تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 77 از 934 اولاول ... 276773747576777879808187127177577 ... آخرآخر
نمايش نتايج 761 به 770 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #761
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    نسیم عشق ز کوی هوس نمیاید
    چرا که بوی گل از خار و خس نمیاید

    ز نارسایی فریاد آتشین فریاد
    که سوخت سینه و فریادرس نمیاید

    به رهگذارطلب آبروی خویشتن مریز
    که همچو اشک روان باز پس نمیاید

    ز آِشنایی مردم رمیده ام رهی
    که بوی مردمی از هیچ کس نمیاید

  2. #762
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    ستاره شعله ای از جان دردمند من است
    سپهر آیتی از همت بلند من است

    به چشم اهل نظر صبح روشنم ز آنروی
    که تازه رویی عالم ز نوشخند من است

    چگونه راز دلم همچو نی نهان ماند؟
    که داغ عشق تو پیدا ز بند بند من است

    در آتش از دل آزاده ام ولی غم نیست
    پسند خاطر آزادگان پسند من است

    رهی به مشت غباری چه التفات کنم؟
    که آفتاب جهانتاب در کمند من است

  3. #763
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    هر شب فزاید تاب وتب من
    وای از شب من وای از شب من

    یا من رسانم لب بر لب او
    یا او رساند جان بر لب من

    استاد عشقم بنشین و برخوان
    درس محبت در مکتب من

    رسم دورنگی ایین ما نیست
    یکرنگ باشد روز و شب من

    گفتم رهی را کامشب چه خواهی؟
    گفت آنچه خواهد نوشین لب من

  4. #764
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
    چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی

    من خکم و من گردم من اشکم و من دردم
    تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی

    خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
    تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی

    ای شاهد افلاکی در مستی و در پکی
    من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی

    در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
    در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی

    من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
    من سلسله موجم تو سلسله جنبانی

    از آتش سودایت دارم من و دارد دل
    داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی

    دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
    کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی

    ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت؟
    روی از من سر گردان شاید که نگردانی

  5. #765
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    در اخرين لحظه ديدار به
    چشمانت نگاه كردم و
    گفتم بدان اسمان قلبم
    با تو يا بي تو بهاريست
    همان لبخندي كه توان را
    از من مي ربود بر لبانت
    زينت بست.
    و به ارامي از من فاصله
    گرفتي بي هيچ كلامي.
    من خاموش به تو نگاه می كردم
    و در دل با خود مي گفتم :اي كاش اين قامت
    نحيف لحظه اي فقط لحظه اي مي انديشيد كه
    اسمان بهاري يعني ابر
    باران رعد وبرق و طوفان
    ناگهاني
    و اين جمله ،جمله اي
    بود بدتر از هر خواهش
    براي ماندن و تمنايي
    بود براي با او بودن.

  6. #766
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وقتی که ماه تو میگیرد

    من اینجا تاریک میشوم و

    تاریکی هایم شب تر میشوند !

    وقتی که خورشید تو میگیرد

    من زرد میشوم

    هوای دلت که می گیرد

    برای من نفس کشیدن سخت میشود

    و من چقدر هی باید دعا کنم که

    ماه تو ( ماه من !)

    خورشید تو ( خورشید من !)

    هوای دل تو ( هوای دل من !)

    نگیرند!!

  7. #767
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در تلاقی نگاه و آینه چیزی را گم کرده ام

    در تلاقی نگاه و آینه خطوط موازی نگاهت را می جویم

    بانوی شیشه ای یکبار درون چشمانم بشین

    گم کرده را پیدا می کنم...

  8. #768
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    خورشید جاودانه می درخشد در مدار خویش

    مائیم که یا جای پای خود می نهیم و غروب می کنیم

    هر پسین

    این روشنای خاطر آشوب در افق های تاریک دوردست

    نگاه ساده فریب کیست که همراه با زمین

    مرا به طلوعی دوباره می کشاند ؟

    ای راز

    ای رمز

    ای همه روزهای عمر مرا اولین و آخرین

    ...

  9. #769
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    اين گل سرخ من است !
    دامني پر كن ازين گل كه دهي هديه به خلق،
    كه بري خانه دشمن !
    كه فشاني بر دوست !
    راز خوشبختي هر كس به پراكندن اوست !

    در دل مردم عالم، به خدا،
    نور خواهد پاشيد،
    روح خواهد بخشيد .

    تو هم، اي خوب من ! اين نكته به تكرار بگو !
    اين دلاويزترين حرف جهان را، همه وقت،
    نه به يك بار و به ده بار، كه صد بار بگو !
    « دوستم داري » ؟ را از من بسيار بپرس !
    « دوستت دارم » را با من بسيار بگو !

  10. #770
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    من پر از خاطره هاتم
    خاطره های موندنی
    هنوز برام زمزمه قشنگ دل سپردنی
    تو بهترین بهانه و ترانه رسیدنی
    حتی برای گریه هام بغضی تو احساس منی


    عشق منی عشق منی تو ارزوی این دل دیوونمی

    جای دستای صمیمیت خالی تو دستم ای یار
    فاصله یار قدیمی شده جادو طلسم دوریه ما
    تو رویاهای رنگیم عکس چشماتو میبینم
    تا که میفهمم تو نیستی با نبودنت میمیرم

    میمیرم

    عشق منی عشق منی تو آرزوی این دل دیوونمی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •