ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
دیدی که سخــــت نیســـــت تنها بدون مــــــــــن ؟!!
دیدی صبح می شود شب ها بدون مـــــــــن !!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت امروزم هم گذشت …!!!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن !!!
خــــــــــدا جــــــــون نتـــــــرس ...!
نــــه به گنـــــــاه میفتــــــــی !؟!!
نــــــه بــــــه جهنـــــــم میـــــــری!!!
منــــــو تو به هــــــــم محـــــرمیم...
دستمو بگــــــــــــــیر
زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش ...
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …
آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …
زیاد که باشی ، زیادی می شوی …
تو حرف میزنی وکلمه هایت پرواز میکنند میروند.من حرف زدم کلمه هایم همین جا ماندند مثل پروانه هایی که لای کتابی خشک میشوند.اما این کلمه هااین کلمه هایی که لای کتابند شعر نیستند پروانه هم نیستند این ها تکه تکه های دل منند که روی این صفحه ها سنجاقشان کرده ام برای اینکه گم نشوند برای اینکه زیر پا نیفتند برای اینکه کسی له شان نکند.برای اینکه اگر به دست تو رسید تکه هایش را کنار هم بچینی شاید تو بتوانی از این تکه ها یک دل درست کنی دلی که دگر تکه تکه نباشد دلی که نشکسته باشد.
آن وقت حتماً قشنگترین شعر دنیا اتفاق می افتد شعری که تو آن را گفته ای
دســـت بـــردار
از ایـــن جنــگ ِ نــا بـــرابــر!
دل ســنــگ تو
...همـــیشــه بـــرنــده اســـت
دل تنــگ مــن
همــیشــه شـــکســـته......
بیا آخرین شاهکارت را ببین
مجسمه ای با چشمان باز
خیره به دور دستها
شاید شرق
شاید غرب
مبهوت یک شکست
مغلوب یک اتفاق
مصلوب یک عشق
مفعول یک تاوان!
خرده هایش را باد دارد میبرد
...
و او فقط خاطراتش را محکم بغل گرفته
بیا آخرین شاهکارت را ببین
مجسمه ای ساخته ای به نام "من"
فریاد که می زنم کوه ها می لرزند
نعره که می کشم شیر ها می میرند
نگاه که می کنم چشم ها می ترکند
زوزه که می کشم گرگ ها می گریزند
نمی دانم چرا امروز تاثیری ندارد
فریادم بر کوه های سست و لرزان
نعره ام بر لشکر شیرهای مرده
نگاهم بر چشم های سرد سنگی
و زوزه ام بر گرگ های قاتل گله
شاید باید به دنبال اکسیر جوانی باشم
Last edited by علی مقدس; 18-12-2012 at 14:40.
بی هیچ دلیلی "بیادت هستم"
تا بشکنم قانونی که هنوز علت میطلبد...!
ســــر زده بيــــــا...
کمــــــے آشفتــــگي بــــد نـيست
آن وقــــــت
تکــــــاندن ِ شانــــــه هاے ِ پُـر غُـبــــــار
و مُرتب کردن ِ موهــــــاے ِ پريـشــــــانت
بهانـــــــہ اے مـےشود براے ِ زندگـــــــے
زرد آبی قرمز سفید مشکی
نمیدانم از کدام
رز...
برایت هدیه بیاورم تا در خاطرت بمانم
ای آنکه که
اشکهای
شبانه ام از آن توست...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
