دلم کرده امشب هوای شراب
شرابی که از جان برآرد خروش
شرابی که بینم در آن رقص مرگ
شرابی که هرگز نیایم بهوش
مگر وارهم از غم عشق او
مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمه ماتم است
نمی خواهم این ناخوش آهنگ را
دلم کرده امشب هوای شراب
شرابی که از جان برآرد خروش
شرابی که بینم در آن رقص مرگ
شرابی که هرگز نیایم بهوش
مگر وارهم از غم عشق او
مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمه ماتم است
نمی خواهم این ناخوش آهنگ را
تـَمـــام حـَجــــم خیـالـــَـــم ..
از تــو لبــریــز اســت
خیـــالــَـــم ڪوچـََـڪ نیســــت تــــو بـُزرگـــــے !
دیــــــوار ها هـــم عاشــــــق مـــیشوند !.!.!
یادگاری ننویسید،اگر قصد برگشتن ندارید . . .
بر سر قبرم گل ِ مریم گذار
پرپرش کن عاشقانه هر کنار
بوسه زن بر سنگ قبرم تا شوم
بی خود از لعل لبانت ای نگار
هر کرانه گل بپاش و گل بیار
تا خزان زندگی گردد بهار
سوره ی حمد و نسا و ذاریات
بر من عاشق بخوان لیل و نهار
پس شتابی کن بیا هم چون نسیم
کنج برزخ می کشم بس انتظار
حوری و جنت بدون تو عذاب
عاشق و مستم هنوزم بیقرار
"ارسلان" در این جهان قسمت نشد ...
آتشم زد در خزان روزگار
دلم
هرگز
به چیزی دل نمی بست
نمی دانم چگونه بر تو دل بست
همان دم که
نگاهت
بر من افتاد
همان دم مهر تو بر
قلبم افتاد
من همان دخترکی هستم
که انتخاب شدم
برای از دست دادن تو
نه بیشتر
نه کمتر...!
اوج یک داستان عاشقانه
آنجایست,
که برای اولین بار
دستانش را در دست میگیری .
فکر هم رفت پیش تو
من تنها ماندم...
تو کیستی؟
هان؟
یادم آمد...
...
تو همانی که روزی با پاهایت آمدی
و نماندی و رفتی!!!
و من...
من همانم
که روزی با دلم آمدم و ماندم و ماندم
به جان جوشم كه جوياي تو باشم
خسي بر موج درياي تو باشم
تمام آرزو هاي مني كاش
يكي از آرزو هاي تو باشم
شفيعي كدكني
هم اکنون 10 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 10 مهمان)