تك بيتي ها و دو بیتی های زیبا

[ali reza majidi 14]

ترا ز دفتر حافظ گرفته ام یعنی
که تا همیشه ز چشمت نمی نهم ای فال
مرا زدست تو این جان بر لب آمده نیز
نهایتی ست که آسان نمی دهم به زوال

[ali reza majidi 14]

آن دوست که عهد دوستداری بشکست .............. می رفت و منش گرفته دامن در دست

می گفت که بعد از این به خوابم بینی ................ پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست

[ali reza majidi 14]

تا بر گذشته مي نگرم ، عشق خويش را
چون آفتاب گم شده مي آورم به ياد
مينالم از دلي كه به خون غرقه گشته است
يان شعر ، غير رنجش يارم به من چه داد

[ali reza majidi 14]

دیگر به هوای لحظه ی دیدار
دنبال تو در به در نمی گردم
دنبال تو ای تمید بی حاصل
دیوانه و بی خبر نمی گردم

[ali reza majidi 14]

شب تا به سحر سوختن و پر زدن و جامه دريدن .............پروانه ز من شمع ز من گل ز من آموخت

[ali reza majidi 14]

تا دل از دستم شراب ارغوانی برده است................. خضر را پندارم آب زندگانی برده است

[ali reza majidi 14]

تو که هر گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد

[ali reza majidi 14]

دارنده چو ترکيب طبايع آراست ............. از بهر چه او افکندش اندر کم و کاست

گر نيک آمد شکستن از بهر چه بود ........ ور نيـــک نيامد اين صور عيب کر است

[ali reza majidi 14]

تو گوئی گل نه بشکفت و نه پژمرد

چــــه آسان می توان از یادها رفت

[ali reza majidi 14]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولـت صحبت آن مونس جان ما را بـس