جدا از اون بازی 2-2 , همگروهی مجدد با قطر که حتی بین تیمهای عربی حریف چندان قدری بحساب نمیاد و با توجه به شناختی که از اونها داشتیم میتونست برای ما یک فرصت مناسب باشه!
در مورد نداشتن ابزار, درسته لیگ ما در چند سال گذشته خروجی نداشته که دلیلش رو همه میدونیم...اما فکر میکنم حداقل ابزار این رو داشته باشیم که در آزادی بهتر از این بازی کنیم در برابر تیمهایی مثل قطر!
کافیه دیدارهای دور قبل رو با بازی دیروز مقایسه کنیم, جایی که با همین نفرات در قطر فرصتهای گلزنی زیادی ایجاد کردیم که با بی دقتی هدر رفت...شکل بازی تیم و رفتار کیروش که نشون داد در خانه حریف به گرفتن تساوی هم راضی نیست امیدوارکننده بود. در آزادی هم بدون اینکه فشار بیاریم راحت دو گل زدیم در حالیکه قطر برای گل نخوردن اومده بود.
دیروز هیچ تغییر و پیشرفتی در بازی قطریها دیده نشد...اتفاقی که افتاده نزول عجیب تیم ملی نسبت به دور قبله!
با احترام کامل به نظر شما باز این یه بحث قدیمی رو شروع می کنه که خود ایده ال ما این نیست ما توانایی هامون بیشتره ما پتانسیلشو داریم و ... اما در واقع امروز نه تو فقط ورزش همه چیز شما اندازه کار و تلاشی و برنامه ریزی که بکنی نتیجه میگیری نه اندازه لیاقت و اسم و شایستگی و گذشته!شاید اگه اون ضربه سر گل میشد ما حتی تو آزادی به قطر 1-0 میباختیم با توجه به مهارت اونها در وقت کشی البته یه چیز دیگه که یادم رفت بگم به نظرم تیم ایران دیروز خیلی هم عصبی و آشفته بود نمیشه گفت برای خستگی بدنی هست یا شرایط روحی یا فضای نقل و انتقالات اما چیزی که واضحه هر موقع ما وارد این جنگهای روانی عربها شدیم بازنده بودیم و هیچ سودی برامون نداشته دیگه از بازیکنهای با تجربه تیم انتظار میره انقدر زود کنترلشونو از دست ندن!
آزادی که چه عرض کنم امثال قطر و عمان و عراق رو باید تو هر ورزشگاهی راحت شکست بدیم!اما ایراد کار از اونجایی هست که ما هنوز فکر می کنیم این تیمها از ما میترسن و یا فوتبال بلد نیستن و فضای 10-15 سال پیش حاکمه و هیچ کاری نکردن خودمون که کامل متوقفیم (اگه عقبگرد نکرده باشیم!) فکر می کنیم باقی هم همینن نخیر با این وضع الان که یک فاصله مشخص بین ما و سطح اول آسیا افتاده و کره و ژاپن (+استرالیا) خودشون رو کاملا جدا کردن چه لیگ و ساختار حرفه ای چه عملکرد و نتایج ملی باشگاهی حالا با همین روال اگه پیش بریم کمتر از 4 سال دیگه ما مقابل همین تیمهایی مثل قطر و ازبکستان و عراق و بحرین و اردن ... هم به مشکل می خوریم پیچیده نیست خیلی!اینکه من میگم جز 2 3 بازیکن ما که تو لیگ اسپانیا و المان بازی می کنن باقی کاملا معمولی و متوسط هستن در سطح اسیا با بازیکنهایی مثل کیسوکه هوندا و شینجی کاگاوا برشیانو و کیهیل و پارک و هاسبه و نیل و ...مقایسه می کنم و واقعا فاصله ها کم نیست! این تازه زمان حال هست با وضعیتی که باشگاه ها در این کشورها دارن و بازیکن سازی می کنن آینده وخیمتره!وقتی هنوز علی کریمی با 34 سن بازیکن کلیدی تیم ملی ما هست و جز جباری مصدوم هیچ جایگزین درخوری براش نداریم (که شاید آماده نبود مصدوم شد سنش برای جام جهانی بالا رفت )تو خط دفاع از زمان قلعه نویی نفرات مختلف رو تست می کنیم و به نتیجه نمیرسیم بعد از رفتن علی دایی و کمی هاشمیان مهاجم تمام کننده درجه یک نداریم حتی مهاجم ثابت هم نداریم هر مربی میاد تو پستهای مختلف به بهانه جوانگرایی نفرات مدنظر خودش رو قرار میده مثل علی دایی!بعد که اون میره مربی بعدی اصلا اعتقادی نداره به اینها و نتیجه اینکه نه ما جوون گرایی کردیم و به یک ترکیب اسکلت ثابت رسیدیم نه با تمام ابزار ها صرف نظر از آینده نتیجه رو گرفتیم!!
هر نتیجه ای که با این روند به دست بیاد گول زننده و موقتی هست مثل همون صعود 2006 که یک نسل خوب بود و تکرار نشد!ما باید ساختارمون رو حرفه ای کنیم صعود به جام جهانی خودکار اتفاق میوفته کاری که کره و ژاپن کردن و الان برای قهرمانی در جام جهانی برنامه دارن ما هنوز کاسه چه کنم چه کنم صعود به جام جهانی در دست گرفتیم و صدا و سیما برای روحیه دادن برد 6-2 مقابل کره رو پخش می کنه!!!(یا بازی امریکا و استرالیا و ...)
بنظر میاد ایشون خیلی زود تحت تاثیر بعضی شرایط فوتبال ایران قرار گرفته که در اینمورد باید بیشتر خودش رو مقصر بدونه!
در حالیکه انتظار میرفت این کیروش باشه که فوتبال ما رو کمی تکون بده یا حداقل با رفتار حرفه ایش تاثیرگذار باشه...اخیرا شاهد مصاحبه هایی بودیم که از یک شخصیت حرفه ای بعیده.
برانکو و حتی قطبی با وجود سالهای زیادی که در فوتبال ما بودن اینقدر زود "ایرانی" (بقول کیروش
) نشدن!! و خودشون و تیم ملی رو کمتر گرفتار جنجالهای رسانه ای کردن!
اگه قبول کنیم که فرد نمیتونه سیستم رو عوض کنه یا خیلی تحت تاثیر قرار بده باید دید که چقدر خودش مقاوم هست برابر شرایط و تغییر!از اول هم مشخص بود قرار نیست صرف حضور شخصی به اسم کیروش یا کلمنته و ... مدیریت و حاشیه فوتبال ما دگرگون بشه!با یه آسپیرین نمیشه سرطان رو درمان کرد... موافقم کیروش یکم این حواشی و رسانه بازی رو زود شروع کرده از نحوه برخورد با خبرنگارنما ها و درگیری لفظی با سرمربی های لیگ بگیر تا تماس مارادونا و بیانه علیه فتح الله زاده ...این متاسفانه نشون میده فضای فوتبال ما انقدر خرابه که مربی مثل کیروش هم میبینه یا نمیتونه کار کنه یا اگه بخواد کار کنه باید اینطوری رفتار کنه!!
به تغییر و اصلاح این موارد که هیچ امیدی نیست با مدیریت فعلی ... پس حداقل چیزی که میمونه نتیجه گرا بودن و صعود به جام جهانی بعد از 8 سال خدمتگزاری هست!امیدوارم این محقق بشه و به اما و اگر و روز آخر مقابل کره جنوبی کشیده نشه!!
و متاسفانه این تحلیل گل هم باز فقط سرمربی و یک شخص رو هدف میگیره و از کل مدیریت کلان و عوامل موثر همه مسئولیت رو متوجه سرمربی تیم میدونه!کاری که با قلعه نویی دایی و قطبی هم شد و تعویض پیاپی سرمربی مشکلی رو حل نکرد!
يادداشت ويژه: كارلوس كي رشد!!/ آيا تيمملي با كيروش رشد كرده است؟
سايت گل- يك عادت قديمي ميگويد الان وقت انتقاد نيست، چون تيم در كوران مسابقات است و روحيه بازيكنان در معرض تضعيف قرار دارد. يك عادت مشابه هم داريم كه مختص بعد از ناكاميهاست و حرفش همين است، يعني الان وقت انتقاد نيست. با اين عادتها هيچوقت نميشود وقت مناسبي براي انتقاد پيدا كرد.
تيم ملي در بازي با قطر خوب بازي كرد. نه اينكه چون الان وقت انتقاد نيست، صفت خوب براي بازي تيم ملي از سر اجبار به كار برده شده باشد، نه. تيم ملي خوب بازي كرد اگر معيار خوب بازي كردن را صرفا در اين دو نكته ساده بدانيم كه: الف- موقعيتهاي زيادي به حريف نداد، ب- موقعيتهاي مناسبي روي دروازه حريف خلق كرد. درست برخلاف بازي مقابل ازبكستان كه با اين معيارها ميشد حكم به بد بازي كردن تيم داد.
تيم ملي در بازي با قطر خوب بازي كرد اگر معيار خوب بازي كردن را سه دهه عقب ببريم و تيمهاي ملي و باشگاهي دهه60 را به خاطر بياوريم. معيار خوب بازي كردن تيمها در آن زمان هم چيزي شبيه همين بود؛ موقعيتهاي زياد روي دروازه تيم مقابل و اجازه ندادن به حريف براي ايجاد موقعيت گل. البته با اين تفاوت كه تيم ملي ما آن موقعها بهندرت موقعيت گل به حريف ميداد هرچند كه تقريبا همه فرصتهاي گل روي دروازه تيم روبهرو را از روي سانتر از كنارهها و هنر سرزني مهاجمان تكبعدي و سرزن ما به دست ميآورد.
ايران در بازي با قطر مثل دهه60 و 70 خوب بازي كرد؛ فقط اشكال كار اينجا بود كه ما كريم باوي و مرفاوي و دايي و از اين دست برجها در نوك حمله نداشتيم و قرار بود سانترهاي پولادي و خسرو حيدري از روي خط نيمه زمين را انصاريفرد در حركاتي داييوار به گل تبديل كند.
ايران در بازي با قطر خوب بازي كرد، چون دقايق زيادي تيم قطر را تحت فشار قرار داد و بازيكنان تيم ميهمان براي دفع اوتدستيهاي بلند از كنارهها و سانترهاي پرتعداد تيم ميزبان خيلي به دردسر افتادند و انرژي زيادي هدر دادند.
ايران خوب بازي كرد، چوب دريبلهاي علي كريمي گرفته بود، چون نكونام بعد از مدتها نمايشي درخور يك بازيكن فيكس شاغل در لاليگا ارائه داد و از نظرها پنهان نشد، چون ناگهان كيروش تصميم نگرفت از 5بازيكن جديد در تركيب ثابت تيم استفاده كند، چون سرمربي تيم از همه تواناييهاي بازيكن ايراني از جمله دريبلينگ، سانتر، اوتدستيهاي بلند و كشدار و... استفاده كرد.
كيروش قرار بود عادتهاي بد فوتبال ما را تغيير دهد، اما ما همچنان با تيمي به ميدان ميرويم كه غير از اتكا به تكنيك فردي علي كريمي فقط به سانترهاي متعدد و يكنواخت و پرتابهاي بلند با دست روي دروازه حريف به چشم ابزاري براي رسيدن به گل نگاه ميكند.
امتيازاتي كه در اين دو بازي به دست آورديم، قانعكننده و معقول است. ايتاليا هم در بازي با اسپانيا از سيستمي استفاده كرد كه اينجا به آن ميگوييم منسوخ اما چون از همين 2-5-3 نتيجه گرفت و چون اسپانيا تيمي نبود كه به فضاي خالي پشت بازيكنان كناري ايتاليا نيازي داشته باشد، هيچكس به سرمربي اين تيم ايرادي نگرفت. يادمان باشد كه ايتاليا و يونان و چلسي با ارائه منزجركنندهترين نوع فوتبال به قهرماني يورو2004، جام جهاني2006 و ليگ قهرمانان2012-2011 دست پيدا كردند. اگر به اين نكته توجه كنيم كه گاهي هدف وسيله را توجيه ميكند، ميشود چشم به روي همه كاستيها بست و انتظار بازي زيبا از تيم ملي نداشت و از نمايش حقارتبار تيم دربرابر ازبكستان راضي و خوشحال بود و به امتيازات اين دو ديدار دلخوش كرد.
اگر كيروش از اين نوع نمايش فوتبال راضي است، اين انتقادها به او وارد است، در غير اينصورت بايد باز هم به او وقت داد تا عادتهاي بد فوتبال ما را از ما بگيرد و در عوض، عادت خوب به ما ياد بدهد.
.gif)
نگاهی به نفرات ملی؛ بنويسيد «دارايی»، بخوانيد «نداری»!
سايت گل- سه امتیاز بازی قطر را همه در جیبمان میدیدیم. منتظر حملههای بیامان بودیم. احساس اینکه میبریم آنقدر بود که ورزشگاه را پر از فریاد شوقمان کنیم و بگوییم هر چه این فریادها را بیشتر بکاریم شوق برد جبرانش میکند.
مثل همیشه اما این تماشاگر نیست که جریان بازی را عوض میکند. مگر بازی پرسپولیس برابر الهلال عوض کرد که حالا عوض کند؟ نباید هم بکند. این تیم ملی چرا باید قطر را راحت میبرد؟ با کدام بازیکنان هجومی؟ بیایید باور کنیم پتانسیل فوتبال ما همین است. از دفاع بازیسازی نشد و در فاز حمله هیچ نداشتیم. مثل بازی ازبکستان. تقصیر کیروش است؟ شاید. اما قبلش بیایید مرور کنیم خودمان چه داریم.
مهرداد پولادی
پدیده کیروش سالهاست که در فوتبال ایران پدیده است. زمانی هافبک نفوذی پیکان بود و بعدها در استقلال و تراکتور هافبک دفاعی تشخیص داده شد. به مس کرمان رفت و چون فقر چپپای خوب بیداد میکند کیروش دفاع چپ تیم ملی را تقدیمش کرد. پولادی دفاع چپ بدی نیست اما آیا میشود در حد و اندازههایی دیدش که بالاتر از تمام بازیکنان قطر باشد؟ بدون شک نه. پولادی یا نوری یا بیکزاده و حاجصفی فرقی ندارند. ما تمام داراییمان در چپ همین است. تازه پولادی با آن همه توپکشیهای بیهدف بهتر از بقیه است. چپپا زیاد داریم؟ بیاورید! سپاهان که را داشت؟ استقلال چپ خوب نداشت. تراکتور و پرسپولیس چه؟ همین است که هست.
خسرو حیدری
دفاع راست خوب یا هافبک راست خوب؟ خسرو حیدری آنقدر در این دو پست آسانسوروار رفت و آمد کرده که دارد فراموش میکند چه بوده است. حیدری نه در برابر ازبکستان و نه در برابر قطر به اندازه یک بازیکن معمولی هم نبود. این تغییر در استقلال هم دیده شده. همین که معمولا تا دقیقه 70 هافبک راست بود و بعد که حمودی تعویض میشد به دفاع راست میرفت نشان میدهد هنوز کسی نتوانسته از پتانسیل بالایش استفاده کند. دفاع راست بودنش در کارهای دفاعی هرگز اطمینانبخش نبوده است. حتی قطبی هم بین او و نصرتی تردید میکرد. این تردیدها خسرو حیدری را به اندازه یک بازیکن معمولی تقلیل داده است. بهتر از همین خسرو حیدری نهچندان موفق چه داریم در این فوتبال؟ حسین ماهینی با دفاع خوب و حیدری با حمله خوب. همين را داریم.
احسان حاج صفی
هرگز از حد و اندازههای یک بازيكن معمولی فراتر نرفته است. بازی دادنش به عنوان یک هافبک چپ بسیار عجیب بود. اما واقعیت فوتبال ما همین است. همین احسان حاجصفی در هر تیمی که بوده تضمین کاملی برای موفقیت بوده است. حاجصفی تراکتور و حاجصفی سپاهان همه را ترغیب میکند که تیم ملی را در اختیارش قرار دهند. اما حاجصفی بازیکن ملی خوبی نیست. شاید بیش از حد در خدمت خودش است. بازیکن ملی چیزی فراتر از این میخواهد. همین حاجصفی ستاره تراکتور بود. بهترش را یا نداریم و یا اگر خلعتبری را داریم کیروش بهخاطر فیزیکش او را فقط در نیمه دوم میخواهد.
کریم انصاریفرد
با پاس استثنایی مقابل ازبکستان همه را امیدوار کرده بود. اما باور کنید تیم ملی با کریم انصاریفرد فقط همین است که هست. در سیستم تکمهاجم تیم ملی حتی غلامی و قاضی هم بهتر از بهترین مهاجم فوتبال ایران جواب دادهاند. انصاریفرد آنقدر در جریان بازیهای سنگین محو میشود که قیمت میلیاردیاش را زیر سوال ببرد. آقای گل فوتبال ایران هرگز ستاره تیمش در بازیهای بزرگ نبوده. اما باز هم بهترین مهاجم ایران است. امید به اینکه بهتر شود تنها امیدی است که میتوان داشت. شک نکنید بهترش را نداریم در حالی که در تیم ملی بهترین نیست.
هادی عقیلی
مدافعي با قدرت سرزنی خوب و فیزیک مناسب. اما مشکل بزرگی در نوع فوتبال عقیلی هست. عقیلی در بازیسازی از دفاع بسیار معمولی و شاید قدیمی عمل میکند. شما فقط کافی است تعداد دفع توپهای عقیلی را بشمارید. بعد آن را با بازیکنان تیمهای اروپایی مقایسه کنید. عقیلی از بهترین دفاعهای ایران است اما دیگر قرن اینجور فوتبال بازی کردن تمام شده است. منتظری گزینه خوبی بود اما همین عقیلی مگر از بهترین مدافعان ایران نیست؟
حرف آخر
ستاره این فوتبال اگر کریمی است همه میدانیم چطور به وقتش از آن استفاده نکردیم. اگر رحمتی بهترین است فقط کمک به گل نخوردن میکند. بازیکنانی که در بالا نامشان را دیدیم هر کدام برای تضمین موفقیت در فوتبال ایران کافیاند. اما باور کنید برای رسیدن به فوتبال روز دنیا بسیار کماند. استعدادهای بالقوه که هرگز بالفعل نمیشوند. کیروش به جای اینها اگر دیگرانی هم میگمارد جوابش همین بود. قطبی از همینها استفاده کرد. کیروش هم با اندکی تغییر همینها را به كار ميگيرد. فوتبال ما ادعا میکند بردن قطر برایش آب خوردن است اما ما با این پتانسیل تنها میتوانیم با روش کیروش پیش برویم. محکم در دفاع و منتظر اتفاقات.
چقدر سخت است باورش، اما فوتبال ما زیبا نیست که تیم ملی زیبا نیست. در حالی که تمام دنیا رو به دنیای فوتبال آکادمیک آوردهاند ما هنوز منتظر ظهور پدیدههایی هستیم که هیچ جا تعلیم ندیدهاند. خودمان میبینیم چرا باید امثال مجید جلالی به جرم جوانگرایی و ساختارشکنی کنج خانه باشند و پولهای میلیاردی خرج ستارههای سوخته شوند. تا این نگاه ماست فوتبال ما همینقدر است و کیروش با آن تفکرات محتاط بهترین راه برای بردن ما به جام جهانی است. اگر دنبال تیم ملی زیبا هستید دنبال تکرار نامها نباشید. لیست تیمهای لیگ برتر را مرور کنید. بعد از دیدن آن همه تکرار شاید همعقیده شویم