با سلام
تو مدرسه بودیم
دوم دبیرستان
من میز آخر مینشستم
مال ما فقط تو کلاش میز
ماله همه صندلی بود
بعدش ما همیشه مجبود بودیم که از روی میز بریم بیرون چون جابه جایش سخت بود
سر کلاس بودیم هنوز معلم نیومده بود
یه دفعه ناظم اومد منم بیرون میز بود هیچی به میز تکیه دادم
بهد دیدیم حسش نیست نشستم رو میز
ناظم با اشاره گفت بیا پایین
من اومدم ولی عین این خنگا دوباره نشستم که برم اون ور میز
یه دفعه ناظم گفت اقایی بیا اینجا
ما هم رفتیم یه پس گردنی زد به ما انداخت مارو از کلاس بیرون
بعد بیرون موندم اومد بهم گفت که آقای آقایی از شما بعیده اینکارا شما که پدر فهمیده ای دارین این کارا چیه؟
منم گفتم آخه تقصیر من نیست پاهام زیرش زخم شده نمی تونم وایستم
بهدش هم گفتم که میزمون اینجوریه باید بپریم از روش تا بشنیم
خلاصه گفت باشه برو دیگه اینکارو نکن
ما هم گفتیم باشه
اومدیم تو کلاس معلم سر کلاس بود منم با یه حرکت آکروباتیک پرید رو میز تا عقدم خالی شه
معلم هم هیچی نگفت حالشو بردم