درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد...........نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد...........نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
در رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف
نکته ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو
آب حیوان ز منقار بلاغت می چگد
طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکر خای تو
و آنگه ز برای خشت گور دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو
ویرانگری ، اساس نبرد است
ویرانگری
نوید آبادی
هر آنچه ساختند
از خشت خشت
ویران باد
ای لاله های میهن من
گلگونه های فسرده
گو بی شما
تاریخ را هر آنچه بسازند
ویران باد
آبادی ضحاک ویران باد
از خسرو گلسرخی
دست تضرع چسود، بنده محتاج را.................وقت دعا بر خدای، وقت کرم در بغل
لرزیده صخره در غم شط ها و رودها
آزرده از فریب زمین گم شدم ز خویش
در من شکفت شوق وصال کبودها
ای مژده اطاعت دستان و زانوان
ای انتظارهای دراز غریزه ها
با زیور رضایت آرایشم دهید
ای برکشیده در تن من التهاب ها
با کام دختران کف آرامشم دهید
ای جام های پر گل و مست جزیره ها
آن دورها چه می گذرد
در ذهن روشن کف ها
آه کردم چون رسن شد آه من............... گشت آویزان رسن در چاه من
آن رسن بگرفتم و بیرون شدم...............شاد و زفت و فربه و گلگون شدم
در بن چاهی همی بودم نگون...............در دو عالم هم نمی گنجم کنون
آفرین ها بر تو بادا ای خدا...............ناگهان کردی مرا از غم جدا
گر سر هر موی من گردد زبان...............شکرهای تو نیاید در بیان
نمی دونم چرا بابام رو دشت کربلا نشست
انگاری کوه غصه ها کمر بابامو شکست
بابام داره داد می زنه آخ یوسف ام البنین
یار و علمدار داداش معشوق خوب و مه جبین
آتیش گرفته خیمه ها یکی بگه چه خبره ؟
نکنه این عموم باشه این پهلوون که پرپره!
شما رو به خدا قسم این قد حرفای بد نگید
این قد به جای دلبرم این آقا رو نشون ندید
عموی من که این نبود رفته برام آب بیاره
دستاش نجیب و خوشگله این آقاهه دست نداره
سلام
فرانک خانوم این شعر اخر برا کی هست؟
هرچه كني بكن ، مكن
ترك من اي نگار من
هرچه بري ، ببر ، مبر
سنگدلي به كار من
هرچه بري ، ببر، مبر
رشته الفت مرا
هرچه كني ، بكن ، مكن
خانه اختيار من
هرچه روي برو ، مرو
راه خلاف دوستي
هرچه زني ، بزن ، مزن
طعنه به روزگار من
سلام برای واقعه کربلا ( حضرت عباس و امام حسین )
نكند اندوهي ‚ سر رسد از پس كوه
چه كسي پشت درختان است ؟
هيچ مي چرد گاوي در كرد
ظهر تابستان است
سايه ها مي دانند كه چه تابستاني است
سايه هايي بي لك
گوشه اي روشن و پاك
كودكان احساس! جاي بازي اينجاست
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)