دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان
چرا که شیوه ان ترک سیه دل دانست
دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان
چرا که شیوه ان ترک سیه دل دانست
توان کرد با ناکسان بدرگی...................ولیکن نیاید ز مردان سگی
__________________________________________________ ________
یه سوال داشتم. چجوری میشه فهمید که یه شعر قبلا تو این تاپیک استفاده شده یا نه؟
یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد
که ازو خصم به دام امد و معشوق به کام
مبر حاجت بنزدیک ترشروی..............که از خوی بدش فرسوده گردی
اگر گویی غم دل با کسی گوی...............که از رویش بنقد آسوده گردی
یارب این نو دولتان را با خر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر می کشند
دانی چه گفت مر آن بلبل سحری.................تو خود چه آدمیی کز عشق بیخبری
اشتر بشعر عرب در حالت است و طرب................گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری
یا مفت بگی و یا مفت بشنفی و
آخر سر اینقدر سر بسرت بذارن که
سر بذاری به خیابونا
هی هی
دل بده تا پته دلمو واست رو کنم
میدونی؟
همیشه این دلم به اون دلم میگه
دکی
تو این دنیای هیشکی به هیشکی
این یکی دستت باید اون یکی دستتو بگیره
ورنه خلاصی
خلاص!
سلام
خوبه دوباره داره مشاعره جون میگیره
صبحدم بلبل
بر درخت گل خدا
به خنده مي گفت
نازنينان را
مه جبينان را خدا
وفا نباشد
اگر چه با اين دل حزين
تو عهدو بستي حبيب من آخ
با رقيب من چرا نشستي
چرا دلم را عزيزمن از کينه خستي
اگر که با اين دل حزين تو عهدو بستي
حبيب من آخ با رقيب من چرا نشستي
چرا دلم را عزيز من از کينه خستي
بيا در بر من وفا يک شب
اي مه شب
تازه کن عهدي
که بر شکستي
یا من زنده نیستم یا زندگی نه اینست بر مرگ افرین باد گر زندگی چنین است
***
- تو که نازنده بالا دلربايي
تو که بي سرمه چشمون سرمه سايي
تو که مشکين دو گيسو در قفايي
به مو گويي که سرگردون چرايي
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)