ماهي تو كه بر بام شكوه آمده است
آينه ز دستت به ستوه آمده است
خورشيد اگر گرم تماشاي تو نيست
دلگير مشو ز پشت كوه آمده است
ماهي تو كه بر بام شكوه آمده است
آينه ز دستت به ستوه آمده است
خورشيد اگر گرم تماشاي تو نيست
دلگير مشو ز پشت كوه آمده است
ترسم بروم عالم جان ناديده
بيرون روم از جهان جهان ناديده
در عالم جان چون روم از عالم تن
در عالم تن عالم جان ناديده
هر كس به تو گفت به خاطر تو ميميرم دروغ است
من راست ميگويم كه به خاطر تو زنده ام
من به پايان دگر نينديشم
كه همين دوست داشتن زيباست
تيرگي مي آيد.
دشت مي گيرد آرام.
قصة رنگي روز
مي رود رو به تمام.
سلام عليكم
ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما كردي
تو بمان با دگران واي به حال دگران
موفق و موئد باشيد
سلام
نمي تونم كه بمونم
تو مست جامي و شادي
من يه بي دل و جونم
...
سلام
من انكه تو ميخواهي برايت ميشوم اما
تو انكه ميخواهي خودت باشي برايم باش
موفق و موئد باشيد
شب ايستاده است.
خيره نگاه او
بر چارچوب پنجرة من.
سر تا به پاي پرسش، اما
انديشناك مانده و خاموش:
شايد
از هيچ سو جواب نيايد
سلام
.....
دلم میخواد زار بزنم.......سرم و به دیوار بزنم
زمین و زمونو بدوزم......گر بگیرم تا بسوزم
یه دل دارم کارش شکستن شده
کار دیگش تنها نشستن شده....
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)