تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 77 از 469 اولاول ... 276773747576777879808187127177 ... آخرآخر
نمايش نتايج 761 به 770 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #761
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    ووووووواااااااااااااااااا ييييييييييييييييييييييي. بازم من اومدم.
    اين يكي خيلي نا فرم بود.....يه كمي هم زشت هست....مردونه ببخشيد (از مديرها هم معذزت ميخوام!)

    ديروز با اين رفيقم داشتيم حرف XXX !!!ميزديم..يهو ديديم يه يارو هلندي...داره نگامون ميكنه.اون كه نميفهمه ما چي ميگيم كه!..يهو به ما گفت سلام(به همون هلندي!!...نه فارسي)..ما هم جوابشو داديم و از اين حرفها...
    يهو خواستم بهش بگم موفق باشي(Success )...و از اونجايي كه اندر احوالات فيلم XXX بوديم...
    يهو به يارو گفتم Su...My Di... .حاجي...يارو داشت ميخنديد يهو جمع شد....
    اينجوري شد
    من هم گفتم تا بيام حالي اين يارو كنم چي به چيه....يه فصل سير كتك خوردم.!!!
    درنتيجه...........الفرار....اگه كسي دستگيرش نشد اون جمله كه با انگليسي نوشت يعني چي و دنبال كاملش ميگرده..يه PM بده...

    خوش باشين.

    يا حق

  2. #762
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    127.0.0.1
    پست ها
    2,664

    پيش فرض

    آقا من نصفشو حالیم شد ، فقط اون سانسور شده ها حالیم نشد !

    دیدی چی شد ؟
    تو نوت پد سوتیمو نوشتم ، اومدم بزارم اینجا ، دیدم پیست نمیشه ، بدبختی رو میبینی ؟
    تازه ، نوت پد رو زده بودم بره و اونو کپی نکرده بودم !

    هیییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییییی

  3. #763
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    نقل قول نوشته شده توسط my friend
    آقا من نصفشو حالیم شد ، فقط اون سانسور شده ها حالیم نشد !

    دیدی چی شد ؟
    تو نوت پد سوتیمو نوشتم ، اومدم بزارم اینجا ، دیدم پیست نمیشه ، بدبختی رو میبینی ؟
    تازه ، نوت پد رو زده بودم بره و اونو کپی نکرده بودم !

    هیییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییییی
    نمشيه كه...من نصف كار هامو تو نت پد ميكنم...اينجا پيست ميكنم.البته انسان خوش شانسي هم هست.
    اون جمله رو هم واست تو پيغام خصوصي ميفرستم.!!(ولي اگه بن شذم..با تو!!!!)

    يا حق

  4. #764
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    پيش فرض

    با سلام
    دوتا سوتی از من
    الان داشتم نهار می خوردم
    جاتون خالی با نهار ماست موسیر داشتیم
    منم خیلی دوست دارم
    آقا داداشم داش با انگشت دور این ماست رو تمیز می کد که بعدش بخوره
    چون اگه تمیز نشه خشک میشه و مزش بد میشه
    خلاصه تا این تمیز کرد اومد انگشتش رو ببره تو دهنش منم ناخودآگاه انگشتم رو بردم تو دهنم کامل لیسدم
    سوتی دو
    پشت فرمون بودم بابام پیشن نشستهبود نزدیک باغ رفته بودیم داشتیم جا برای نهار پیدا میکردیم
    الان هم که تابستون داره میاد همه برگا در اورده
    خلاصه بعضی از این برگا خیلی پایین اومده بود
    من داشتم با 40 تا سرعت میرفتم یهو
    دیدم برگ جلومه بعد از اینکه رسدیم به اون برگا یه دفعه باد زد برگ خورد به شیشه جلو ماشین منم سرمو آوردم پایین
    بابام تا اینو دید هی به من خندید
    هر جا میریم میگه بپا برگ جلوتو منو مسخره میکنه

  5. #765
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    نقل قول نوشته شده توسط سینا2006
    با سلام
    ...................
    من داشتم با 40 تا سرعت میرفتم یهو
    دیدم برگ جلومه بعد از اینکه رسدیم به اون برگا یه دفعه باد زد برگ خورد به شیشه جلو ماشین منم سرمو آوردم پایین
    بابام تا اینو دید هی به من خندید
    هر جا میریم میگه بپا برگ جلوتو منو مسخره میکنه
    شانس آوردي بهت خنديد.من بابام يه همچين داستاني واسم پيش اومد...زد تو سرم...رفتم تو فرمون. اولش گفت
    تحت هيچ شرايطي...اين كار رو نكن...
    بعدش خنديد يه من ..همچين رفتم تو فرمون...حال كردم.!!!!!

    يا حق

  6. #766
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    پيش فرض

    با سلام
    سوتی بعدی
    آقا من رفته بودم نونوایی
    ارد گرفته بودم
    بعد اومدم خونه
    نزدیک در خونه بودم ه دختر همسایمون (اون اولی)
    که همسنمه
    اومد دمه در گفت سلام آقا سینا
    منم هول کردم پلاستیکی که توش آرد بود از دستم افتاد همش ریخت زمین گند زدم بعد بابام اومد گفت خ ا ک بر سرت دختر دیدی اینجوری کردی واقعا .....
    آبرو ریزی شد

  7. #767
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    پيش فرض

    با سلام
    تو مدرسه بودیم
    دوم دبیرستان
    من میز آخر مینشستم
    مال ما فقط تو کلاش میز
    ماله همه صندلی بود
    بعدش ما همیشه مجبود بودیم که از روی میز بریم بیرون چون جابه جایش سخت بود
    سر کلاس بودیم هنوز معلم نیومده بود
    یه دفعه ناظم اومد منم بیرون میز بود هیچی به میز تکیه دادم
    بهد دیدیم حسش نیست نشستم رو میز
    ناظم با اشاره گفت بیا پایین
    من اومدم ولی عین این خنگا دوباره نشستم که برم اون ور میز
    یه دفعه ناظم گفت اقایی بیا اینجا
    ما هم رفتیم یه پس گردنی زد به ما انداخت مارو از کلاس بیرون
    بعد بیرون موندم اومد بهم گفت که آقای آقایی از شما بعیده اینکارا شما که پدر فهمیده ای دارین این کارا چیه؟
    منم گفتم آخه تقصیر من نیست پاهام زیرش زخم شده نمی تونم وایستم
    بهدش هم گفتم که میزمون اینجوریه باید بپریم از روش تا بشنیم
    خلاصه گفت باشه برو دیگه اینکارو نکن
    ما هم گفتیم باشه
    اومدیم تو کلاس معلم سر کلاس بود منم با یه حرکت آکروباتیک پرید رو میز تا عقدم خالی شه
    معلم هم هیچی نگفت حالشو بردم

  8. #768
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    پيش فرض

    با سلام
    آقا ما که کوچیک بودیم ور می داشتیم این دخترای همسایمون رو ور می داشتیم می بردیم خاک بازی
    (خواهشا نخندینا همتون این کارا رو میکردید اگه کسی بگه انجام نمی داده من به طبیعی بودنش شک میکنم)
    خلاصه اینا رو می بردم یه جای توپ برای خاک بازی حالشو ببریم من خاک بازی می کردم اونا گریه
    ما هم حال می کردیم
    این ماله دو سالگیمه
    با بابام میرفتیم والیبال بابام والیبالش خیلی توپه(ماشاالله)
    خلاصه تا مشغول بازی میشد من جیم میشدم میرفتم خونه
    خلاصه بعد از بازی بابام میدید من نیستم
    خلاصه ایشون و 17 تا از دوستاشون که با هم بازی میکردن با دوچرخه میگشتن دنبال ن
    بعد از 4 ساعت میمود خونه به مادرم میگفت که سینا گم شده ؟؟؟؟؟
    مادرم میگفتم که گم شده پس این کیه که تو اتاق خوابه!!!!!
    میمود ما رو میدید دو تا فحش میداد
    ولی چون من ناز بودم میمود یه دوتا نازم می کرد
    خلاصه 17 تا دوست دیگه تماس میگرن همه رفتن سرکار
    بعدش هم واقعا میرن سر کار
    بابام شیفت بود
    میگفتن بابا این چه پسری تو داری

  9. #769
    داره خودمونی میشه fd110's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    پست ها
    26

    پيش فرض

    نصف بیشتر متن هایی که نوشتید خودش سوتیه

  10. #770
    داره خودمونی میشه fd110's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    پست ها
    26

    پيش فرض

    حیف حس و حالش نیست وگر نه منشستم غلط املای مسگرفتم تا کمی بخندیم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •