تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 75 از 107 اولاول ... 256571727374757677787985 ... آخرآخر
نمايش نتايج 741 به 750 از 1066

نام تاپيک: سریال فاصله‌ها

  1. #741
    حـــــرفـه ای Jang Bogo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    پست ها
    1,606

    پيش فرض

    من تقريبا ميشه گفت تو اين تاپيك پستي ندادم و از اونجايي كه هر شب اين سريال داره پخش ميشه و ملت رو به مسخره گرفتند، اعصاب من سر سوتي ها و مسخره بازيهاش حسابي خورد ميشه و شده و خواهد شد.
    البته يه سري از اين نقدها رو شايد دوستان ديگر گفته باشند.
    ميريم سراغ نقد من: (البته اين نقد شخصي هست و نظر خودمه)


    1- تعداد زياد بازيگرها نسبت به فيلمنامه فوق العاده ضعيف و آبكي. يه سري از بازيگرها اصلا الكي به اين سريال وارد شدند و خودتون ميدونيد كه كيا هستند.


    2- قضيه ازدواج اون علي با دخترعموي سعيد اصلا ربطي به داستان فيلم نداره و فقط براي بالابردن وقت و زمان سريال هست.


    3- يه سري از سكانسها اصلا ربطي به روند سريال ندارند. بعنوان مثال سكانس توپ بازي كردن وحيد در حياط خونه و اومدن عموش تو حياط و احوالپرسي با وحيد.


    4- يه سري از اتفاقها تقريبا تو جهان واقعي بيمعني هستند و راحت ميشه حلشون كرد. مثل دعواي وحيد با دوستش سر چندتا دي وي دي آشغال كه همه جا پيدا ميشه و دوست وحيد ميتونست با اون 50 هزار تومان 2 يا 3 برابر اون فيلمها رو بگيره.


    5- دور از جمع دوستان و كاربران انجمن، ولي هر پسر ابلهي كه ميخواد با دختري واقعا به قصد دوستي ازدواج كنه (حتي اصلا فقط دوستي) به عقلش خودش بايد برسه كه حداقل يكبار اون دختر رو از نظر اينكه با شخص غريبه اي هم دوست ميشه يا نه آزمايش كنه.


    6- من نميدونم اينا با اين همه بدبختيشون چطوري بدون هيچ تصميم و خيلي فوري رفتند ماشين دنده اتوماتيك خريدند.


    7- حاج آقا محسن خودش صبح تا شب با دوست دختر خودش (ليلا خانم) ميچرخه اونم همش با ماشين اصلا عيبي نداره. تا به آقا سعيد ميرسه ...... جيز ميشه اين كارها. يكي بايد محسن رو جمعش كنه.


    8- من واقعا نميفهمم چطوري اينا همينكه گوشي موبايل رو ميگيرند دستشون و شماره ميگيرند همون لحظه بوق ميخوره و جالب اينجاست كه همون لحظه هم طرف جواب ميده.


    9- آرم همه ماشينها بصورت خيلي ناشيانه كنده شده.


    10- آقا محسن مثلا مرد خدا هستند، ولي هرجا كه ميرسه غيبت بيتا خانم رو ميكنند و همه بديهاش رو همه جا بازگو ميكنند.


    11- اينقدر همه به اين سعيد گفتند بيتا دختر خوبي نيست و فلان و بهمان. ولي آقا سعيدِ قصه ما حتي يك ذره هم مشكوك نشدند.


    12- اصلا به تلفن مغازه آقا محسن نميخوره كه پيامگير باشه. ولي من نميدونم چطوري براش پيام ميذارند.


    13- وحيد كه كار نميكنه، سعيد كه كار نميكنه، محسنم كه همش مغازه رو بسته و راه افتاده دنبال سعيد يا كارهاي ليلا خانم. پس معلوم نيست اينا از كجا ميارن اينقدر خرج ميكنند و ميخورند؟


    14- آقا محسن همين كه دكمه پيام تلفن مغازه رو ميزنه پيام شروع به پخش ميكنه بدون هيچ اعلامي. جالب هم اينجاست كه هميشه فقط يك پيام وجود داره و اون پيام هم خيلي خيلي خيلي مهم هست.


    15- آقا محسن ما هرجا كه ميره شماره تلفن مغازه رو ميده. موبايل كه نداره. همه زنگ ميزنند تا پيام بذارند. (كه به اين وسيله يك سكانس الكي به فيلم اضافه بشه)


    16- گوشي آقا فرهاد ما K750i هست (البته شايد هم W700 باشه چون درست نديدم) ولي نميدونم چه مدليش هست كه 300 هزار تومان پولش شده. شايد دوربينش 2 نيست.


    17- توي سكانسي كه آقا محسن با ليلا خانم ميرند دنبال صبا توي خونه اون پيرزنه اصلا جلوي دوربين آيفون تصويري نبودند ولي صبا داشت تصويرشون رو ميديد.


    18- وقتي سعيد و بيتا براي كار به كارگاه عمو ميرند، پسرعموي سعيد كه ميخواد فرم استخدام رو بهشون بده، كشو رو باز ميكنه و جالبيش اينجاست كه اصلا تو اون كشو كه مثلا يكي از كشو هاي مهم اون شركت هست يعني كشوي ميز رييس شركت هيچي نيست و فقط فقط فقط فقط 2تا فرم استخدام هست (البته براي تاكيد ميگم كه فقط 2تا فرم هست)


    19- گوشي آقا فرهاد ما سوني اريكسون هست ولي زنگ نوكيا ميزنه (حالا آقا فرهاد با اين همه گرفتاري و غيره فكر ميكنيد فرصت بلوتوث بازي رو داره؟؟؟؟؟)


    20- سكانسي كه بيتا ميخواست دنبال ساسان راه بيفته و تعقيبش كنه. همين كه ساسان با ماشين راه افتاد، يه تاكسي همون لحظه خالي و آماده اومد جلوي بيتا وايساد.


    21- مركز تهيه غذا به اون بزرگي، فقط 2تا آشپز داره.


    22- آشپزخانه صبا، ساندويچ و پيتزا هم داره.


    23- تا حالا به منوي آشپزخانه صبا دقت كرديد؟؟؟ چلو كباب مخلوط (كباب + جوجه كباب) 2400 تومان ****** ساندويچ كوكتل 4000 تومان.


    24- بچه صبا تحت هر شرايطي تقريبا ميشه گفت كه فقط خواب هست.


    25- مشتری وقتي ميره تو مغازه يكنفر، خریدش را می‌کند، از فروشنده خداحافظی می‌کند و خارج می‌شود. البته در همین حین یک نفر وارد مغازه می‌شود و گفتگو بین بازیگران شروع می‌شود. و بين گفتگوها هيچوقت كسي نمياد تو مغازه.


    26- سريال روند خيلي خيلي خيلي كند و آبكي داره و اصلا حتي يك اتفاق بخصوص توش نميوفته تا اندازه يك اپسيلون هيجان به بيننده بده.



    27- در قسمت آخر و دقيقه نود هم شاهد اين ميشيم كه همه به هم ديگه ميرسند و همه مشكلات (چه پولي - چه اخلاقي - چه معنوي) به دست آقا محسن باز ميشه و آدم بدها ميرند زندان و باز هم آدم خوبها برنده ميشند و زندگي به كام همه شيرين ميشه.


    در آخر هم ميخوام بگم... حرفي ندارم.
    Last edited by Jang Bogo; 04-08-2010 at 19:06. دليل: مشكل لپي در شماره 23


  2. #742
    آخر فروم باز 2lombe's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    هر جایی دور از دست شیطان!!
    پست ها
    1,454

    پيش فرض

    حوبه اینکه اونجا مغازه الکتریکی و هر نوع سیمی هست!

  3. این کاربر از 2lombe بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #743
    پروفشنال Ami R 940's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    شهرآرا تهران
    پست ها
    989

    پيش فرض

    من تقريبا ميشه گفت تو اين تاپيك پستي ندادم و از اونجايي كه هر شب اين سريال داره پخش ميشه و ملت رو به مسخره گرفتند، اعصاب من سر سوتي ها و مسخره بازيهاش حسابي خورد ميشه و شده و خواهد شد.
    البته يه سري از اين نقدها رو شايد دوستان ديگر گفته باشند.
    ميريم سراغ نقد من: (البته اين نقد شخصي هست و نظر خودمه)


    1- تعداد زياد بازيگرها نسبت به فيلمنامه فوق العاده ضعيف و آبكي. يه سري از بازيگرها اصلا الكي به اين سريال وارد شدند و خودتون ميدونيد كه كيا هستند.


    2- قضيه ازدواج اون علي با دخترعموي سعيد اصلا ربطي به داستان فيلم نداره و فقط براي بالابردن وقت و زمان سريال هست.


    3- يه سري از سكانسها اصلا ربطي به روند سريال ندارند. بعنوان مثال سكانس توپ بازي كردن وحيد در حياط خونه و اومدن عموش تو حياط و احوالپرسي با وحيد.


    4- يه سري از اتفاقها تقريبا تو جهان واقعي بيمعني هستند و راحت ميشه حلشون كرد. مثل دعواي وحيد با دوستش سر چندتا دي وي دي آشغال كه همه جا پيدا ميشه و دوست وحيد ميتونست با اون 50 هزار تومان 2 يا 3 برابر اون فيلمها رو بگيره.


    5- دور از جمع دوستان و كاربران انجمن، ولي هر پسر ابلهي كه ميخواد با دختري واقعا به قصد دوستي ازدواج كنه (حتي اصلا فقط دوستي) به عقلش خودش بايد برسه كه حداقل يكبار اون دختر رو از نظر اينكه با شخص غريبه اي هم دوست ميشه يا نه آزمايش كنه.


    6- من نميدونم اينا با اين همه بدبختيشون چطوري بدون هيچ تصميم و خيلي فوري رفتند ماشين دنده اتوماتيك خريدند.


    7- حاج آقا محسن خودش صبح تا شب با دوست دختر خودش (ليلا خانم) ميچرخه اونم همش با ماشين اصلا عيبي نداره. تا به آقا سعيد ميرسه ...... جيز ميشه اين كارها. يكي بايد محسن رو جمعش كنه.


    8- من واقعا نميفهمم چطوري اينا همينكه گوشي موبايل رو ميگيرند دستشون و شماره ميگيرند همون لحظه بوق ميخوره و جالب اينجاست كه همون لحظه هم طرف جواب ميده.


    9- آرم همه ماشينها بصورت خيلي ناشيانه كنده شده.


    10- آقا محسن مثلا مرد خدا هستند، ولي هرجا كه ميرسه غيبت بيتا خانم رو ميكنند و همه بديهاش رو همه جا بازگو ميكنند.


    11- اينقدر همه به اين سعيد گفتند بيتا دختر خوبي نيست و فلان و بهمان. ولي آقا سعيدِ قصه ما حتي يك ذره هم مشكوك نشدند.


    12- اصلا به تلفن مغازه آقا محسن نميخوره كه پيامگير باشه. ولي من نميدونم چطوري براش پيام ميذارند.


    13- وحيد كه كار نميكنه، سعيد كه كار نميكنه، محسنم كه همش مغازه رو بسته و راه افتاده دنبال سعيد يا كارهاي ليلا خانم. پس معلوم نيست اينا از كجا ميارن اينقدر خرج ميكنند و ميخورند؟


    14- آقا محسن همين كه دكمه پيام تلفن مغازه رو ميزنه پيام شروع به پخش ميكنه بدون هيچ اعلامي. جالب هم اينجاست كه هميشه فقط يك پيام وجود داره و اون پيام هم خيلي خيلي خيلي مهم هست.


    15- آقا محسن ما هرجا كه ميره شماره تلفن مغازه رو ميده. موبايل كه نداره. همه زنگ ميزنند تا پيام بذارند. (كه به اين وسيله يك سكانس الكي به فيلم اضافه بشه)


    16- گوشي آقا فرهاد ما K750i هست (البته شايد هم W700 باشه چون درست نديدم) ولي نميدونم چه مدليش هست كه 300 هزار تومان پولش شده. شايد دوربينش 2 نيست.


    17- توي سكانسي كه آقا محسن با ليلا خانم ميرند دنبال صبا توي خونه اون پيرزنه اصلا جلوي دوربين آيفون تصويري نبودند ولي صبا داشت تصويرشون رو ميديد.


    18- وقتي سعيد و بيتا براي كار به كارگاه عمو ميرند، پسرعموي سعيد كه ميخواد فرم استخدام رو بهشون بده، كشو رو باز ميكنه و جالبيش اينجاست كه اصلا تو اون كشو كه مثلا يكي از كشو هاي مهم اون شركت هست يعني كشوي ميز رييس شركت هيچي نيست و فقط فقط فقط فقط 2تا فرم استخدام هست (البته براي تاكيد ميگم كه فقط 2تا فرم هست)


    19- گوشي آقا فرهاد ما سوني اريكسون هست ولي زنگ نوكيا ميزنه (حالا آقا فرهاد با اين همه گرفتاري و غيره فكر ميكنيد فرصت بلوتوث بازي رو داره؟؟؟؟؟)


    20- سكانسي كه بيتا ميخواست دنبال ساسان راه بيفته و تعقيبش كنه. همين كه ساسان با ماشين راه افتاد، يه تاكسي همون لحظه خالي و آماده اومد جلوي بيتا وايساد.


    21- مركز تهيه غذا به اون بزرگي، فقط 2تا آشپز داره.


    22- آشپزخانه صبا، ساندويچ و پيتزا هم داره.


    23- تا حالا به منوي آشپزخانه صبا دقت كرديد؟؟؟ چلو كباب مخلوط (كباب + جوجه كباب) 2400 تومان ****** ساندويچ كوكتل 4000 تومان.


    24- بچه صبا تحت هر شرايطي تقريبا ميشه گفت كه فقط خواب هست.


    25- مشتری وقتي ميره تو مغازه يكنفر، خریدش را می‌کند، از فروشنده خداحافظی می‌کند و خارج می‌شود. البته در همین حین یک نفر وارد مغازه می‌شود و گفتگو بین بازیگران شروع می‌شود. و بين گفتگوها هيچوقت كسي نمياد تو مغازه.


    26- سريال روند خيلي خيلي خيلي كند و آبكي داره و اصلا حتي يك اتفاق بخصوص توش نميوفته تا اندازه يك اپسيلون هيجان به بيننده بده.



    27- در قسمت آخر و دقيقه نود هم شاهد اين ميشيم كه همه به هم ديگه ميرسند و همه مشكلات (چه پولي - چه اخلاقي - چه معنوي) به دست آقا محسن باز ميشه و آدم بدها ميرند زندان و باز هم آدم خوبها برنده ميشند و زندگي به كام همه شيرين ميشه.


    در آخر هم ميخوام بگم... حرفي ندارم.
    100 در 1000 تایید میشه . مشخصه هدف از ساختن این سریال آبکی این هستش یه چیزی ساخته شده باشه فقط برای پخش هر شب و به اصطلاح خودشون سرگرم کردن خانواده ها و ندیدن شبکه های حرام ماهواره ای توسط مردم !

    از این حرفا که بگذریم داستان و فیلنامه این سریال بار ها و بارها با کمی تغییرات جزیی در سریال ها ی پیشین از جمهوری اسلامی ساخته و پرداخته شده چیز جدیدی نداره واس ببینده جز وقتی که به هر نحوی برای عده ای تلف بشه!
    Last edited by Ami R 940; 04-08-2010 at 19:41.

  5. #744
    آخر فروم باز mehdi_360's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    1,332

    پيش فرض

    متاسفانه قسمت آخر سریال فوق العاده فاصله ها لو رفت ، واقعا کسی فکرش رو میکرد آخرش اینطوری بشه؟


    در این قسمت سعید میفهمه که بیتا آدم خوبی نیست بیتا تصمیم میگیرد که با پدرسعید آقا محسن ازدواج کند . فرهاد هم که نمیخواد پسرش با زهره ازدواج کنه عمه رو طلاق میده و خودش با زهره ازدواج میکنه . عمه هم با وحید ازدواج میکنه و این زوج عمو رضا رو به فرزندی قبول میکنن.

  6. 5 کاربر از mehdi_360 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #745
    آخر فروم باز M A M M U T's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    پست ها
    1,393

    پيش فرض

    متاسفانه قسمت آخر سریال فوق العاده فاصله ها لو رفت ، واقعا کسی فکرش رو میکرد آخرش اینطوری بشه؟


    در این قسمت سعید میفهمه که بیتا آدم خوبی نیست بیتا تصمیم میگیرد که با پدرسعید آقا محسن ازدواج کند . فرهاد هم که نمیخواد پسرش با زهره ازدواج کنه عمه رو طلاق میده و خودش با زهره ازدواج میکنه . عمه هم با وحید ازدواج میکنه و این زوج عمو رضا رو به فرزندی قبول میکنن.
    میترسم از این بدتر یشه

  8. #746
    آخر فروم باز officer's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    ایران - گیلان
    پست ها
    1,346

    پيش فرض

    آخرش بفهمیم همه پلیدی ها زیر سر محسن جونه خیلی هیجان انگیز میشه ، مگه نه ؟ : دی

  9. #747
    حـــــرفـه ای hadi_gamer's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    4,037

    پيش فرض

    واقعا حیف وقت با ارزش و اعصاب و روانتون نیست که میذارید پای این سریالهای مزخرف و رسانه ملی!!!!
    خوشبحال خودم که یه قسمتش رو هم ندیدم.فقط وقتی تو اتاقم هستم یا مشغول کتاب خوندن بعضی موقع صدا و دیالوگهاش رو مشنوم و اعصابم به اندازه کافی به هم میریزه

  10. 2 کاربر از hadi_gamer بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #748
    آخر فروم باز RoYaYeEe_NiIiLi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    >>زندان<<
    پست ها
    1,193

    پيش فرض

    اون تیکه ی پیام اخلاقی عموئه خیلی باحال بود...داشتم از خنده میمردم
    کم مونده اینا روشونو بکنن به دورین و با بیننده ها مستقیم حرف یزنن و پیام اخلاقی بدن

  12. 3 کاربر از RoYaYeEe_NiIiLi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #749
    آخر فروم باز gmuosavi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    نصف جهان سبزوهمیشه سبز
    پست ها
    4,094

    پيش فرض

    حالا آخرش میفهمیم سعید 20 سال ( از بچگی ) عضو نیرو های مخلص اطلاعاتی بوده و همه این کارها رو برای سردر آوردن از کارهای مهران انجام داده

  14. 3 کاربر از gmuosavi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #750
    اگه نباشه جاش خالی می مونه றД ĵ ĭ Đ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    287

    پيش فرض

    واقعا حیف وقت با ارزش و اعصاب و روانتون نیست که میذارید پای این سریالهای مزخرف و رسانه ملی!!!!
    خوشبحال خودم که یه قسمتش رو هم ندیدم.فقط وقتی تو اتاقم هستم یا مشغول کتاب خوندن بعضی موقع صدا و دیالوگهاش رو مشنوم و اعصابم به اندازه کافی به هم میریزه
    نه این چه حرفیه میزنی؟ این سریال قصش نو هست ، بازیگرای توانمندی چون شاهرخ استخری داره . اینهمه نکات آموزنده داره

    واقعا راست میگه دیالوگها رو که ادم میشنوه اینطوری میشه

  16. این کاربر از றД ĵ ĭ Đ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •