یاد افتاد،
مرگ افتاد،
و دیگر صدایی از بغض پرپر کوچه مه گرفته نبود که بشتابد و ما را نجات دهد،
در کلبه سنگین و سرخ وار ما جز مات ،جز یاد خوردن،جز نفس کشتن،چیزی نبود،
من همه در یادی گم بودم،
و او یاد نداشت
نه همه چیز خوبه ولی من یک عمری می شه فقط دارم د می دم
البته بهتر از "ی" می باشد
راحت باش هر چی خواستی بده