سلام دوستان
دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو را
نیست گوشی که همی نشنود آوای تو را
سلام دوستان
دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو را
نیست گوشی که همی نشنود آوای تو را
ببخشید اشتباه شد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد جان شیرین خوش است
تو گوش می دادی
به خون من که ناله کنان می رفت
و عشق من که گریه کنان می مرد
تو گوش می دادی
اما مرا نمی دیدی.
اما مرا نمی دیدی.
اما مرا نمی دیدی.
یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند
دیده ام خیره به ره ماند و نداد
نامه ای تا دل من شاد کند
داني چرا در سير خود بر خويش مي لرزد قلم؟
ترسد كه ظلمي را كند در حق مظلومي رقم
منم حسین فاطمه منم عزیزِ مادرم
منم که آزاده ترین محمدی پرپرم
من پسر شیر خدا مظلوم کربلا منم
پرچم پیروزی من سرخی رنگ پیرهنم
منم حریص عاشقی منم بلد ترین بلد
اون موقع ها پدربزرگ بوسه به دندونام می زد
می گن جگر گوشةی یاس! این نوةی پیمبره
که جای رد بوسه هاش حالا نشون خنجره
هستی زندگی ام به چه کار آید؟
یا به چه دردم خورد؟
روزها طی شد از تنهایی شب ها
همه در تاریکی و غربت و غم بود و خیال
تو گذشتی و شب و روز گذشت
آن زمان ها به امیدی که تو
بر خواهی گشت
پای هر پنجره مات!
می نشستم به تماشا تنها
گاه بر پرده ی ابر
گاه بر پرده ی ماه
دورتادورترین جا ها می رفت نگاه
باز می گشتم تنها
چشم ها دوخته ام بر درو دیوار هنوز
شوق دیدار توام باز هنوز
از همین شاخه ی لرزان حیات پر کان سوی تو می آیم باز
دوستت دارم بسیار هنوز!
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)