هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
هر که اینکار ندانست در انکار بماند
اگر ازپرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
هر که اینکار ندانست در انکار بماند
اگر ازپرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی
يادم بده چگونه بخوانم تا عشق در تمامي دلها معنا شود
آنگونه عاشقم كه حرمت مجنون را احساس ميكنم .
آنگونه عاشقم كه نيستان را يكجا هواي زمزمه دارم .
آنگونه عاشقم كه هر نفسم شعر است
چشم تو شعر ، چشم تو شاعر است
من دزد شعرهاي چشم تو هستم
ما در غم عشق تو اسیران بلاییم
کس نیست چنین عاشق دیوانه که ماییم
نه اهل صلاحیم و نه مستان خرابیم
اینجا نه و آنجا نه ندانیم کجاییم
می شه با اسمتون عزیز نفس کشید و تازه شد
دلم دیگه با عشقتون چه ساده هم اندازه شد
منو ببخشید عزیزم که عاشق شما شدم
غصه هاتونو بسپرید به قلب عاشق خودم
ماه در انتهای مدار سردش میگذرد
ما مانده ایم و
روز نمی آید
در عشق توام نصیحت و پند چه سود
زهراب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند بر پاش نهید
دیوانه دل است بند بر پای چه سود؟!!!
در این رواق نیاز
پرنده ساکت و غمگین
ستاره بیمار است
دو چشم خسته من
در این امید عبث
دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است
تو نیستی که ببینی
يک قطرهی آب بود با دريا شد،
يک ذرهی خاک با زمين يکتا شد،
آمد شدن تو اندرين عالم چيست؟
آمد مگسی پديد و ناپيدا شد.
در دايره اي كامدن و رفتن ماست
آن را نه بدايت نه نهايت پيداست
كس مي نزد دمي در اين معني راست
كين آمدن از كجا و رفتن به كجاست ؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)