حسرتی گر به دلم هست همان دوری توست
من پرستوی خزان ديده و خاموش توام . . .
حسرتی گر به دلم هست همان دوری توست
من پرستوی خزان ديده و خاموش توام . . .
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم
می آید ، می ماند، و به تنهائیم پایان میدهد
آمد ، رفت ، وبه زندگی ام پایان داد . . .
بعـد عمـری گـر نـگاهی جانـبِ ما می كـند
صد نِگه بهر تسلّی،سوی دشمن می كند
شیشه ها شکستنیست
زندگی گذشتنیست
این فقط محبت است که همیشه ماندنیست
وای باران ! باران !
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نام تو را خواهد شست
هیچ کس نیست که یکدم به دلم آتشی اندازد
که فروغش برد از خاطر من یاد تو را
قطره های باران...........
روی هر پنجره و کوه و درخت
.می بارند به شوق
تو به گستردگی دریایی ، بوی باران داری
و
همیشه بر دلم می باری
_می باری
تازگی ها طلا شدی ، گم شدی کیمیا شدی . دیگه پیام نمیزنی ، مثل غریبه ها شدی...
باران را دوست دارم ، چون بی هیچ چشم داشتی به زمین می آید. این فاصله را با تمام عشق طی می کند تا به ما اهالی خاک نوید تازگی و آبادانی بدهد.
صدا كن مرا كه صدایت زیباترین نوای عالم است صدا كن مرا كه صدایت قلب شكسته ام را تسكین میدهد صدا كن مرا تا بدانم كه هنوز از یاد نبرده ای مرا نشسته ام تا شاید صدایم كنی صدایم كنی ومحبت بی دریقت را نثارم كنی
چشمهایی خیس عشق
یک سبد ترانه
یک بغل غزل برای زندگی
این تمام حاصلم برای توست
شوقی دارم از هوای تو لطیف
حسی دارم از تبسم تو خوب...
این تمام باورم برای توست
ناخدا ترین خدای قلب من
ساحلم به نام توست !!!
بازمزمه ي بهار بيدارم كن
از جرئت آبشار سر شارم كن
در عزلت بي عشق دلم مي پوسد
اي با خبر از عشق خبر دارم كن
سلمان هراتي
حَدیثــــــ ِ ...
سیـبـــــــ و جآذبـــ ه ای
بــِ تــو فِکـــر می کنـــَــم
تـــو در دلـــَـــــــــم می افـــتی !
بغض این روزهایمـــــ
آسمانیـــــ می خواهد
به وُسعتـــــ ِ
دستان ِ تـــــوُ ...
![]()
Last edited by fary jun; 12-07-2011 at 13:34.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)