تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 79 از 638 اولاول ... 296975767778798081828389129179579 ... آخرآخر
نمايش نتايج 781 به 790 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #781
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    داغ یک مادر
    باز دریا گرفته قربانی
    گشته جانی به مرگ مهمانی
    معنی سوگ یار را ایا
    ای خزر اینچنین تو میدانی؟
    مانده داغی به قلب یک مادر
    دانی ایا گرفته ای جانی
    ان پسر همچو غنچه ای زیبا
    بود در باغ زندگانی من
    ناشکفته پرزد ورفت
    بی ثمر بود باغبانی من
    ارزو داشتم برای گلم
    رخت دامادیش کنم بر تن
    لیک جای لباس دامادی
    ان عزیزم به تن نموده کفن
    حجله اش بوی اشک وخون دارد
    زغمش اب میشود دل سنگ
    شد جوانم به خاک هم اغوش
    دل شده بهر خنده هایش تنگ
    خانه ام بی حضور او سرد است
    لحظه ها بی وجود او بی رنگ
    ای خزر این تمام قصه بود
    شهد شیرین به کام من چون زهر
    دل ز بی رحمیت شده پرخون
    چون تو ظالم ندیده ام در دهر
    قصه ام را برای تو گفتم
    تا بدانی زداغ یک مادر

  2. #782
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    لبانم بسته است و خاموشم
    براي تو من زنده ام
    اشکهايم را پنهان مي کنم
    در دلم فروزان است

    فانوس خواستن و عشق
    براي تو به خاطر تو
    زندگي آورده است کتاب روزهاي گذشته را
    و خاطراتی دوردست

    بي پرسش چه بسيار پاسخ يافتم
    ديديم که چه مي
    خواستيم
    و چه به دست آورديم؟
    اما در دل فروزان مي ماند فانوس خواستن و عشق
    براي تو به خاطر تو
    چه بگويم از عداوت دنيا با من
    حکم زندگي بدون تو
    نادان است هر آنکه بگويد

    برايم غريبه اي
    چه بسيار ستم

    که بر ما روا داشتند
    اما باز هم در دل فروزان است
    فانوس خواستن و عشق
    برای تو بخاطر تو


  3. #783
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض


    ز غم کسی اسیرم
    که ز من خبر ندارد
    عجب از محبت من
    که در او اثر ندارد
    غلط ست هر که گوید
    دل به دل راه دارد
    دل من ز غصه خون شد
    دل او خبر ندارد...

  4. #784
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض


    من نه عاشق بودم
    و نه محتاج نگاهي
    که بلغزد بر من،
    من خودم بودم و
    يک حس غريب
    که به صد عشق و هوس مي‌ارزيد

  5. #785
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را
    نمیدانم که حس کردی حضورت در سکوتم را
    و می دانم که می دانی ز عاشق بودنت مستم
    وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم

  6. #786
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من و تو اگر "ما" شويم

    صدای کل زدن مادرم

    خانه را روی سرت خراب می‌کند

    قصر آرزوهای دست نخورده‌ی ذهن‌مان را

    کسی چه می‌داند

    شايد "من"

    تاوان مرد نشدن پدرهايی را پس می‌دهد

    که هرگز لياقت مادر شدن نداشته‌اند

    و " تو"

    بار قلب‌هايی را به دوش می‌کشد

    که هنوز به خاطر گونه‌های سرخ يک مرد نتپيده‌اند

    شايد "ما"

    - روی هم -

    نيمه‌ای از آدم‌هايی باشيم

    که گاهگاهی هوس می‌کنند

    سری به اتاق خالی های فکرشان بزنند؛

    و ببينند

    چند نفر را توی شکم‌هاشان هضم کرده‌اند.

    من و تو اگر "ما" شويم

    صدای هفت گاو پوست به استخوان چسبيده‌ی

    داستان يوسف را تداعی می‌کنيم

    که از فرط گرسنگی زوزه می‌کشند؛

    نمی‌کشند؟

    خدا حق داشت هميشه

    ميم من و الف شما را جدا بنويسد

    که مبادا روزی يادمان برود

    سيب را با کدام صاد بنويسيم

    و گول شيطان را نخوريم

    مگر يک خوشه گندم چقدر می‌ارزد؟

    که پرت‌مان می‌کنند به سياره‌ای

    سردتر از زمين نيست

    اينجا همه يخ زده‌ايم؛

    مگر يک خوشه گندم چقدر می‌ارزد؟

    من و تواگر"ما" شويم

    مادرم بزرگ می‌شود!

    برای نوه‌هاش

    قصه‌ی تار عنکبوت گرفته‌ی سيب را

    - با گنبد کبودی

    که هميشه هيچ کس زير آن وجود ندارد

    که صدای ما شدن‌مان را

    ببيند -

    تکرار می‌کند

    تکرار می کند

    تکرار.

    من و تو اگر"ما" شويم

    تکرار می‌شود

    تکرار می‌شود

    تکرار...




    اسماعیل موسوی

  7. #787
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    فقط لبخند بزن
    برو کنار پنجره
    آمدن مرا تماشا کن
    اريب میبارم بانوی من!
    مثل اشکهام
    مثل نتهای کوچولو
    مثل نگاه تو.

  8. #788
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    فراموش مکن مرا

    روح تو

    تشنه ی مستی های تازه ایست

    من

    آنها را به تو خواهم داد

    فقط با من بمان

    تا وقتی

    تاریکی فرود آید.

  9. #789
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    پشت چشم هات هزار پنجره وامانده بود

    و هزار تا پرنده دیگر نمی خواندند

    که در شبی که من از یاد می روم

    چلچه ها خاموش

    قمریان مرده

    و یا کریم ها خانه خرابند

  10. #790
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بی هدف ول می گردم

    آسمان گله مند

    لب به فریاد و باران گشوده است

    کوچه ها خیس خیس

    و خواستنت را کسی شب زنده داری نمی کند

    من دوباره در این در به دری

    روی خش خش پاییز

    خالی از هر خاطره ای

    به تحمل تنهایی یخ بسته ام

    کمر بسته ام

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •