مشاعره

[hamidreza_buddy]

زخم هاي تن مان خون مي بارد
و چنان باري از خفت مان بر دوش است
كه نه اشكي برچشم توانيم آورد از شرم
و نه آهي بر لب از بيم …
نگراني تان از چيست ؟
ما خطاهان را معترف ايم
و به جبران خطاهامان مي كوشيم .”
پدران
اما

در پاسخ
با نگاهي از نفرت
سوي من مي نگرند

از شاملو

[behzad1280]

در دایره ای کآمدن و رفتن ماست
آن را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کیت آمدن از کجا و رفتن به کجاست

[magmagf]

تو بگو از چه خبر آوردی؟
قاصدک
این خبر از کیست که می نالی تو
مست در دامن شب ، بی خود و حیرانی تو
قاصدک
فصل اقاقی ها رفت
چند روزی است که چشمم به در و سایه شب خشک شده است
بگشا راز لبت ، دیر شده است

[sise]

تا دور چشم مست او جای می از نای سبو پر کرده در پیمانه ها
بشنو ز ساز قصه گو شرح دل من مو به مو در پرده افسانه ها

[magmagf]

اسمت رو ببخش به لبهام
بی تو خالیه نفسهام
خط بکش رو باور من
زیر سایه بوم دستات
خواب سبز رازقی باش
عاشق همیشگی باش
خسته ام از تلخی شب
تو طلوع زندگی باش

[sise]

شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش
من که شب بودم
و
شب هستم
و
شب خواهم بود

به امیدی که تو فانوس شب من باشی

[FX64 Dual Core]

با سلام

یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود*******رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

یاد باد آن که چو چشمت به عتابم می​کشت*******معجز عیسویت در لب شکرخا بود

یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس*******جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود

در اسرع وقت ويرايش ميشود.

[sise]

دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمیارزد
به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمیارزد

[magmagf]

درسته دنیا بی وفاس ، اما بدون خدا داره
کلی مجازات واسه ی آدم بی وفا داره

اگر که راست گفته باشن آدمای دور و برم
دلم می خواد برم یه جا ، لحظه ی مرگو بخرم

شنیدن حرفای دیگه داره دیوونم می کنه
آدم آخه برای کی ؟ انقد دل بسوزونه

علتشو نفهمیدم می خواستی عاشقت بشم
بعدش که مطمئن شدی هرگز دیگه نیای پیشم

[sise]

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی طریقت بدین قدر نرود

سیاه نامه تر از خود ز کس نمیبینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود