صبحانه عشق داريم ، لای برگهای ریخته شده ،
کمی بوسه ی یواشکی و یک لیوان آب باران ...
برای شام ، رژیم سکوت گرفته ام... و یک ته استکان اشک حسرت.. ..
تو بگو شاعرانه نيست.......... !؟
صبحانه عشق داريم ، لای برگهای ریخته شده ،
کمی بوسه ی یواشکی و یک لیوان آب باران ...
برای شام ، رژیم سکوت گرفته ام... و یک ته استکان اشک حسرت.. ..
تو بگو شاعرانه نيست.......... !؟
Last edited by iranzerozone; 12-07-2011 at 14:20.
این شعرها که جار میزنم
یعنی هنوز ابتدای عاشقیست
و گـــــــــــــــــــرنـــ ــــــــــــــــــــه،
"عاشقانْ کُشتهگانِ معشوقاَند
برنیاید زِ کُشتهگانْ آواز"
وقتی نيستی كه هيچ
وقتي هستی دو وقت دلم می گيرد
يكی وقتی با "بله" جواب می دهی
يكی وقتي "شما" صدايم مي كني
چگونه صدايت كنم كه با "جانم" جواب دهي؟
و "تو" صدايم كني؟
مي گويي: خودت هم هميشه "شما" صدا مي زني مرا!!
مي گويم: وقتي مي گويم "شما" منظورم تويي و تمام خوبي هايت
من كه غير از تو خوبي ندارم
وقتي با مني
بگويي "ما" يا "شما" فرقي نمي كند
بی هیچ تمنایی عاشقت خواهم ماند
بی آن كه بدانی تا چه حد دوستت دارم
بی هیچ سخنی گوش خواهم داد
بی آن كه بر لب آرم در دل خواهم گفت
بی هیچ ترانه ای برایت خواهم خواند
بی آن كه بفهمی در تو آب خواهم شد...
بی هیچ تماسی كنار تو خواهم خوابید
بی آن که حس کنی تو را نوازش خواهم کرد
بی هیچ اندوهی در آغوشت خواهم گریست
بی آن که باشی تو را خواهم بوسید
بی بهانه دوستت دارم
بی بهانه تو را می خواهم
بی بهانه بی بهانه
من فقط برای زندگی تو را بهانه می كنم !!!
یِ حلقه تویِ چشم ِ من ؛ یِ حلقه تویِ دستِ تو !
من و تــــــــو
برای رسیدن به هم
هیچ چیز کم نداریم به غیر از یک معجزه ...!!!
گمم نکن !!
قول ..
که گوشه ی حافظه ات ..
آرام بنشینم !
بگذار بمانم !..
آرام گوشه حافظه ات فقط ...
غباری که از " تو " نشسته روی قلبم
بارون چيه ؟ ، سيل نمی تونه بشوره
زخم که نه ، جدايی از تو دل خراشه
" ياد تو " مثل خوره ، مثل " بوف کوره " . . .
من در ميان كوچه باغ
سازم در دست
شعرم بر لب
عشقم در قلب
شهوتي از گفتن نام تو دارد اين دلم
در ميان كوچ حزن انگيز لبخند
شهوت نواختن نتي از تو دارد
امشب
شايد اندوه جدايي
شايد آن لبخند كذايي
شايد آن .....
بسوزاند اين شهوت نواختن نام تو را
روي اين ساز شكسته
نقش لبخند تو بازهم
روي شهوت رفتن اندوه نشسته
نگاهت می کنم
تکثیر می شود دلم
در آئینۀ چشمانت
و من ...
با هزاران هزار دل
تو را دوست می دارم
رهايم کردی
چرا که
برهنگي ات را نجويدم
بوسه هايت را ندريدم
...و طعم گس گناه را ...نچشيدم
رهايم کردی
چون؟!؟
عشق ورزيدم
---------- Post added at 04:47 PM ---------- Previous post was at 04:47 PM ----------
امروز امروز استامروز هر چقدر بخندي و هر چقدر عاشق باشياز محبت دنيا کم نميشه پس بخند و عاشق باشامروز هر چقدر دلها را شاد کنيکسي به تو خورده نميگيره پس شادي بخش باشامروز هرچقدر نفس بکشيجهان با مشکل کمبود اکسيژن رو به رو نميشهپس از اعماق وجودت نفس بکشامروز هر چقدر آرزو کني چشمه ي آرزوهات خشک نميشه پس آرزو کنامروز هر چقدر خدا را صدا کني خدا خسته نميشهپس صدايش کناو منتظر توستاو منتظر آرزوهايتخنده هايتگريه هايتستاره شمردن هايتامروز امروز استو عاشق بودن هايت است
هم اکنون 8 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 8 مهمان)