ديگران بيش از حد از او انتقاد نكنيد.
    وي در خصوص نكات قابل اهميت در مورد تنبيه فيزيك و كلامي گفت: تنبيه بايد كاملا متناسب با رفتار كودك باشد؛ به طوري كه نبايد براي رفتاري كه خيلي بد نيست تنبيه بدي در نظر بگيريم. همچنين علت تنبيه مشخص باشد و علت آن براي كودك توضيح داده شود. همچنين بين تنبيه و رفتار كودك فاصله زماني زيادي نباشد.
    اين روانپزشك آسيب جسمي، افزايش خشونت، پرخاشگري و لجاجت،‌ افت تحصيلي و تا حدودي بهره هوشي، احتمال مشكلات روانپزشكي مانند افسردگي، رفتارهاي ضد اجتماعي و وابستگي به مواد را از عوارض تنبيه زياد كودك عنوان كرد.
    وي همچنين افت اعتماد به نفس، ايجاد شخصيتهاي منفعل و وابسته و عدم پرورش روحيه قاطعيت در كودك را از ديگر عوارض تنبيه فيزيكي يا كلامي زياد دانست.
    وي گفت: ‌در بعضي از موارد، رفتار منفي كودك را بر روي خود نياوريد كه اين روش در اوايل شروع آن رفتار كاربرد دارد.
    اين روانپزشك در پايان يادآور شد: در برخي مواقع بهتر است از روش تشويق استفاده كرد كه مي‌تواند به شكلهاي كلامي، رفتاري و خريدن هديه و جايزه اعمال شود.
    انتهاي پيام

  8. #787
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    پيش فرض

    10 نشانه اعتیاد به تلفن همراه !!
    *برروی لوازم جانبی بیش‌تر از خود تلفن هزینه می‌كنید
    با وسیله بی‌ضرری مانند شارژر خودرو شروع می‌شود اما پس از آن به گیرنده اف ام رادیو، بازوبند، یك كیف متفاوت برای هر روز هفته، باتری‌ها، محافظ باتری و صفحه نمایش، آداپتور بلوتوث استریو و بلندگوی تلفن بی‌سیم گسترش پیدا می‌كند. در حالی كه اگر شش ماه دیگر مدل گوشی‌تان را تغییر دهید هیچ‌كدام از این لوازم به درد نخواهند خورد.

    * از همه 30 برنامه نصبی در گوشی استفاده می‌كنید
    همه كاربران ممكن است روند نصب برنامه در تلفن همراه را تجربه كرده باشند و پس از مدتی دریابند برنامه به درد آن‌ها
    نمی‌خورد و آن را پاك كنند یا همان طور رهایش كنند اما كسانی هستند كه برای انجام كوچك‌ترین كارها به برنامه‌های نصب شده در گوشی مراجعه می‌كنند.

    *هشدارهایی دارید كه می‌گویند چه زمانی باید كارهایتان را انجام دهید
    ملاقات‌های كاری، وقت دكتر و دیدارهای گروهی، رویدادهایی هستند كه در تلفن برای یادآوری ثبت می‌شوند اما آیا مثلا برای حمل زباله به بیرون منزل در روز چهارشنبه، زنگ هشدار گذاشته‌اید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، پس زیاده روی می‌كنید.
    هنگامیكه برای انجام هر كاری در روز به تلفن نیاز داشته باشید گوشی‌تان ممكن است به دستگاه تنفس مصنوعی شما تبدیل شود.

    *در تلفن‌تان درباره تلفن‌تان مطالعه می‌كنید
    اگر فكر كردن به تلفن و لمس كردن آن در جیب‌تان در طول روز شما را راضی نمی‌كند و از هر فرصتی برای استفاده از آن بهره می‌گیرید درواقع در حالی كه مشغول استفاده از آن هستید، وقت‌تان را برای یافتن نكات بیش‌تر در موردش سرمایه‌گذاری می‌كنید.

    * از هزینه‌های ضروری برای تامین صورتحساب تلفن كم می‌كنید
    بله مثلا نهار كاملا مهم است اما از هزینه آن برای پرداخت صورتحساب تلفن در پایان ماه استفاده می‌كنید یا حتی به جای كرایه ماشین، ترجیح می‌دهید راه ارزان‌تری را برای طی مسیر انتخاب كنید تا قبض تلفن برروی دستتان نماند.

    * یك شارژ كامل باتری به ندرت یك روز دوام می‌آورد
    پس از مسواك زدن و شستن صورت آخرین كار معمولی كه انجام می‌دهید، وصل تلفن برای شارژ است، زیرا در غیراین صورت نمی‌تواند پس از كاری كه امروز برای شما انجام داده یك روز كامل دیگر دوام آورد. معلوم است كه عمر باتری در برخی از تلفن‌های هوشمند پیشرفته كامل نیست اما شارژ روز به روز باتری دیگر چیزی از آن باقی نمی‌گذارد.

    * گویا دوستی را از دست داده‌اید وقتی تلفن شما خراب می‌شود
    تلفن در یك لحظه بی‌احتیاطی از جیب‌تان به زمین افتاده و صفحه آن می‌شكند یا بر اثر عجله از جیبتان در قطار یا اتوبوس
    می‌افتد و گم می‌شود یا بدتر از همه ممكن است تلفن از دستتان در یك دریچه فاضلاب بیفتد. تحت هر شرایطی كه اتفاق بیفتد نمی‌توانید جلوی تكرار این اتفاق را در ذهن‌تان بگیرید و با به یاد آوردن محتوای دیجیتالی آن، بابت این اتفاق خودتان را سرزنش نكنید.

    *با دارندگان تلفن مشابه خود فقط درباره تلفن‌تان حرف می‌زنید
    اگر چنین مكالمه‌ای بین شما و فرد مذكور دارای تلفن مشابه روی می‌دهد باید درباره اعتیاد خود به تلفن و زندگی اجتماعی‌تان تجدیدنظر كنید.

    *هنگامیكه تلفن‌تان را پیدا نمی‌كنید وحشت زده می‌شوید
    اینجا مساله گم شدن تلفن مطرح نیست بلكه شما درمی‌یابید تلفن را در خانه جا گذاشته‌اید و احساس می‌كنید قلبتان از وحشت پایین و بالا می‌رود و پیش خود می‌گویید: «اگر كسی بخواهد به من زنگ بزند چه؟» اما یك نفس عمیق كشیده و زندگی را بدون دستیار دیجیتالی‌تان ادامه دهید.

    * تلفن را در حمام استفاده می‌كنید
    این كار اشتباهی است اما نه به دلایل بهداشتی؛ اگر شما از تلفن همراه در حمام نیز استفاده كنید خود را از تنها مامنی كه می‌توانید در برابر تماس‌های مكرر داشته باشید، محروم كرده‌اید.

  9. این کاربر از Rahe Kavir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #788
    حـــــرفـه ای wichidika's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    13,667

    پيش فرض 5 قانون براي شاد زيستن


    موضوعات بسيار اندكي در زندگي وجود دارند كه به اندازه سلامتي براي شما مهم هستند. بنابراين بايد مراقب آنها باشيد.
    به گزارش سرويس بهداشت و درمان ايسنا، ‌كارشناسان در مقاله‌اي در سايت اينترنتي نوترالب در اين باره خاطرنشان كردند: اگر عادت خوب را همين الان بپذيريد، مي‌توانيد در تمام طول عمر از خودتان مصون باشيد.
    در اين مقاله قوانيني ارائه شده است كه به شما كمك مي‌كند زندگي شاد و سالمي داشته باشيد. قانون اول ورزش كردن است. اگر ورزشكار نيستيد،‌ ورزش‌ها و تمرينات بسياري وجود دارد كه مي‌توانيد به راحتي در منزل انجام دهيد. سعي كنيد به همراه دوستانتان چند نوبت در هفته اين تمرينات را انجام دهيد. هم چنين مي‌توانيد همديگر را ترغيب كنيد كه براي گرفتن امتياز بيشتر، تمرينات بيشتري را انجام دهيد. يك راه ديگر هم پياده روي كردن است اگر 30 دقيقه در روز پياده‌روي كنيد از مزاياي فراوان آن بهره‌مند خواهيد شد.
    قانون دوم، استفاده از يك تكنيك آرامش بخش است. در دنياي پر استرس امروز پيدا كردن راهي براي رسيدن به آرامش بسيار حائز اهميت است. در هر روز زماني را به اين كار اختصاص دهيد. براي اين كار در روز، 10 تا 20 دقيقه يك جاي خلوت بنشينيد و تمرينات تنفس عميق را انجام دهيد.
    قانون سوم مي‌گويد؛ از نور آفتاب بهره‌مند شويد. البته منظور اين نيست كه ساعت‌ها در آفتاب قرار گيريد و هيچ محافظتي از پوست خود نداشته باشيد بلكه فقط چند دقيقه در روز اگر در تماس با نور خورشيد باشيد بدنتان مي‌تواند به اندازه كافي كه براي سلامت شما مطلوب و مورد نياز است، ‌ويتامين D توليد كند.
    قانون چهارم به شما توصيه مي‌كند كه خواب مناسب و كافي داشته باشيد. كم كردن از ساعت خواب براي انجام كار يا برنامه‌هاي ديگر در نهايت به شما آسيب مي‌رساند. شما به طور متوسط به هفت تا هشت ساعت خواب در هر شبانه روز نياز داريد. هم چنين در روزهاي تعطيل آخر هفته استراحت مناسبي داشته باشيد.
    قانون چهارم شامل دنبال كردن رژيم غذايي سالم است. از مصرف غذاهاي ناسالم و تنقلات پرهيز كنيد. اگر نمي‌توانيد تنقلاتي را كه مورد علاقه‌تان هستند به طور كامل كنار بگذاريد، ‌بهتر است تا حد امكان مصرف آنها را به حداقل برسانيد. همچنين در طول روز مقادير زيادي آب بنوشيد.

    قانون پنجم و آخر، خنديدن است. خنده مزاياي فراواني دارد. فيلم‌هاي خنده‌دار ببينيد و با كساني ملاقات كنيد كه مثبت و شاد هستند. سعي كنيد از افراد منفي و احساسات منفي دوري كنيد.

  11. این کاربر از wichidika بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #789
    حـــــرفـه ای wichidika's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    13,667

    پيش فرض رفتار محبت‌آميز با كودك از اساسي‌ترين شيوه درمان ناخن‌جويدن است

    رئيس سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور در گفت‌وگو با فارس:
    رفتار محبت‌آميز با كودك از اساسي‌ترين شيوه درمان ناخن‌جويدن است
    خبرگزاري فارس: رئيس سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور گفت: اساسي‌ترين شيوه درمان ناخن‌جويدن تنش‌زدايي، آرامش بخشي، ارتباط مثبت و سالم والدين و كودكان و رفتار محبت‌آميز با آنها است.




    غلامعلي افروز در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس، افزود: بسياري از كودكان در مواقعي كه دچار فشار رواني مي‌شوند و يا عصباني و بي‌حوصله هستند يا به هنگام تماشاي صحنه‌هاي مهيج در تلويزيون و يا سينما ناخن خود را مي‌جوند.

    وي گفت: ناخن جويدن در بسياري از كودكان واكنشي است براي كاهش اضطراب و كاهش فشارهاي دروني كه مي‌تواند تأثير منفي بر زيبايي و تناسب انگشتان كودكان داشته باشد و بر انجام مهارت‌هاي ظرفيت حركتي تأثيرگذار است.

    رئيس سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور اضافه كرد: عواملي مانند تنش‌هاي رواني، نگراني، اضطراب مي‌‌تواند از عوامل اصلي ناخن جويدن در كودكان باشد عواملي نيز مانند ناكامي‌هاي مكرر، فقر عاطفي، عدم برخورداري از امنيت و آرامش رواني نيز مي‌تواند زمينه‌ساز نگراني و عصبانيت بيش از حد كودكان باشد.

    افروز گفت: اساسي‌ترين شيوه درمان ناخن جويدن در كودكان تنش‌زدايي، آرامش بخشي و رفتار محبت‌آميز با كودكان است و ارتباط سالم همراه با مهرباني و نشاط والدين مي‌تواند در آرامش و راحتي كودك نقش مهمي داشته باشد.

    رئيس سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور اضافه كرد: ترس از شكست در انجام كارها احساس نااميدي، يأس در موفقيت در كارها مي‌تواند موجب كاهش اعتماد به نفس در كودكان شود كه فشارهاي ذهني و رواني را براي كودك به وجود مي‌آورد.

  13. #790
    حـــــرفـه ای wichidika's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    13,667

    پيش فرض افراد شاد ديگران را شادتر مي‌بينند!

    افراد شاد ديگران را شادتر مي‌بينند!
    توصيف منفي از ديگران نشانه شخصيت منفي خودتان است


    نتايج يك تحقيق جديد نشان داده است، كساني كه ديگران را در بهترين وضعيت و شرايط روحي مي‌بينند، خودشان در واقع شادتر و سازگارتر هستند.

    به گزارش سرويس «علمي» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محققان در يك بررسي جديد كشف كرده‌اند كه روش قضاوت شما نسبت به ديگران در واقع بيشتر ميزان سلامت و بهداشت رواني خودتان را به جاي فرد توصيف شده آشكار مي‌كند.

    محققان مي‌گويند: هر چه فردي ديگران را شاد، مهربان و به لحاظ احساسي باثبات ببيند در واقع خود وي از اين صفات بهره‌مند است.

    داستين وود، متخصص دانشگاه «ويك فارست» در كاروليناي شمالي و محقق اصلي اين پژوهش تاكيد كرد: دريافت‌هاي شما از ديگران بيشتر شخصيت خودتان را بر ملا مي‌كند.

    به گزارش روزنامه‌ تلگراف، تمايل افراد براي بيان خصوصيات مثبت ديگران نشانگر مهمي از شخصيت مثبت اوست.

    در مقابل هر چه فردي خصوصيات منفي ديگران را بازگو كند نشان مي‌دهد كه خودش در سطح بالايي به منفي گرايي و رفتارهاي ضد اجتماعي دچار است.

    انتهاي پيام

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •