هووم ... فکر نمیکنم ...
شما خودت بزارش تو جمله ببین میخوره یا نه ؟!
من اینطوری ترجمه کردم
آنالیز قدرت نشان میدهد که می توان مرکز 5 درخت با تخمین دقیق بین 5 درصد از افزایش میانگین 5 ساله ی زیست توده، بیرون آورده شود
میدونم اشتباهه ... بهم نخندید![]()
هووم ... فکر نمیکنم ...
شما خودت بزارش تو جمله ببین میخوره یا نه ؟!
من اینطوری ترجمه کردم
آنالیز قدرت نشان میدهد که می توان مرکز 5 درخت با تخمین دقیق بین 5 درصد از افزایش میانگین 5 ساله ی زیست توده، بیرون آورده شود
میدونم اشتباهه ... بهم نخندید![]()
پیدا کردم!
همون بیرون آوردن مرکز درخت میشه
یه مته میکنن تو تنه ی درخت مرکزش رو در میارن برای مطالعه و تخمین سن درخت ازش استفاده میکنن
پس جمله اینطوری میشه:
آنالیز قدرت نشان میدهد که می توان مرکز 5 درخت را برای تخمین دقیق بین 5 درصد از افزایش میانگین 5 ساله ی زیست توده، بیرون آورد
کسی از دوستان نظر بهتری برای جمله بندی داره بگه
من معنیشو اول برات گذاشتم ولی چون به نظرم غیرمعقول اومد تو ویرایش پاکش کردم...
(هسته ى ميوه و غيره را) درآوردن
حالا اگه میخوای ترکیبش کن تا بشه هستهبرداری!
اینجور جاها فقط seymour رو میطلبید... با غذرخواهی از این دوست عزیزمون:
--> آنالیز قدرت نشان داده است که به اندازهی پنج درخت (یا از هر پنج درخت؟!) میتوان هستهبرداری کرد تا با دقت حدود ۵ درصد میانگین افزایش یا نمو زیستتودهی ۵ ساله را برآورد کرد...
اگه شما فهمیدی چی شد استفاده کن چون خودم که نفهمیدم!
من جمله رو اینطوری نوشتم فکر کنم منظور رو بهتر می رسونه:
آنالیز قدرت نشان داد که برای تخمین دقیق بین 5 درصد از میانگین افزایش 5 ساله ی زیست توده، می توان به تعداد 5 درخت را هسته برداری کرد.
Litterfall ---> Leaf litter ---> Plant litter
اینا همه یه معنی دارن
حالا کدوم یکی از این معادل ها بهتره؟
بقایای درختان
توده های پوسیده درختان
آشغال های درختان
Spruce needle یعنی صنوبر سوزنی دیگه؟!
Leaf litterاین کلمه رو خیلی جا ها گفتن لاشبرگهای گیاهی
و در تعریفش هم گفتن بقایای خشکیده درختان و یا شاخ و برگ های درختان که روی زمین ریخته
نمیدونم به بحث شما میخوره یا نه
در مورد دومی هم که بله درست هست منظور همون صنوبر یا کاج سوزنی هست
ترجمه این جمله چطور باشه صحیح تره ؟!
Mineral soil moisture was measured at each site at the end of the growing season (August-September) during the same years temperatures were measured.
ترجمه: در هر منطقه، در پایان فصل رشد (آگوست- سپتامبر)، در طول همان سال هایی که دماها را اندازه گیری می کردند، رطوبت خاک معدنی نیز اندازه گیری می شد.
دوست من یه چیزی به نظرم میاد نمیدونم درست هست یا نه . شما با توجه به اینکه تو جریان کار هستی بهتر تشخیص میدی درست هست یا نه
ببین به نظرم اونجا که گفته temperatures were measured شاید منظور تغیرات دما باشه یعنی بشه اینطوری
در طول همان سالهایی که تغیرات دما رو اندازه گیری میکردند..................
ممنون میشم اگه لینکی از یکی از این "جاها" دارید، اینجا بزارید![]()
معنی horizon توی جغرافیا این هست:
Thefreedictionary
a. A specific position in a stratigraphic column, such as the location of one or more fossils, that serves to identify the stratum with a particular period.
b. A specific layer of soil or subsoil in a vertical cross section of land
حالا معادل فارسی اش چی میشه؟!
نقطه؟!
منطقه؟!
لایه؟!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)