دلا غافل زسبحانی چه حاصل؟
مطیع نفس شیطانیچه حاصل؟
لعل تو داغي نهاد بر دل بريان من
زلف تو درهم شکست توبه و پيمان من
نمی بینم نشاط عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی
درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی بر کند خلوت نشینی
Last edited by sise; 18-03-2007 at 00:41.
یارم چوقدح به دست گیرد.....بازار بتان شکست گیرد
در بحر فتاده ام چو ماهی ....تا یار مرا به شصت گیرد
خرم دل آنکه همچو حافظ ....جامی ز می الست گیرد
دره ای باز با باد
جاده ای تا انتها تاریک
باز قدم بر میدارم
به صدای این سیب خیس خورده زباران
لحظاتی با تو تلخ و شیرین
هر چند
می رسد پاییز در نهایت
می شود تاریک در نهایت
آسمان دیگر نمیگرید اینجا هم باز کویر است
و موج از شن ها جاری است
ای دوست بار دیگر از تو دور
ای دوست بار دیگر با نشیب
ای دوست بار دیگر غمناک
با چهرهای خسته
با شمعی بی جان
مصلوب این باد های سرد بی تو بودن
زرد و شرمگین
باز هم سر بی فرمان
دل بی پایان
نگرانم از باد صبا
این توبه بی پایان
این بشکستن
کی خواهد سرانجام گرفت
با خود میخوانم
ای تنها
موسیقی تنهاییت را به روی نت های کدام دفتر بی نشانی
سازت را برای کدام پرنده کوک میکنی.
شاعر : شب نشین (دیوونه جون)
تقدیم به یکی از دوستان
یک فرشته روی شانه ی چپ
یک فرشته روی شانه ی راست
ما
در پناه ِ فرشته هاییم
دو به دو ، دو بال ِ بزرگ ِ دو فرشته
ما را
- مرا و تو را -
همچون سپر ضد گلوله
از سر تا پا پوشانده اند
فرشته های ما را هیچ چشمی نمی بیند
مردمان ، تنها می بینند که ما
در آتش می افتیم ، اما خندان بیرون می آییم
مردمان ، تنها می بینند که ما
بی آنکه خرد شویم
از زیر ِ چرخ های سهمگین ِ ماشین ها می گذریم
چه شعر قشنگی بود اقا رضا
Last edited by magmagf; 18-03-2007 at 09:04.
سلام داده جون
چرا مشاعره داره ار تب و تاب میفته یه کاری باید براش بکنیما
مو احوالم خرابه گر تو جويى
جگر بندم کبابه گر تو جويى
ته که رفتى و يار نو گرفتى
قيامت هم حسابه گر تو جويى
***
اینم واسه دلم:
گلچهره بریز
تو خونه من بلبل نعره زن را
یادته واست نوشتم روی صفحه های رنگی
حیفه که پیشم نمونن چشای به این قشنگی
گفتی تنها راهه پرواز ولی آسمون چه دوره
واسه تو کاری نداره که دسات مثل بلوره
کی میگه سرمای بهمن واسه باریدن برفه
ایراد از عشق من و توست که همش اسیر حرفه
سلام
نمی دونم بچه ها کجا رفتن !!!!!!!!!!!!
Last edited by magmagf; 19-03-2007 at 00:05.
هرچه كني بكن ، مكن
ترك من اي نگار من
هرچه بري ، ببر ، مبر
سنگدلي به كار من
هرچه بري ، ببر، مبر
رشته الفت مرا
هرچه كني ، بكن ، مكن
خانه اختيار من
هرچه روي برو ، مرو
راه خلاف دوستي
هرچه زني ، بزن ، مزن
طعنه به روزگار من
***
با اجازت ما هم تا جمعه رفتیم ابیانه
فعلا یا حق
خوشم میاد از Mohammad99 که بیشتر شعرایی را میذاره که استاد شجریان خوندتشون![]()
نماز شام غریبان چو گریه اغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)