تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 778 از 2734 اولاول ... 27867872876877477577677777877978078178278882887812781778 ... آخرآخر
نمايش نتايج 7,771 به 7,780 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #7771
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
    شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم

    تو کیستی که من از موج هر تبسم تو
    بسان قایق سرگشته روی گردابم

  2. #7772
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    دل دردمند سعدي ز محبت تو خون شد

    نه به وصل مي رساني نه به قتل مي رهاني

    ***

    این دو بیت شعر هم شما جدی تلقی کنید


    حرفهاي من هنوز ناتمام
    تا نگاه ميکنم وقت رفتن است
    باز هم همون حکايت هميشگي
    پيش از ان که باخبر بشم لحظه عزيمت من ناگزير ميشود

  3. #7773
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دو تنها و دو سرگردان، دو بی کس
    ز خود بیگانه، از هستی رمیده
    از این بی درد مردم، رو نهفته
    شرنگ ناامیدی ها چشیده

    دل از بی همزبانی ها فسرده
    تن از نامهربانی ها فسرده
    ز حسرت پای در دامن کشیده
    به خلوت، سر به زیر بال برده

    دو تنها و دو سرگردان، دو بی کس
    به خلوتگاه جان، با هم نشستند
    زبان بی زبانی را گشودند
    سکوت جاودانی را شکستند

  4. #7774
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
    چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

    برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
    وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد

  5. #7775
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دادگاه و دادیار و دادرس
    پله های چرک و باریک و بلند
    راه روهای پر از افکار زشت
    تبصره های قوانین ، بند بند
    عشق در وجدان خود قاضی نبود
    یک زن و یک پوشه و پرونده اش...
    ماده ی هفتم به یادش مانده بود
    مُهر "توقیف است " بر لبخنده اش

  6. #7776
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    شیرینی لبان تو فرهادی آورد
    دلخواهی آنقدر که غمت شادی آورد

    مقبول باد عذر کمند افکنان عشق
    چشمان آهوی تو صیادی آورد

  7. #7777
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در جستجوی عشق بودم
    در روزهای خسته از غم
    در هر نگاهی راز دیدم
    اما همه مغشوش و مبهم


    چه قدر "د " می دی !!!!!!!!!!

  8. #7778
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    ما همه از یک قبیله ی بی چتریم
    فقط لهجه هایمان ، ما را به غربت جاده ها برده است
    تو را صدا می زنم که نمی دانم
    مرا صدا می زنم که کجایم


    فکر میکنی "م" خیلی بهتره!

  9. #7779
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مثلا هزار سال بعد
    روی تپه هايی که باستان شناسی پير
    شکسته های آينه ای را که سرخی لبهات
    می چکد از لابلای دستهاش...
    بانو !
    بر تپه ای سوخته شيراز را می جويند
    ونسيمی که از لابلای موهات
    از لابلای برگهای مو
    تا مو کز سوته دلانم چون سرک کشیده اند
    فلاش بک-سکانس بعد


    فردا باید برم سر کار
    فعلا شب به خیر حالا دال بده تا ببینی چه طوره!!!!!!

  10. #7780
    داره خودمونی میشه Lonely Raven's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    97

    پيش فرض

    دخترک خنده کنان گفت که چیست
    راز این حلقه ی زر
    راز این حلقه که انگشت مرا
    این چنین تنگ گرفته است به بر

    راز این حلقه که در چهره ی او
    اینهمه تابش و رخشندگی ست
    مرد حیران شد و گفت :
    حلقه ی خوشبختی ست، حلقه زندگی ست

    همه گفتند : مبارک باشد
    دخترک گفت : دریغا که مرا
    باز در معنی آن شک باشد
    سال ها رفت و شبی

    زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه ی زر
    دید در نقش فروزنده ی او
    روزهایی که به امید وفای شوهر
    به هدر رفته، هدر

    زن پریشان شد و نالید که وای
    وای، این حلقه که در چهره ی او
    باز هم تابش و رخشندگی ست
    حلقه ی بردگی و بندگی ست

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •