نون و پنیر و خربزه .............بزار دنبال اون بزه![]()
این بیت رو از خودم در وکردم![]()
نون و پنیر و خربزه .............بزار دنبال اون بزه![]()
این بیت رو از خودم در وکردم![]()
هي شاعري را ريشخند كننون و پنیر و خربزه .............بزار دنبال اون بزه
آخر به دست شاعري خواهي مرد
كلام دل را به تمسخر كش
آخر به چند حرفي دلت خواهد مرد
========
شكي نيست ، صد البتهبا این دید نگا کنید که چه قدر مشاعره در ساعات اخر شب یا اول صبح با من می تونه بهتر و لذت بخش تر از خواب باشه
بله درستههیچ چیز شعر نمی شود برادر
دلم خون شد از این افسرده پاییز
از این افسرده پاییز غم انگیز
غروبی سخت محنت بار دارد
همه درد است و با دل کار دارد
شرنگ افزای رنج زندگانی ست
غم او چون غم من جاودانی ست
تبر بر جان من ميتازد انگار
از آن روزي كه آسوده گذشتي
نماندي و نديدي حال زارم
به جز يادت همه احساس تو رفته است انگار
=======
من مثلا الان از ميدان كارزار برگشتم (( شبه 4 شنبه سوري كه براي مقاصد سياسي رفته بودم )) حالا ببين چه طبعم لطيفه
روسری زردت که از کوچه عبور میکند
عاشق می شوم
و تا کفش های رفتنت جفت می شوند
غریب میمانم
و تنها وقتی گریه ای گمان نمی برم در تو
من سبز میمانم
که نیلوفرانه دوستت می دارم
نه مانندهی مردمانی که دوست داشتن را
به عادتی که ارث بردهاند
با طعم غریزه نشخوار می کنند
من درست مثل خودم
هنوز و همیشه دوستت می دارم
من و آغوش باز تنهایی
در اتاقی چراغ می سوزد
ماه مانند دختری عاشق
سر به دامان آسمان دارد
چشم او گرم گوهر افشانی است
در دل شب ستاره می بارد
گوییا درد دوری از خورشید
ماه را نیمه شب می آزارد
آه او هم چون من گرفتار است
آفرید این جهان به خاطر عشق
آنکه ایجاد کرد هستی را
ا مگر آدمی زند برآب
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
عزیز یه دو سه تا خط بیشتر بنویس.. که همهش یه خطه
با میم باید بگم :
![]()
من نمی خوام بهار شه ،من عاشق پاییزم
پاییز می شه عاشق تر واسه تو اشک بریزم
من نمی خوام عاشقیم مثل بقیه باشه
فقط بگم فدات شم ،فقط بگم عزیزم
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی
شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی![]()
تائيد نميشهعزیز یه دو سه تا خط بیشتر بنویس.. که همهش یه خطه
---»»» مژگان : (( خوب نشه ))
asalbanoo خوب ذوقش كشيده همون قدر رو بنويسه ، گير ، نده به مردم
=====
ياد آر آن زماني كان لحظه شاد بوديم
خرسند دوستيمان ، بي غم ، آزاد بوديم
حالا ببين چه مانده از لحظه هاي ديرين
يك ياد و يك خاطره از لحظه هاي شيرين
Last edited by sooshiyanet; 15-03-2007 at 03:04.
هم اکنون 5 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 5 مهمان)