يه تاپيك بطور كامل سووووتي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
--
--
يه تاپيك بطور كامل سووووتي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تو این تاپیکه خودت سوتی دادی و من !
نظر سنجی رو با توجه به پست اول بخون !
يه سوتي ديگه:
قديما با رفقا براي بازي پلي استيشن كه تازه وارد بازار شده بود به كلوپ هاي بازي ميرفتيم
يادمه يه روز يه جا رفتيم خيلي به هم ريخته و شلوغ بود.
جلوي يه دستگاه نشستيم ديدم چهار تا دسته جلمونه.
نفري يكي رو برداشت و تيم انتخاب كرديم و رفتيم براي بازي. ديدم دسته خرابه و يكم گير داره
به يارو گفتيم بيا دسته رو عوض كن. يارو هم اينكارو كرد. بازي رو ادامه داديم من متوجه شدم هيچ كدوم از بازيكنام تكون نميخورن
ديدم ضايعست دوباره به يارو بگم اين يكي دستت هم خرابه. شروع كردم سفت فشار دادن دكمه هاي دسته. ديدم نميشه
يه ربع بيست دقيقه اي همون جوري سر شد دوستم هم متعجب شده بود چرا بازيكناي من انقدر كم تحركن.
داشتم خودمو با دسته ميكشتم يارو اومد بالاي سرم سيم آزاد دسته رو نشونم داد. يني اون دسته كه دست من بود به هيچ جا وصل نبود. سوتي من اينجا بود كه يادم رفته بود وقتي دسته رو برام عوض كرده اون دسته قبلي رو ول كنم و دسته جديد رو بگيرم.و با همون دسته قبلي كه ازاد شده بود بازي ميكردم
خلاصه اون روز خيلي مسخرمون كردن
خوب بود سعید جونيه سوتي ديگه:
قديما با رفقا براي بازي پلي استيشن كه تازه وارد بازار شده بود به كلوپ هاي بازي ميرفتيم
يادمه يه روز يه جا رفتيم خيلي به هم ريخته و شلوغ بود.
جلوي يه دستگاه نشستيم ديدم چهار تا دسته جلمونه.
نفري يكي رو برداشت و تيم انتخاب كرديم و رفتيم براي بازي. ديدم دسته خرابه و يكم گير داره
به يارو گفتيم بيا دسته رو عوض كن. يارو هم اينكارو كرد. بازي رو ادامه داديم من متوجه شدم هيچ كدوم از بازيكنام تكون نميخورن
ديدم ضايعست دوباره به يارو بگم اين يكي دستت هم خرابه. شروع كردم سفت فشار دادن دكمه هاي دسته. ديدم نميشه
يه ربع بيست دقيقه اي همون جوري سر شد دوستم هم متعجب شده بود چرا بازيكناي من انقدر كم تحركن.
داشتم خودمو با دسته ميكشتم يارو اومد بالاي سرم سيم آزاد دسته رو نشونم داد. يني اون دسته كه دست من بود به هيچ جا وصل نبود. سوتي من اينجا بود كه يادم رفته بود وقتي دسته رو برام عوض كرده اون دسته قبلي رو ول كنم و دسته جديد رو بگيرم.و با همون دسته قبلي كه ازاد شده بود بازي ميكردم
خلاصه اون روز خيلي مسخرمون كردن
اگه بازم داری بزار !
من تا دلت بخواد سوتي دارم. مطمئنم همتون جلوي سوتي ها كم مياريد. ولي دونه دونه. يدفه همه رو بگم مزش ميره
باشه عزیز ،
دونه دونه دونه ، دونه دونه × سوتیاتو رو کن تو دونه به دونه !
منم بعد مدت ها باز یه سوتی بگم. البته من سوتی زیاد می دم ولی خب خودتون قضاوت کنین که تقریبا 2 هفته تا کنکور مونده. بعد اون روزی 1 سوتی رو می فرستم.
ما مدرسمون 2 تا دستشویی داره که یکیش مخصوص معلماس. ما هم که هیچ وقت توجه نمی کنیم و چون مال معلما آب گرم هم داره اونجا میریم!! من یه بار خواستم برم دستشویی و عادت دارم در دستشویی رو با لگد باز کنم. چرا لگد نزنم در و معلم فیزیک خرمون که در رو قفل نکرده بود با سر بره تو کاسه ی توالت من که دیدم اوضاع خرابه و معلممون ندیده زود در رفتم و اومدم سر کلاس به بقیه ی بچه ها قضیه رو گفتم. بعد همون زنگ هم اتفاقا فیزیک داشتیم و معلممون اومد و یکی از بچه ها گفت دیر کردین آقای فلانی. اونم که دلش خون بود شروع کرد سیر فحش دادن به کسی که این کارو کرده (یعنی من) منم که هیچ گوهی نمی تونستم بخورم بچه ها قش قش بهم می خندیدن و خیلی خلاصه بد شد.
قشنگ بود میب جونمنم بعد مدت ها باز یه سوتی بگم. البته من سوتی زیاد می دم ولی خب خودتون قضاوت کنین که تقریبا 2 هفته تا کنکور مونده. بعد اون روزی 1 سوتی رو می فرستم.
ما مدرسمون 2 تا دستشویی داره که یکیش مخصوص معلماس. ما هم که هیچ وقت توجه نمی کنیم و چون مال معلما آب گرم هم داره اونجا میریم!! من یه بار خواستم برم دستشویی و عادت دارم در دستشویی رو با لگد باز کنم. چرا لگد نزنم در و معلم فیزیک خرمون که در رو قفل نکرده بود با سر بره تو کاسه ی توالت من که دیدم اوضاع خرابه و معلممون ندیده زود در رفتم و اومدم سر کلاس به بقیه ی بچه ها قضیه رو گفتم. بعد همون زنگ هم اتفاقا فیزیک داشتیم و معلممون اومد و یکی از بچه ها گفت دیر کردین آقای فلانی. اونم که دلش خون بود شروع کرد سیر فحش دادن به کسی که این کارو کرده (یعنی من) منم که هیچ گوهی نمی تونستم بخورم بچه ها قش قش بهم می خندیدن و خیلی خلاصه بد شد.
راستی ، ورودتونو تبریک میگم !
يه جيز داغ....
آقا..امروز..ما ساعت 8:45 امتحان داشتيم.معمولا‘‘ امتحانهاي ما...ساعت 10:45 شروع ميشه.
خلاصه ما هم همون 8:45 سر كلسه بوديم.
دقيقا‘‘ به مدت 1:59 دقيقه در حال نوشتن بودم..بدون توقف!(بد بخت شدم!!!!!!).
يهو گفتم ساعت رو نگاه كنم ببينم ساعت چند هست!..نگاه كردم ديدم ساعت 10:00 هست...!! پشمام ريخت از بغل دستيم پرسيدم داداش ساعت چند؟گفت 10:00 ..يهو حواسم نبود..به معلم گفتم...آقا..مگه ساعت 10:45 امتحان شروع نشده؟..پس چرا الان ساعت همه 10 هست.!!!!!!!!!!!!!!!با اينكه من الا 1 ساعت بيشتر هست دارم مينويسم؟!!!!!
يهو كعلم هم شك كرد...يه نگاه به ساعتش انداخت و يه نگاه به من در اين حالت![]()
![]()
![]()
يهو دادم كل كلاس و استدا گرامي در حال خنديدن به من ابلحه هستن.!!!!!!!!![]()
![]()
![]()
![]()
حلاصه با همين حالت...1 ساعت ديگه هم سر جلسه داشتم مينوشتم و همه هر و هر به من ميخنديدن.!!!!!
چه ميكنه اين بازيكن,نه؟ داداشم ميگه تو فقط داري اونجا...آبرو ايراني ها رو ميبري!!!!!:d
من ديگه با اين كار هام..توي دانشگاه كلي طرفدار پيدا كردم...هروقت هر كسي منو ميبينه يه تكه بارم ميكنه.
منم چي بگم؟؟؟؟فقط ميحندم.!!!!!!!
داش من هانتر بازم که مثل همیشه سوتی هات منو به دلدرد انداخت بسکه خندیدم
دمت گرم اومدی ایرن یه ندائی بده بیاییم با برو بچ پی سی به استقبالت
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)