***
***
***
***
با تشکر از علی عزیز..........
زندگی بازتاب اندیشه ماست ...
به آنچه می خواهی بیندیش .
+
بزرگترین لذت در زندگی،
انجام دادن کاری است که دیگران میگویند:
"تـــو نمـیتــوانــی آن را انجــام دهـی".
کپی از صفحه ی قبلی ؟!![]()
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داستان کوتاه و آموزنده امید به زندگی
گفته اند اسبی به بیماری گرفتار آمد و پشت دروازه شهر بیفتاد . صاحب اسب او را رها کرده و به داخل شهر شد مردم به او گفتند اسبت از چه بابت به این روزگار پرنکبت بیفتاد. مرد گفت از آنجایی که غمخواران نازنینی همچون شما نداشت و مجبور بود دائم برای من بار حمل کند .
یکی گفت براستی چنین است . من هم مانند اسب تو شده ام . مردم به هیکل نحیف او نظری انداختند و او گفت زن و فرزندانم تا توان داشتم و بار می کشیدم در کنارم بودند و امروز من هم مانند اسب این مرد تنهایم و لحظه رفتنم را انتظار می کشم .
می گویند آن مرد نحیف هر روز کاسه ای آب از لب جوی برداشته و برای اسب نحیف تر از خود می برد . و در کنار اسب می نشست و راز دل می گفت . چند روز که گذشت اسب بر روی پای ایستاد و همراه پیرمرد به بازار شد .
صاحب اسب و مردم متعجب شدند . او را گفتند چطور برخاست . پیرمرد خنده ای کرد و گفت از آنجایی که دوستی همچون من یافت که تنهایش نگذاشتم و در روز سختی کنارش بودم .
می گویند : از آن پس پیر مرد و اسب هر روز کام رهگذران تشنه را سیراب می کردند و دیگر مرگ را هم انتظار نمی کشیدند…
ارد بزرگ می گوید : دوستی و مهر ، امید می آفریند وامید داشتن همان زندگی است .
صدای باران زیباترین ترانه خداست
که طنینش زندگی را برای ما تکرار می کند؛نکند فقط به گل آلودگی کفشهایمان بیندیشیم . . .
زندگی شادغیرممکن است...
بهترین زندگی که بشر می تواند به دست اورد
زندگی شجاعانه است...
دکتراروین یالوم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)