تجربیاتی که داشتید و می تونه به بقیه توی زندگی کمک کنه اینجا بیان کنید(نقل قول ممنوع)

[caca_caca888]

هر 2 تا دقیقا همین جمله رو گفتن ...
+
حافظت خوبه ها ! ترشی نخوری یه چیزی میشی ... !!



در ادامه ی تایید صحبت های دوست عزیزمون Shadow-Man در جواب پست شما :

فرنوش عزیز ، قبول داری که خداون همیشه محافظ ماست و خداوند هیچ وقت بدِ بنده اش رو نمیخواد ؟
برای من خیلی پیش اومده که اول فکر کنم یک چیزی برام خیلی بد هست ، اما بعدا کلی ازش سود ببرم ... یکیشون رو مثال میزنم ...

تقریبا 1 سال پیش ، یک برخورد فیزیکی شد که کاملا سوتفاهم بود ، طرف مقابل ( یک پسر 21 ساله ) فکر میکرد که من بودم به خواهرش شماره داده بودم و مزاحم میشدم ( اشتباه گرفته بود !! ) و یهو اومد و تا خوردم من رو زد !! من هم که توسط عنصر غافلگیری به چالش کشیده شده بودم ( !! ) کتکه رو خوردم هرچند که مطمئن بودم اگه آمادگی داشتم میتونستم مقابله کنم ... خلاصه ... اون روز فکر میکردم چقدر شانسم مزخرفه و ... !!
اما چند روز بعد طرف فهمید اشتباه گرفته بوده و کلی معذرت خواهی کرد که عجولانه تصمیم گرفت و ... !! از اون موقع تا حالا 10 جا کارِ من رو راه انداخت و خیلی جاها کمکم کرد ...

مثال های خیلی بیشتری هم هست که جایز نیست بگم !



موفق باشید ...

خوب این برای شما خوب بود.
برای اون که گرفت شمارو کتک زد چی؟

بالاخره آدم بزرگترین اشتباه رو هم که انجام بده یه تجربه بزرگ و خوبی رو به دست میاره



اگه اینطور که شما میگی باشه گناهکاری وجود نداره.اختیاری وجود نداره...بازخواستی...جهنمو بهشتی...


خدا بد بندشو نمیخواد . اما اگه بنده بد خودشو بخواد چی؟


ببخشید اگه خیلی بی ربط بود من پستای قبلیشو نخوندم

[Gam3r]

دیدم دوستان زیادی پست من رو نقل قول کردند ، گفتم اگر جواب ندم زشته و ممکنه فکر کنن که بی احترامی کردم ، هرچند که میدونم این تاپیک جای صحبت نیست فقط جای گذاشتن تجربیات هست ... معذرت در کل !

سلام Gm3er عزیز...
یعنی اگه این سردار نمی بود ، نمی رفتین؟؟؟
پاسدار وطن به عشق یک سردار نمیره... به عشق یک ملت میره... به خاطر رضای خدا میره....

نه ، معلومه که نمیرفتم ! چون اگه این سردار نبود من اصلا معنی و مفهوم محبت ، همدلی و اتحاد رو توی بسیج متوجه نمیشدم ! با وجود همچین سردار هایی یا امثال چمران ها بود که بچه ها فوج فوج میرفتن خون میدادن

[/LIST]
خوب من که ابتدایی بودم برای اولین بار میخواستم برم مشهد (از طرف سپاه) رفتیم تهران تو یه ناحیه مربوط به سپاه یه آدم سپاهی دیدم روم میفتاد خردو خمیر میشدم ولی من مونده بودم که این کیه از کجا اومده چرا اینطوریه یخورده مقایسش کردم با آدم های هم هیکلی خودش مونده بودم که این اخلاق این فروتنی مهربونی و ... از یه چنین مردی بعیده من با خونوادم بودم مگه نگاه میکرد؟!! سرش پایین بود!
چی باعث شده این مرد اینطوری بشه؟
به نظرتون به انسان غیر این باشه با ... فرقی داره؟؟؟ نمیدونم شما بگین
یا گاهی پیش آدم های خاصی(!) میشینم خود بخود یه آرامش روحی عمیقی پیدا میکنم که بعدا تحقیق کردم فهمیدم جریان چیه
این یه نمونش بود

حالا برای چی بود ؟

یه چیزی رو واستون توضیح میدم :

وقتی وارد یک جمع جدید میشید دو حالت بیشتر نداره یا قراره یه مدت کم با اونا باشید یا قرار هستش که طولانی مدت ( حداقل 6 ماه با اونا باشید ) .

واسه دسته اول که هیچی اما واسه دسته دوم به مرور زمان دو مدل در شما و بقیه بیشتر رخ نمیده :

1 - شما : تا ثیر پذیر
2 - شما : تا ثیر گذار .

حالا انتخاب با خودتونه .
من که دومی رو انتخاب میکنم ...

میشه مورد دوم رو توضیح بدید که چیجوری تاثیر گذار باشیم ؟
من نمیدونم چرا جدیدا همه رفتن توی کار نسیه !!

خوب این برای شما خوب بود.
برای اون که گرفت شمارو کتک زد چی؟

بالاخره آدم بزرگترین اشتباه رو هم که انجام بده یه تجربه بزرگ و خوبی رو به دست میاره



اگه اینطور که شما میگی باشه گناهکاری وجود نداره.اختیاری وجود نداره...بازخواستی...جهنمو بهشتی...


خدا بد بندشو نمیخواد . اما اگه بنده بد خودشو بخواد چی؟


ببخشید اگه خیلی بی ربط بود من پستای قبلیشو نخوندم

من کی گفتم بازخواست و جهنم و بهشت وجود نداره ؟!
عزیز من ، من اگه مقابله به مثل میکردم و همون کار زشت رو تکرار میکردم میشدم مثل همون ! و همینطوری نتایجی که الان بدست آوردم رو اون موقع از دست میدادم ...

[omid.pari]

سلام دوستان
تشکر از تجربیات خوبتون
همیشه به خودتون مسلط باشید.
یعنی چی همیشه به خودمون مسلط باشیم؟ یعنی اینکه گاهی اوقات خودتون رو کنترل کنید. در هنگام عصبانیت زیاد حرف نزنید. برایه اینکه به تاثیر حرفتون بر دیگران پی ببرید یه نگاهی به دیگران بکنید و فکر اینکه چه چیزی در مورد شما فکر خواهد کرد و یا در مورد خودش.
یعنی چی همیشه به خودمون مسلط باشیم؟یعنی اینکه گاهی اوقات خودتون رو دست کم نگیرید. دارید با یکی با ملایمت حرف میزنید ولی میبینید هر چقدر ملایمت نشون میدین طرف داره شدت میبخشه بر حرفاش در این موقع شما با تسلط حرفی را که بزنید را باید بزنید تا طرف ببینید شما چقدر بر خودتون و شاید هم اون مسلط هستید.

[malkemid]

گاهی وقتها صداقت چیز خوبی نیست...

[Doctor.Freeman]

میشه مورد دوم رو توضیح بدید که چیجوری تاثیر گذار باشیم ؟
من نمیدونم چرا جدیدا همه رفتن توی کار نسیه !!

من فقط یه چند روش رو واسه این کار بلدم .

شما فقط خودتون باشید . حدودا 2 - 3 هفته وقت لازم داره . هر خصوصیت از خودتون میدونید یادداشت کنید یا یادتون بمونه که تو این 2 یا 3 هفته تغییر نکنید .

به سلیقه هیچ کس کاری نداشته باشد و نزارید کسی در مورد سلیقتون نظر بده .
یه طوری رفتار کنید که انگار به هیچ کس نیاز ندارید .
هر وقت ازتون خواستن یه کار رو بکنید و اصلا بی خودی کار انجام ندین .
تعارف وقت در حد احترام نه بیشتر نه کمتر .
خود شیرینی و مزه ریختن بی خودی ممنوع .
به هیچ وجه به خاطر خندیدن جمع یه نفر رو مسخره نکنید .

من تا جایی که یادم بود گفتم . یه سری چیزایه دیگه هم هست که العان یادم نیست . ( اینا تجربه بود )

[ملا نصرالدین]

بچه ها من یه سوال دارم.
جلو ادم های افاده ای که وضع مالیشون بهتره چجور باید رفتار کرد که کم نیاری؟
من قبلنا اینجور افراد رو ادم هم حساب نمیکردم کاری هم به کارشون نداشتم ولی جدیدا یکی پیدا شده هرچی من ازش دوری میکنم اون میاد طرفم و هی میخواد پز بده .(انصافا وضع مالیشم بهتر از منه) بدجور داره میره رو مخم چکار کنم

[Lady parisa]

این آکوای پست خوار هی پست،جدیدا گیر داده به پستای من
این قبول نیست.

===========
یه تجربه بگم امیدوارم تکراری نباشه

دوستان،به محض خرید البسه ای که دکمه دار هستن به خاطر اینکه این لباسها حاضری دوز هستن . بعد از خرید در منزل خواهشا .دکمه ها رو چک کنین که یهویی وسط خیابون گیر نکنین!!!!!!!

[ehsan_iace]

لطفاً پاک شود

[Переклад не]

بچه ها من یه سوال دارم.
جلو ادم های افاده ای که وضع مالیشون بهتره چجور باید رفتار کرد که کم نیاری؟
من قبلنا اینجور افراد رو ادم هم حساب نمیکردم کاری هم به کارشون نداشتم ولی جدیدا یکی پیدا شده هرچی من ازش دوری میکنم اون میاد طرفم و هی میخواد پز بده .(انصافا وضع مالیشم بهتر از منه) بدجور داره میره رو مخم چکار کنم

رفتار خودش را در نزد نفر سوم طوری که متوجه نشود منظورت او هست تعریف کن
مثلاً :

آره اتفاقاً یکی از بچه‌ها هست به قدری تازه به دوران رسیده و نوکیسه هست که نپرس!
فکر کنم صبح با این امید از خواب بیدار میشه که بیاید جاهایی که رفته و چیزهایی که خریده را برای دیگران تعریف کنه!
طرف فکر می‌کنه با این کار دل بقیه را می‌سوزنه اما نمی‌دانه بقیه می‌فهمند چقدر حسرت به دل چهار تا سفر و خرید چهار تا وسیله بوده!
آدم اگر عزت نفس داشته باشد داشته‌های‌اش را به رخ دیگران نمی‌کشه!

دوستان عزیز اگه مایلید در مورد این تو تاپیک زیر بحث کنیم:

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

لطفا پست بنده پاک شود

[hamid_diablo]

یه تجربه که حتما به درتتتون میخوره

سعی کنید به کسی خیره یا اینکه زول نزنید

چون امکان داره ناراحت بشه و بعدش.........